زنان در واکنش به مشکلات بيشتر به تجزيه و تحليل خطاها و اشتباهات گذشته و حلاجيکردن و توجه بيشازحد به افکار منفي و داستانپردازي ميپردازند، درحاليکه مردان توانايي زيادي در رهاکردن موضوعات دارند.
به گزارش سادس به نقل از هفته نامه امین جامعه، هيچ فردي کاملا در افکار، احساسات و گاه حتي اعتقادات شبيه به فرد ديگري نيست؛ تفاوتهاي جنسي نيز از اين قاعده مستثني نميشوند و هيچ زن و مردي را در اين کره خاکي نميتوان بهطور 100درصد يکسان يافت. پذيرش اين نکته در مرتفعکردن اختلافات زندگي مشترک – يعني جاييکه زن و مرد در نزديکترين پيوند با يکديگر قرار ميگيرند – بيشترين اهميت را پيدا ميکند. بسياري از مشکلات زندگي مشترک از جايي شروع ميشود که انتظار داريم همسرمان دقيقا همانطور که ما دوست داريم، رفتار کند؛ آنهم درحاليکه اغلب روانشناسان بر اين عقيده هستند که زنان و مردان ازنظر مهارتها، نوع عملکرد، علايق و تفکر نميتوانند مشابه يکديگر باشند. انتظار همساني با همسر، گاه منجر ميشود از ديدن تفاوتهايي در طرف مقابل خود غافلگير شويم و معادلات ذهنيمان از او بههم بريزد. ممکن است در طرف مقابل خود تفاوتهايي را ببينيم که بههيچوجه انتظارش را نداريم، آنهم درحاليکه شايد اين رفتار، ويژگي خاصي ناشي از جنس او باشد؛ ويژگي که بهدليل شناخت کم ما از جنس مقابلمان در قالب يک ايراد بزرگ تعبير ميشود.
تفکر در معناي تفاهم
تابهحال به معناي کلمه مستعمل «تفاهم» انديشيدهايد؟ بارها از مراجعان خود شنيدهام که «من با همسرم تفاهم ندارم»؛ آنهم درحاليکه بسياري از اين افراد تعريف واضحي از کلمه تفاهم در ذهن خود ندارند و برخي از آنها هم تصور ميکنند تفاهم به معناي يکساني عقايد، رفتار، اميال و اهداف است. بد نيست بدانيد درک همين واژه تفاهم در بهبود زندگي زناشويي نقش بسيار مهمي دارد. به نظر روانشناسان، تفاهم در زندگي مشترک از شناخت و درک تفاوتهاي متقابل و پذيرش ويژگيهاي فردي و شخصيتي طرف مقابل سرچشمه ميگيرد. ازسويي هيچيک از افراد در تمام خواستهها و رفتارهاي شخصيت دقيقا شبيه به هم نيستند؛ از اينرو نياز است که به فرديت يکديگر احترام بيشتري بگذاريم و بهجاي ايرادگرفتن از هم، وقت بيشتري را به شناخت و آگاهي از ويژگيهاي خلقي طرف مقابلمان اختصاص دهيم. در گام نخست، زنان بهجاي آنکه مردان را به بيتوجهي و سردي متهم کنند و مردان بهجاي آنکه زنان را پرحرف بشمارند، بايد از خود بپرسند که چقدر نسبت به دنياي جنس مخالفشان شناخت و آگاهي دارند.
تفکر در انواع تفاوتها
در اکثر مطالعاتي که در باب تفاوتهاي دو جنس انجام شده، يک نتيجه ثابت بوده است؛ زنان و مردان در نحوه واکنش به مشکلات متفاوت هستند. زنان در واکنش به مشکلات بيشتر به تجزيه و تحليل خطاها و اشتباهات گذشته و حلاجيکردن و توجه بيشازحد به افکار منفي و داستانپردازي ميپردازند، درحاليکه مردان توانايي زيادي در رهاکردن موضوعات دارند؛ بههميندليل بعد از اعلام آتشبس در مشاجرات خانوادگي، مردان موضوع مشاجره را در ذهن رها ميکنند، اندکي در خود فروميروند و کمي بعد طوري رفتار ميکنند که انگار اتفاقي نيفتاده است؛ دوباره سر صحبت را باز ميکنند و از هر دري ميگويند. اغلب زنان اين رفتار مردان را توهينآميز تلقي ميکنند و نشانه بيتوجهي ميدانند. هضم اختلافات به اين شکل در مردان بهدليل برخورداري آنها از ويژگي توجهبرگرداني بروز مييابد. مردان با اتکاء به اين ويژگي خود، ميتوانند در زمان ناراحتي تلويزيون تماشا کنند، قدم بزنند و بهشکلي توجه خودشان را به موضوع ديگري معطوف کنند؛ درحاليکه آنان هنگام ناراحتي از صحبتکردن امتناع ميورزند، زنان براي کاهش فشار عصبي خود از فن صحبتکردن استفاده ميکنند، طوريکه حتي در گفتوگو با دوستانشان هم باز درباره مشکلشان صحبت ميکنند؛ بههميندليل هم افکار فرسوده گذشته يکي پس از ديگري به ذهنشان راه باز ميکند و مسئلهاي کوچک براي آنها تبديل به بحراني بزرگ ميشود.
تيزبيني و دقت زياد
مردان هميشه از قدرت بينايي زنان شگفتزده ميشوند و در حيرت هستند که چطور ممکن است يک زن چنين مهارت فوقالعادهاي در تشخيص تغييرات کوچک ظاهري افراد داشته باشد. زنان مجهز به قدرت تيزبيني و دقت زياد هستند، طوري که برخي از آنها حتي از دورهم ميتوانند لکه روي پيراهن طرف مقابلشان را تشخيص دهند. اين توانايي در تشخيص جزئيات امري است که غالب مردان از آن محروم هستند. دامنه ديد مردان حتي در فواصل نزديک نيز کم است، بههميندليل هم وسايل شخصي خود را بهسختي پيدا ميکنند، آنهم درست وقتيکه تمام وسايل سرجاي خودشان قرار دارند. مردان براي اينکه در اينگونه مسائل با همسرشان به مشکل برنخورند، ميتوانند هميشه جاي دقيق وسايل را به آنها بگويند و ديگر نگراني از پيداکردن وسيله مورد نيازشان نداشته باشند. ضعف ديگر مردان در نگاه زنان، مشکل بهزبانآوردن احساسات است. مرداني که از اين ضعف برخوردارند، براي بيان احساساتشان ميتوانند با استفاده از فنوني همچون خريد يک شاخه گل، محبت خود را به همسرشان نشان دهند. خريد گل براي يک مرد مشکل نيست، اما بيان ميزان علاقه و احساس گاه ميتواند براي او بسيار سخت باشد. هر دوي اين کارها کارکرد يکساني دارند و درجهت ابراز دوستداشتن، به فعل درميآيند. آخرين نکته در باب حل مشکلات ناشي از اختلافات بين زنان و مردان، اين است که سعي کنيم هرگز با بيرحمي در مورد رفتار جنس مخالفمان قضاوت نکنيم، چراکه بسياري از مشکلات ما با شناخت مناسب از ويژگيهاي جنس مخالفمان حل خواهند شد.
شناخت تفاوتهاي زنان و مردان و احترام به آن
امام صادق(ع) فرمودهاند: «خدا رحمت کند بندهاي را که رابطه بين خود و زنش را نيکو کرده است.» همه ما به اين موضوع واقفيم که مردان و زنان ازلحاظ جسمي و روحي باهم متفاوت هستند و همانگونه که در خلقت ظاهري باهم تفاوت دارند، در مسائل روحي و رواني نيز از يکديگر متمايزند؛ اما هنگاميکه يک ازدواج صورت ميگيرد و زن و مردي زندگي مشترکي را شروع ميکنند، هر يک از آنها به کلي فراموش ميکنند که با ديگري تفاوت دارد و اين تفاوتها هم بسيار است. آنان گمان ميکنند اگر طرف مقابل دوستش دارد، بايد همانگونه باشد که او ميخواهد؛ بنابراين سعي در تغيير طبيعت و فطرت ديگري ميکنند تا او را بهدلخواه خويش درآورند و به اين خاطر روابط متشنج ميشود. در اين مطلب خطاب به آقايان يادآوري ميکنيم که زنان با مردان تفاوتهاي اساسي دارند؛ اين تفاوتها را بشناسيم و به آنها احترام بگذاريم.
وقتيکه مشکلي براي زني پيش ميآيد، او فقط به يک شنونده نياز دارد که بدون قضاوت و بدون ارائه راهحل، با دلسوزي به احساسات و گفتههاي او گوش کند.
وقتيکه همسر شما از موضوعي ناراحت و کلافه است، به گرمي به سخنان او گوش دهيد و اصلا سعي نکنيد که مشکلگشايي کنيد يا مسئله او را کوچک و بياهميت جلوه دهيد؛ بلکه فقط با دلسوزي و تأييد حرفهايش را بشنويد؛ اين موقع است که زن احساس حمايت ميکند و خشنود و راضي ميشود.
زماني زن احساس ميکند ازطرف همسرش مورد احترام و پذيرش قرار گرفته که شوهرش شنوندهاي خوب براي سخنان و احساسات او باشد. يک مرد موفق به احوال همسرش اهميت ميدهد؛ مثلا وقتيکه به منزل ميآيد، حال او را ميپرسد و از او سؤال ميکند که روزش را چگونه گذرانده است و هنگاميکه ميبيند او ناراحت است، با علاقه و دلسوزي ميخواهد تا برايش حرف بزند. وقت صحبتکردن، دستان او را ميگيرد و به او نگاه ميکند و نشان ميدهد که به سخنانش توجه دارد؛ اينگونه است که زن احساس اعتماد و امنيت ميکند و از عشق همسرش مطمئن ميشود و حس ميکند که مورد احترام قرار گرفته و زمانيکه زن احساس احترام کند، برايش آسانتر است که از مرد آنطور که در خورش باشد، قدرداني کند.
موضوع ديگري که در تفاوت زن و مرد مطرح است، مسئله چرخه طبيعي احساسات زن است. زنان همچون امواج دريا متلاطم و متغيرند؛ زماني سرشار از عشق و گاهي غمگين. با شناخت اين بعد از وجود زن، راحتتر ميتوان با احساسات او کنار آمد و او را درک کرد. اينکه از يک زن توقع داشته باشيم که هميشه سرحال و خوشحال باشد، اشتباه بزرگي است؛ چراکه به روال طبيعي او داراي فرود و فراز احساس است و نميتواند بهطور ثابت، يک رفتار هميشه شاد ارائه دهد. با پذيرش اين موضوع، ميتوان به يک زن کمک کرد تا با آرامش روند فطري چرخه احساسات خود را طي کند و به سلامت روحي و رواني دست يابد.