«سود مردانه»؛ روح حاکم بر اندیشه غرب درباره زنان/ زن باید در سرنوشت نظام سیاسی سهیم باشد

یک پژوهشگر مطالعات جنسیت و جامعه با اشاره به فرمایشات رهبر معظم انقلاب در دیدار با جمعی از بانوان تاکید کرد که در اندیشه غرب نسبت به زن، منطق موضوعیت ندارد بلکه این تفوق میل و منفعت و سود مردانه است که سرنوشت نظام‌های اجتماعی را تعیین می‌کند.

مهدی تکلو در گفت‌وگو با سادس، درباره فرمایشات مقام معظم رهبری در دیدار با جمعی از زنان و تاکید ایشان به تحقق «عدالت جنسیتی»، گفت:  برابری جنسیتی یک رویکرد گفتمانی است که مختصات خود را دارد، برابری جنسیتی عمدتا یا در «ورطه تشابه» یا در «بازی برابری تعدادی» می‌افتد.

وی در توضیح بیشتر گفت: ورطه تشابه به این معنا که مصداق و عین چیزی که در اختیار مرد هست را می‌خواهد در اختیار زن قرار دهد و تفاوت‌های ذاتی و تکوینی زن و مرد را لحاظ نمی‌کند. بازی برابری تعدادی نیز به این معناست که برابری جنسیتی معتقد است در هر عرصه‌ای دقیقا باید تعداد برابری از زنان و مردان باشند. اما رویکرد عدالت جنسیتی در عین اینکه این میزان برابری یا گاهی برابری تعدادی و گاهی تشابه مصداقی حقوق زن و مرد را انکار نمی‌کند اما معتقد است که همیشه و در همه عرصه‌ها این امر درست نیست.

این پژوهشگر مطالعات جنسیت و جامعه افزود: ما باید در جایی کاملا به تعداد برابر اعتنا کنیم و گاهی باید عین چیزی را که در اختیار مرد هست در اختیار زن قرار دهیم اما در جاهایی این اتفاق نباید رخ دهد. این اعتقاد نیز ریشه در وضعیت طبیعی زن و مرد دارد. برای مثال اگر برای مرد به دلیل خصلت‌های ذاتی جسمی، روح و روان خوب است که کار و معاش خانواده را تامین کند؛ ضرورتا این امر برای زن خوب نیست که او هم چنین تکلیفی داشته باشد. تفاوت‌های جنسیتی درجسم و روح و روان زن و مرد اقتضائاتی دارد و مبنا بر این است که آنچه اقتضای هر دو طرف است، درعین رعایت حقوق انسانی به هر دو داده شود.

تکلو ادامه داد علیرغم اینکه درگیری کلان بین رویکرد اسلامی و غربی در حوزه زنان وجود دارد اما در نحله اسلامی نیز فرقه‌ها و نگاه‌ها و گفتمان‌های مختلفی وجود دارد که  بعضا تحت تاثیر نگاه‌های شرقی و متحجرانه هستند، بنابراین اگر ما این گفتمان‌ها را به مثابه نیروهایی در نظر بگیریم؛ این نیروها درصدد این هستند که خود را قالب و انگاره‌های خود را تحمیل کنند. در نگاه سنتی و نگاه شرقی، زن ذاتا به لحاظ  جنسی و عقلانی مفسده‌آمیز است و به واسطه کاستی‌های جسمی و عقلی که دارد مناسب خیلی از کارها نیست. بنابراین این رویکردها که عرف را تحت تاثیر و بعضا قوانین را تحت تاثیر قرارمی‌دهند در کشورما همچنان فعال است و از جهاتی مانع این می‌شوند که زن مستقلانه و آزادانه هر نوع فعالیت اجتماعی را که فکر می‌کند برای او خوب است، انجام دهد.

وی با اشاره به فرمایش مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه گفتمان غرب درباره زنان بی‌منطق است، اظهارکرد: آنچه که در رویکرد غربی عمدتا مشاهده می‌شود نوعی مردسالاری نهفته و پنهان است. از این‌رو اگر روح حاکم بر اندیشه‌غربی را با اصالت مرد نشان دهیم آن‌وقت برایمان معنا می‌شود که در اندیشه غرب نسبت به زن، منطق موضوعیت ندارد بلکه این تفوق‌ میل و منفعت و سود مردانه است که سرنوشت‌ نظام‌های اجتماعی را تعیین می‌کند. از این‌رو رهبری فرمودند که گفتمان غرب درباره مساله زن منطق ندارد چرا که نمی‌شود منطق داشته‌ باشد. در واقع قبل از اینکه‌ منطق براین امر اثر بگذارد، آن خوی و سودجویی و منفعت‌جویی مردانه است که اثر گذاشته است و همان سیستم بازار محور و کاپیتالیستی غرب را می سازد.

تضعیف زن موجب تضعیف خانواده می‌شود

این پژوهشگر مطالعات جنسیت و جامعه با بیان اینکه طبق مجموع بیانات مقام معظم رهبری آنچه در غرب موجب انهدام خانواده یا فروپاشی خانواده شده، ستم به زن است، گفت: خارج کردن زن از مدارطبیعی خود  منجر به انهدام خانواده شده است. زن به دلیل داشتن ویژگی‌های طبیعی، عنصر و جنسی است که منجر به ثبات و قوام خانواده می‌شود. اگر شما به این زن ظلم و تحقیر کرده و او را کالا بپنداری و اراده مستقل او را در نظر نگیری در واقع او را تضعیف می‌کنی. لذا تضعیف زن موجب تضعیف خانواده می‌شود و وقتی خانواده دچار خدشه و فروپاشی شود خود مرد نیز آسیب می بیند.

تکلو با بیان اینکه ما باید بر حفظ اراده مستقل زن در وجه زنانه خود تاکید داشته باشیم، ادامه داد: زن را باید در طبیعت خود تکریم کرد و به رسمیت شناخت که اگر این اتفاق رخ دهد این زن می‌تواند به تعبیر رهبری رکن یا مدیر خانواده باشد چراکه اساسا قوام خانواده به ماهیت و هویت معنوی، ملکوتی، قلبی و عاطفی زن استوار است و این همان چیزی است که می‌تواند همبستگی عاطفی و محبت خانواده را تضمین کند. به تعبیر دیگر که مقام معظم رهبری قبل‌تر هم فرموده‌اند «زن روح خانواده است». بله شاید جسم خانواده و جنبه مادی و ثبات بخش خانواده مرد باشد اما جنبه گرمابخش و روح بخش و قوام بخش خانواده زن است و ما نیز باید بر این جهات تاکید کنیم و هرعاملی که باعث می‌شود زن از این جهات خارج شود می‌تواند برای ما زنگ خطر بیافریند.

وی در پاسخ به اینکه به نظر شما طبق سخنان رهبری که گفتند ما در مساله زن پاسخگو نیستیم، چرا اسلام را می‌توان داعیه‌دار مسائل زنان دانست؟، توضیح داد: دو ویژگی کلیدی در این باره به شدت پافشاری می‌کند و جانب زن را می‌گیرد که قبل از هر چیز دفاع از شان انسانی زن است. دفاع از شان انسانی زن در واقع به رسمیت شناختن اراده مستقل زن است. اسلام می‌گوید زن چون انسان‌  است باید هم دوش و هم اندازه و هم عرض مرد سهم در سرنوشت جمعی و فردی داشته باشد و هم بر سرنوشت خود مسلط باشد و هم در سرنوشت جمعی به اندازه مرد ایفای نقش کند. از سوی دیگر اسلام زن را در وضع فطری و تکوینی و طبیعی حفظ و تقویت می‌کند. این همان لطافت بنیه زن، روحانیت، معنویت و عاطفی و ایمانی بودن را در زن حفظ می‌کند. البته حفظ این وجه عاطفی تقابلی با نظام عقلانیت زن ندارد و اینگونه نیست که اسلام بگوید جنبه عاطفی در زن غلبه دارد و زن در جنبه عقلانی دچار ضعف است.

این پژوهشگر مطالعات جنسیت و جامعه ادامه داد: دوگانه‌ای که در اسلام بین زن و مرد شکل می‌گیرد دوگانه عاطفه و عقل نیست بلکه دوگانه قدرت‌های روحی در زن و قدرت‌های مادی در مرد است. چون اسلام زن را در وجه طبیعی حفظ کرده و در صدد است از همین نقطه سعادت او را تامین کند می‌تواند داعیه دار حقوق زن باشد اما دیگر تمدن‌ها به ویژه تمدن غربی و رویکرد غربی این دو وجه را در هم می‌شکند و این دو وجه را نمی‌بیند چراکه در بطن خود یک مرد محوری و مرد ساختگی وجود دارد که اراده مستقل زن را در نظر نمی‌گیرد بلکه او را به بازی گرفته و او را ابزار می‌کند و زنانگی او که همان معنویت و لطافت است را در هم می شکند.

به گفته وی، غرب به دو شکل این لطافت و شخصیت و هویت زن را در هم می شکند؛ یا اساسا زنانگی را انکار و تحقیر می‌کند و یا زنانگی او را تبدیل به زیبایی و تنانگی ظاهری و بدنی می‌کند. جمال زن در اندیشه اسلامی هم وجه جسمانی و رافت جسمانی زن و هم وجه روحی و معنوی و قلبی زن دارد. اما در اندیشه غربی این وجه مادی تقویت می‌شود و زن را به تماشا می‌گذارد و به فروش می رساند.

تکلو درباره بخشی از سخنان مقام معظم رهبری مبنی بر تربیت فرزند و فرزندآوری و نقش زنان در این امر، تصریح کرد: باید تفاوتی بین تربیت فرزند و نگهداری فرزند قائل بود. تربیت فرزندی که مد نظر اسلام است و اندیشه اسلامی که به زن تکلیف می‌کند این است که زن به واسطه اینکه اتصال و کانال عاطفی شدید با فرزند دارد بیشترین اثرگذاری بر او را دارد. از این رو اگر قرار باشد فرزند تربیت شود با پرداختن زن به خودش اتفاق می‌افتد. وقتی زن بر روی تعالی و رشد خود کار می‌کند و اتصال عاطفی و قلبی و روحی با فرزند را حفظ می‌کند این فرزند تربیت می‌شود.

پرورش فرزند است که ضرورتا تکلیف زن نیست

وی افزود: برای مثل اگر می‌خواهیم فرزند شجاع شود همین کافی است که در اتمسفر یک زن شجاع قرار داشته باشد. این تکلیف اسلام به زن است که کاملا در راستای امکانات و ظرفیت‌های زن است و از طرفی ناظر به کمال زن است. کما اینکه زن با فرزند دار شدن یک شبکه عاطفی به شخصیت او اضافه می‌شود و زنانگی او رشد می کند. فرزند در اندیشه دینی ابزار قدرت و توسعه قدرت زن محسوب می‌شود. اما نگهداری فرزند و تامین امور مادی و اجرایی فرزند مستقلا به معنای تربیت نیست بلکه پرورش فرزند است که ضرورتا تکلیف زن نیست و باید در تفاهم بین زن و مرد انجام شود.

این پژوهشگر مطالعات جنسیت و جامعه با بیان اینکه به لحاظ فقهی و شرعی انجام امور اجرایی خانه وظیفه زن نیست، ادامه داد: اما آنچه به لحاظ نظام معرفت دینی تکلیف زن است تنظیم کردن اراده است. خانه یک جنبه مادی دارد که کارهای خانه است و یک جنبه معنوی معطوف به حال و هوا و اتمسفر دارد. آن خانه داری که در اندیشه رهبری مطرح می‌شود جنبه مدیریت عاطفی، مدیریت معنوی و مدیریت افق‌ها و حب و بغض‌ها است. این دقیقا در راستای حفظ استقلال زن است.

تکلو خاطر نشان کرد: خانه‌داری، انجام کارهای اجرایی خانه نیست بلکه این امر سنت شرقی و متحجرانه است که تصور می‌کند انجام این امور لزوما هنر و استعداد است درحالی که انجام امور اجرایی خانه نظیر شستن و پخت و پز لزوما تکلیف زن نیست. در واقع آرامش، گرمابخشی و تعیین حرکت‌ها و اراده‌ها بر عهده زن است چراکه این استعداد در نظام شخصیت زن است. نظام شخصیت و هویت زن که این مختصات را در اندیشه رهبری دارد باید تبدیل به گفتمان و باور فراگیر و عمومی شود در غیر این صورت هنوز تصورات و انتظارات از زن تصوراتی غیر از این مورد است. به طوری که یک تصور بر زن تحمیل می‌شود که زن کارهای اجرایی خانه را انجام دهد  و تصور دیگری که تصور غرب است به زن تحمیل می‌کند که در سیستم اقتصادی من ارزش اقتصادی تولید کن. این دو نگاه متعارض زن را در دوگانه غلطی قرار می‌دهد که هر دوی آنها به ضرر زن است.

وی معتقد است: دولت باید هم امور و هم قوانین خانه و هم امور و قوانین ساختارهای اجتماعی را متناسب با نظام شخصیت زن و سعادت زن قرار دهد و برای این اتفاق باید تصویر کلان و اجتماعی همه ما از زن تغییر کند. نباید زن را مستخدم در خانه و یا عنصری که در جامعه می‌توان از او بیگاری کشید و با حقوق کمتر کارهای سخیف و دست پایین را به او سپرد؛ تصور کنیم.

این پژوهشگر مطالعات جنسیت و جامعه همچنین درباره نسبت زن و انتخابات و نقش او در انتخابات تاکید کرد: اتفاقی که در این زمینه نباید رخ دهد این است که زن بهانه و ابزار نزاع های سیاسی شود. آنچه بد است این است که زن موضوعی برای نزاع و کشاکش مردان سیاست شود. در چنین شرایطی زن دیگر فاعل میدان نیست بلکه ابزار است. بهره‌کشی از مسائل زنان و شبهات مربوط به زنان و میزان حضور زن در کابینه همگی جنبه‌هایی است که زن را ابزار و زینت و شیء می‌کند. مقام معظم رهبری نیز بر اراده و اثرگذاری زن و تعیین‌کنندگی زن در نظام سیاسی کشور تاکید دارد. رهبری از زنان دعوت می‌کند که عرصه انتخابات را رها نکنند و عرصه انتخابات را از این جهت که مشخص کنید چه کسی صلاحیت بیشتری دارد، چه کسی مناسب‌تر است و سخنان چه کسی منطقی‌تر و واقعی‌تر به نظر می‌رسد ورود کرده و به تشخیص و انتخاب بهتر کمک کنند. این امر  به رسمیت شناختن و باور کردن اراده مستقل زن است. زن باید در سرنوشت نظام سیاسی سهیم باشد.

انتهای پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *