مدیران ایرانی و مولفه اقتصاد مقاومتی

مقایسه تحولات اقتصادی طی دهه های گذشته به خوبی نشان می دهد نقش مدیریت در ایجاد افقی تازه و دستیابی به موفقیت بی بدیل بوده است. این روند حاکی از آن است که مدیران سازمان ها برای دست یابی به قله های موفقیت و کامیابی های اقتصادی به تعیین و تبیین استراتژی، برنامه ریزی های مستمر و البته بهبود در کسب و کار، به صورت ویژه توجه داشته اند.

داشتن استراتژی به معنای برنامه ریزی های بلند مدت برای جهت دهی به اهداف یک سازمان است؛ از این رو برای تجزیه و تحلیل شرایط و البته اتخاذ تصمیمات مناسب جهت دست یابی به این نوع از استراتژی باید مدیران توانمند و قوی در عرصه های مختلف حضور داشته باشند.

مدیریت اقتصادی یکی از نمونه های مدیریت در جامعه بوده که از جایگاه حساسی نیز برخوردار است؛ زیرا اقتصاد مایه قوام جوامع محسوب می شود. با کمی تامل می توان دریافت زمانی که در عرصه اقتصادی خلل و آسیبی وارد شود، جامعه نیز دستخوش تغییر می شود؛ بنابر این باید داشتن شایستگی، اهلیت، مسئولیت پذیری و غیره از جمله ویژگی های مدیریت اقتصادی بحساب می آید.

یکی از استراتژی های اقتصادی کشورمان، مولفه اقتصاد مقاومتی است. سیاستی که بر اساس بند یک اصل ۱۱۰ قانون اساسی و پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام تعیین شده است. مولفه اقتصاد مقاومتی خواهد توانست در بحران‌های رو به افزایش جهانی، الگویی الهام‌ بخش از نظام اقتصادی اسلام را عینیت بخشد و زمینه و فرصت مناسب را برای نقش آفرینی مردم و فعالان اقتصادی در تحقق حماسه اقتصادی فراهم کند.

سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی با هدف تأمین رشد پویا و بهبود شاخص‌های مقاومت اقتصادی و دستیابی به اهداف سند چشم‌انداز بیست ساله با رویکردی جهادی، انعطاف پذیر، فرصت ساز، مولد، درون‌زا، پیشرو و برون‌گرا ابلاغ شده است. در ابتدای سیاست های ابلاغی و در بند ۱ تامین شرایط و فعال‌سازی کلیه امکانات و منابع مالی و سرمایه ‌های انسانی و علمی کشور به منظور توسعه کارآفرینی و به حداکثر رساندن مشارکت آحاد جامعه در فعالیت ‌های اقتصادی با تسهیل و تشویق همکاری ‌های جمعی و تأکید بر ارتقاء درآمد و نقش طبقات کم ‌درآمد و متوسط مورد تاکید قرار گرفته و در بند ۳ نیز عنوان شده که باید ظرفیت و قابلیت ‌های متنوع در جغرافیای مزیت ‌های مناطق کشور به کارگیری شود و در بند ۱۲ نیز افزایش قدرت مقاومت و کاهش آسیب ‌پذیری اقتصاد کشور مورد توجه قرار گرفته است. تمام نکات مطرح شده نشان دهنده اهمیت و نقش مدیریتی است؛ زیرا مدیریت با دانش و هنر خود روش هایی را برای هدایت، هماهنگی، نظارت بر دیگران با بهره گیری از همه منابع در راستای رسیدن به رسالت و اهداف مطلوب بکار می گیرد تا بتواند به موفقیت مد نظر خود دست یابد.

در بند ۲۲ سیاست های ابلاغی اقتصاد مقاومتی نیز اشاره شده که مدیریت مخاطرات اقتصادی از طریق تهیه طرح‌های واکنش هوشمند، فعال، سریع و به هنگام در برابر مخاطرات و اختلال‌های داخلی و خارجی امری ضروری است. در بند ۲۰ نیز عنوان شده باید تقویت فرهنگ جهادی در ایجاد ارزش افزوده، تولید ثروت، بهره‌وری، کارآفرینی، سرمایه گذاری و اشتغال مولد صورت بگیرد و نشان اقتصاد مقاومتی به اشخاص دارای خدمات برجسته در این زمینه اعطا شود که همگی عوامل نشان دهنده اهمیت جایگاه مدیریت در تحقق اقتصاد مقاومتی است.

مدیریت با استفاده از دیپلماسی دقیق و منطقی می تواند راهبرد دستیابی به موفقیت های مختلف را ایجاد کند. در هر کشوری برای دست یابی به این مهم باید از ظرفیت های داخلی و بومی بهره مناسب برده شود و در این بین یکی از این ظرفیت ها، مدیران هستند. مدیران ایرانی می توانند برای دستیابی به موفقیت مولفه اقتصاد مقاومتی را الگوی اقدامات خودشان قرار دهند زیرا بر اصل ظرفیت های داخلی و بومی تاکید فراوانی دارد.

همان گونه که اشاره شده، مدیریت دارای ویژگی ها و مولفه های مختلفی است اما باید یادآور شد مدیری که در عرصه اقتصادی نیز فعالیت می کند، باید علاوه بر دانش مدیریت عمومی، دانش مدیریت اقتصادی را نیز آموخته باشد و برای رسیدن به اهداف تعیین شده از آن معیارها استفاده کند.

در هر حال تحقق اقتصاد مقاومتی نیازمند برخورداری از مدیریت قوی و موفق در همه مراحل است و اگر مدیران خوبی برای این عرصه تربیت نشوند نمی توان با امید به افق های پیش رو نگاه کرد.

بر این اساس با کمی تامل می توان دریافت که تربیت مدیران قوی و موفق نیاز روز جامعه کنونی است، از این رو باید هر فردی که در جایگاه مدیریت قرار می گیرد، دانش مربوط به آن عرصه را نیز به همراه داشته باشد؛ زیرا مدیران موفق با اعمال روش هایی مانند تربیت نیروی انسانی، احترام و ارزش نهادن به انسان ها، مهربانی و معاشرت با افراد ، جلب رضایت کارکنان، فراهم کردن محیط سالم اخلاقی و رفتاری، تقویت روحیه و تشویق آنها، از بین بردن محیط ترس و جایگزین کردن محیط اعتماد موجب شکوفایی و بهره وری در سازمان می شوند. بنابراین کارآمدی، اثر بخشی و بهره وری گوهری است که توسط تصمیمات مناسب یک مدیر به دست می آید و می تواند پایداری و بقای اقتصاد یک کشور را تضمین کند.

از این رو باید تاکید کرد که مدیریت ایرانی زمانی می تواند به موفقیت دست یابد که بر ظرفیت های درونی توجه کافی داشته باشد و در این میان اقتصاد مقاومتی الگویی است تا بتوان با تکیه بر آن کشور را به سمت رونق و خوکفایی سوق داد. باید تاکید داشت که تربیت مدیران خصوصا در عرصه اقتصادی یکی از مهمترین موضوعاتی است که باید مد نظر مسئولان آموزشی کشور قرار بگیرد زیرا حضور جوانان تحصیل کرده به نوعی شناخت ظرفیت های بومی است که در الگوی اقتصاد مقاومتی نیز مورد اشاره قرار گرفته است.
*دکتر حجت الله عبدالملکی-اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع)

دسته‌بندی نشده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *