رمز و راز والدين موفق

پدر و مادري که اطلاعات زيادي از چرخه رشد ندارند، در مراحل بزرگ‌شدن فرزندشان دچار نگراني‌هاي بسياري مي‌شوند؛ به‌خصوص کودکان زير پنج‌سال، براي والدين‌شان نگراني‌هايي به‌ وجود مي‌آورند که اغلب گذرا است.

به گزارش سادس به نقل از هفته نامه امین جامعه، شايد در اکثر مطالبي که درباره فرزندپروري نوشته مي‌شود، بيشتر توجه حول کودک و نوع ارتباط والدين با او مي‌گذرد. کمتر شنيده يا خوانده‌ايم که کسي درباره شرايط روحي پدر و مادرها صحبت کند. پدر و مادر شدن تغيير بزرگي در شيوه زندگي يک زن يا مرد به‌وجود مي‌آورد و اين موضوع مي‌تواند اضطراب‌آور باشد. پدر و مادر مضطرب، علاوه بر اينکه براي خودشان مشکلات روحي و حتي جسمي بسياري به‌وجود مي‌آورند، اين اضطراب‌ را به فرزند خود نيز منتقل مي‌کنند. خانواده مضطرب، نمي‌تواند خانواده‌اي سالم و کارآمد باشد.

فرزندپروري و اضطراب

وقتي زن يا مردي پدر و مادر مي‌شوند، جامعه، خويشاوندان و حتي خودشان انتظارات بسياري نسبت به خود دارند که ممکن است بسياري از آن‌ها غيرواقعي هم باشد؛ به‌عنوان‌مثال انتظار دارند هيچ‌گاه اشتباه نکنند يا عصباني نشوند. به‌محض اينکه بر اثر فشارها و مشکلات زندگي افکارشان به‌هم بريزد يا در برابر رفتارهايي که فرزندشان ممکن است از خود بروز دهد، عصباني شوند و تند رفتار کنند، اطرافيان آن‌ها را سرزنش مي‌کنند و حتي خودشان شروع به سرزنش خود مي‌کنند. اين موارد مي‌تواند در آن‌ها احساس گناه به‌وجود آورد که اصلا خوب نيست. امروزه حساسيت والدين نسبت به گذشته بسيار زيادتر شده است. البته از اين نظر که آن‌ها در برابر تربيت فرزندشان احساس مسئوليت مي‌کنند بسيار خوب است، اما انديشه پدر و مادر بدون اشتباه و کمال‌طلب هم نمي‌تواند خيلي مثبت باشد.

همکاري والدين و کاهش فشار

ازطرفي در زندگي مدرن باوجود اشتغال مادران که البته به‌نظر مي‌رسد در برخي مواقع امري ضروري است، شيوه فرزندپروري تغيير پيدا کرده است. بچه‌ها زمان زيادي را در مهدکودک‌ها يا نزد پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها يا پرستاران خود مي‌گذرانند؛ زن امروز مي‌خواهد در جامعه باشد، فعاليت داشته باشد، درس بخواند و رشد کند و ازسويي نگاه اکثريت به او هنوز يک نگاه سنتي است و اين نگاه از او مي‌خواهد که فقط مادر يا همسر باشد. اگر زني مي‌خواهد شغلي علاوه‌بر مادري داشته باشد، اطرافيان به‌خصوص همسر و جامعه بايد به او کمک کنند و نگاه سرزنش‌آميز را که اغلب با احساس گناه همراه است، از او بردارند. شاغل‌بودن اصلا مانعي براي مادربودن ايجاد نمي‌کند؛ چه مادري خانه‌دار باشد و چه شاغل، با به دنيا آمدن فرزند، همراه با شور و شعف مادري چالش‌هاي جديدي در زندگي او پيش خواهد آمد که تا زمان سازگاري با آن‌ها بايد اطرافيان به‌خصوص همسرش به او کمک کنند. دوره بارداري و زايمان، شيردهي و تغييرات هورموني و همين‌طور شب‌بيداري‌ها، کم‌خوابي‌ها و رسيدگي به موجودي کاملا وابسته، مي‌تواند براي يک مادر بسيار اضطراب‌آور باشد. تصور کنيد فرزند شما گريه مي‌کند و به‌هيچ‌عنوان نمي‌توانيد او را ساکت کنيد، بدغذايي مي‌کند و نمي‌توانيد به او غذا بدهيد؛ کمي بزرگتر که مي‌شود، بايد او را از شير بگيريد و کم‌کم آداب دستشويي‌رفتن را به او بياموزيد. در سنين کودکي يا حتي نوجواني لجبازي مي‌کند، جيغ مي‌کشد و موارد بسيار ديگري که هرکدام به‌تنهايي کافي است که شما را به چالش بکشد. همکاري پدر و مادر در امر نگهداري و تربيت فرزند، مي‌تواند بسيار اميدبخش باشد.

چالش‌هاي پدران

در رابطه با پدران نيز چالش‌هاي ديگري وجود دارد. هنگام به دنيا آمدن عضو جديد، نگراني‌هاي مالي قوت مي‌گيرد. خرج و مخارج بالا، باعث مي‌شود پدران بيشتر زمان خود را بيرون از منزل و سرکار سپري کنند و کمتر با خانواده خود وقت بگذرانند. گاهي مسئوليت‌هاي مالي، آن‌ها را از ساير مسئوليت‌ها غافل مي‌کند. با برنامه‌ريزي صحيح و تقسيم مسئوليت بين پدر و مادر، مي‌توان از بزرگ‌کردن فرزند لذت برد.

لزوم برخورداري از اطلاعات!

پدر و مادري که اطلاعات زيادي از چرخه رشد ندارند، در مراحل بزرگ‌شدن فرزندشان دچار نگراني‌هاي بسياري مي‌شوند؛ به‌خصوص کودکان زير پنج‌سال، براي والدين‌شان نگراني‌هايي به‌وجود مي‌آورند که اغلب گذرا است. نوع نگاه ما به مشکلات، آن‌ها را ساده يا غيرقابل‌حل نشان مي‌دهد؛ به‌عنوان ‌مثال «پريا به پتوي دوران خردساليش علاقه بسياري نشان مي‌دهد و بعد از مدت سه‌سال و باوجود تکه‌تکه‌شدن آن، هنوز هم تکه‌پاره‌هاي آن را با خود مي‌کشاند»؛ شما مي‌توانيد آن را يک وابستگي مشکل‌ساز تصور کنيد و دائم با او بجنگيد يا توجه داشته باشيد که اين امر براي کودکي در اين سن، کاملا طبيعي و گذرا است. بايد درنظر داشته باشيد که ممکن است يک رفتار در سني خاص، طبيعي و براي سن ديگر غيرطبيعي باشد يا مشکلات خواب، شب‌ادراري يا غذاخوردن نيز ازجمله موارد ديگري است که با به‌دست‌آوردن اطلاعات و دانش درست، مي‌توان به‌راحتي از کنار آن عبور کرد. چگونگي برخورد با مشکلات رفتاري بچه‌ها نيز ازجمله مواردي است که والدين درباره آن زياد سؤال مي‌کنند. امروزه پدر و مادرها سعي مي‌کنند با فرزندشان منطقي صحبت کنند و براي او دليل بياورند، اما بايد توجه داشته باشيد يک کودک خردسال معني همه حرف‌هاي شما را درک نمي‌کند؛ مثلا اگر دوست داشته باشد دستش را در آتش فرو ببرد، شما دائم براي او دليل مي‌آوريد؟ اگر همچنان پافشاري کرد که دوست دارد اين کار را انجام دهد، به او اجازه مي‌دهيد؟ خير؛ زمان‌هايي لازم است با قاطعيت به او بگوييد «من اجازه چنين کاري را به شما نمي‌دهم.» اين اصلا به‌معناي ديکتاتوري نيست، بلکه محافظت از فرزندتان است. براساس تحقيقات به‌عمل‌آمده، مهم‌ترين اضطراب و فشار رواني والدين بر اثر خودسري و لجبازي کودکان و سپس کج‌خلقي و دخالت آن‌ها در امور مختلف و به‌اصطلاح فضولي است.

دسته‌بندی نشده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *