نقش خانواده در پیشگیری از اعتیاد

اعتیاد آسیبی اجتماعی است با ابعادی متنوع که نه تنها در بعد اجتماعی بلکه سیاسی ، اقتصادی و حتی در روابط بین الملل دارای بعدی استراتژیک است .

اعتیاد اگر از یک بعد معضلی فردی _ روانی است از بعد دیگر یک مساله اجتماعی است . پدیده اعتیاد معلول عوامل متعددی است که جهت مبارزه با این پدیده شوم باید علت های آن را موشکافانه دقیق و علمی بررسی کرد و سپس به پیشگیری از آن پرداخت ، زیرا در پدیده اعتیاد پیشگیری خیلی والاتر و برتر از درمان است. یکی از عوامل مهم و تاثیر گذار در این مورد نقش خانواده می باشد.

نقش خانوده در پیشگیری از اعتیاد فرزندان :

عوامل متعددی می تواند در آمادگی فرزندان نسبت به پذیرش اعتیاد موثر باشند :

۱- نابسامانی های خانواده : اختلافات خانوادگی بین زن و شوهر اولین چراغ سبزی است که به روی فرزندان چشمک می زند . وقتی فرزندان یک خانواده شاهد اختلاف دیدگاه و نظرات پدر و مادر باشند تعادل روحی و روانی آنها متزلزل می شود و جهت رهایی از این استرس خانوادگی جذب باندهای خلاف و دوستان ناباب می شوند اینجاست که فرد در معرض آسیب قرار می گیرد.

۲- دوری از خانواده : روانشناسان معتعقدند که بعضی از بچه ها چون در دوران کودکی به صورت ایمن و راحت تربیت نشده اند یعنی محبت کافی از سوی والدین دریافت نکرده اند دارای اضطراب جدایی می شوند یعنی وقتی از خانواده دور می شوند به شدت مضطرب و نگران می شوند و جهت رهایی از این تنش ها دست به عوامل متعدد وکارهایی خلاف عرف اجتماعی می زنند.

۳- احساس تنهایی : اگر خانواده و بخصوص مادر حمایت های عاطفی – روانی و جسمانی را از بچه ها به نحو ی که آنها احساس امنیت کنند به وجود نیاورد باعث می شود که در سنین نوجوانی و جوانی فرد احساس کنند که همه مردم غیر قابل اعتمادند و در وجود خودش احساس تنهایی نماید و به همسالان خود جذب می شود و جهت پذیزش در جمع آنها مجبور است که هنجارها و رفتارهای آنها را قبول نماید چه بسا که این هنجارها در جهت کارهای خلاف و هنجارها باشد.

۴- آشفتگی هویت : اریکسون معتقد است که سن ۱۴-۱۲ سالگی عبارت است از سن هویت یابی یعنی اینکه فرد به جواب سوال من کستیم ؟ برسد و در وجود خودش احساس یکپارچگی هویت و من وجود بنماید . در غیر اینصورت دچار آشفتگی هویت می شود نقش خانواده ها در بخشیدن این هویت یابی به بچه ها اساس و حیاتی است .

۵- کمبود ارتباط عاطفی بین اعضای خانواده : خانواده یک کانون اجتماعی است که ارتباط بین اعضای آن باید همراه با احترام متقابل و رعایت حقوق همدیگر باشد بخصوص ارتباط عاطفی اعضای آن باید همراه با همدلی همدردی و توجه به احساسات همدیگر باشد عکس این مورد باعث می شود که فرد در مواقع بحرانی به گروه های بیرون از خانواده پناه ببرد و خطر اعتیاد و سایر بزه های اجتمایی وی را تهدید کند .

۶- فقر اقتصادی و فرهنگی : عدم توانایی خانواده در تامین تفریحات سالم و سرگرمی برای بچه ها و یا از لحاظ فرهنگی عدم آگاهی خانواده ها به شیوه ها ی تربیتی و یا عدم آگاهی از مراحل رشد و چگونگی برخورد با فرزندان خود موجب می شود که راه صحیح و درست تربیت طی نشود و چه بسا فرزندان این گونه خانواده ها در بستر های بزهکاری گرفتار گردند.

۷- عزت نفس پایین فرزندان : اینکه فرد برای خودش احترام قائل شود این احترام به خود در درجه اول ریشه در خانواده دارد . خانواده باید با تشویق کارهای مثبت بچه ها و احترام به آنها این باور را در آنها به وجود آورد که آنها ارزشمند هستند و گرنه فردی که احساس ارزشمند برای خودش نکند به راحتی به کارهای خلاف از جمله اعتیاد دست می زند.

۸- نداشتن هدف : هر فردی که در زندگی هدف نداشته باشد دچار تزلزل روحی و روانی می گردد و جهت رهایی از این احساسات ممکن است به کارهای خلاف روی آورد .

توصیه های لازم :

۱- خانواده ها می بایست در همان دوران اولیه رشد با توجه به استعداد های متفاوتی که در فرزندان خود کشف می کنند به بچه ها توجه کافی بنمایند و هدف از کار و بطور کلی موجودیت انسان را برای فرزندان خود روشن سازند .

۲- خانواده ها باید اهداف زندگی را متناسب با استعدادهای بچه ها در وجودشان بارور سازند تا فرزندانی دارای شخصیت هدفمند تربیت کنند که هیچ آسیبی آنها را تهدید نکند.

۳- خانواده ها باید در راستای تربیت ایمن بچه ها تلاش کنند و مواظب باشند که دوری از خانواده به بهانه های کار تحصیل و… باعث آسیب های اجتماعی به فرزندان نشود.

۴- خانواده ها باید با همراهی و همدلی به بچه ها بفهمانند که تکیه گاه مستحکمی برای انها هستند.

دسته‌بندی نشده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *