هوشنگ پروین پیشکسوت ورزش شنا و شیرجه و از خادمان فوتبال و سینما درگذشت.
به گزارش سادس،هوشنگ پروین مشهور به هوشنگ بلندگو، کسی که ۵۳ سال در استخر شیرودی (امجدیه) به آموزش شنا و نجات غریق مشغول بود، صبح روز جمعه۱۰ شهریورماه، بهعلت سقوط در حین کوهنوردی در ارتفاعات دارآباد تهران درگذشت.
هوشنگ پروین اسفند سال ۱۳۲۲ در آمل به دنیا آمد و از پنج سالگی در محله لبخط تهران ساکن شد و در دبستان جمشید و دبیرستان پهلوی به تحصیل پرداخت. او از دوره دبیرستان در استخر امجدیه مشغول بهکار شد و ابتدا در رختکن و سپس بهعنوان نجاتغریق، مربی و در پایان بهعنوان مدیر آموزش استخر به فعالیت پرداخت. مسئولیتی که به مدت ۵۶ سال و تا لحظه مرگ او ادامه یافت.
وی پس از پیروزی انقلاب، از سوی شرکا رییس هیات فوتبال تهران جایگزین طباطبایی گوینده زمین فوتبال امجدیه شد و تا سال های سال مسوولیت بلندگوی ورزشگاه شهید شیرودی و پس از آن ورزشگاه آزادی را بهعهده داشت و به این دلیل به «هوشنگ بلندگو» مشهور شد.
در بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ تهران، پس از قهرمانی تیم واترپلوی ایران، وی که مسوول تدارکات تیم بود، از خوشحالی با لباس از روی دایو ۱۰ متری استخر با حرکات نمایشی خاص درون استخر شیرجه زد و تشویق تمامی جمعیت ورزشگاه را برانگیخت که این اقدام سبب شد، سرهنگ راستین رییس وقت تربیتبدنی ارتش، جایزهای معادل بازیکنان تیم ملی واترپلو، برای مسوول تدارکات تیم تعیین و پرداخت کند.
صحنههای شادی او به همراه تیم ملی فوتبال ایران پس از پیروزی در فینال جام ملتهای آسیا و شکست تیم اسرائیل و همچنین هقهق گریههای او در لحظه شکست غلامرضا تختی در مسابقات جهانی کشتی در امجدیه خاطرهساز شد و مورد توجه عکاسان و رسانههای ورزشی ایران و خارجی قرار گرفت.
از دیگر ویژگیهای مرحوم هوشنگ پروین علاقه مثالزدنی او به سینما بود، بهنحوی که از دهه ۳۰ تا لحظه مرگ، تمامی فیلمهای ایرانی را در اولین روزهای اکران تماشا میکرد و تمامی سینماداران تهران او را میشناختند. ویژگی جالب او این بود که تمامی فیلمهای ایرانی را دنبال میکرد و انواع مختلف فیلمهای عامهپسند، روشنفکری و … برای او فرقی نداشت. او حدود ۵۰ سال در هر هفت روز هفته به سینما میرفت. وی همچنین در پشت صحنه فیلمهای فراوانی به همکاری پرداخته بود.
وی در دهه ۴۰ و ۵۰ در دهها فیلم ایرانی در نقشهای کوتاه و به ویژه نقشهای ورزشی و بدلکاری به ایفای نقش پرداخت که از میان آنها میتوان به فیلمهای پسران قارون، داش احمد، مردان روزگار، قهرمانان، حاتم طایی … اشاره کرد.
نا گفته های مرحوم پروین از ورزش و سینما
استادیوم روهای حرفه ای هم اگر او را ببینند، نمی شناسند! ولی اگر یک کلمه حرف بزند قطعا حدس می زنند که او کیست! هوشنگ پروین، گوینده ای که هیچ نسبتی هم با علی پروین ندارد. بازنشسته ارتش است و 45 سالی می شود به عنوان مربی و سرناجی در استخر شهیدشیرودی مشغول به کار است. او همان کسی است که از سال 81 صدایش را از بلندگوهای ورزشگاه آزادی می شنویم!
سایت پارس فوتبال در سال 1390 گفت و گوی جالبی با مرحوم هوشنگ پروین انجام داده که خلاصه ای از حرف های او را می خوانیم.
اولین حقوقم از گویندگی 90 تومان بود. این روزها 30 هزار تومان می گیرم ولی اگر جمعیت از پنجاه هزار نفر بیشتر شود حقوق ما هم دوبرابر می شود.
طبق قوانین فیفا برای کم کردن تنش میان تماشاگران 18 دقیقه قبل از بازی باید اسامی را اعلام کنیم و نیم ساعت مانده به بازی خودمان را به استادیوم برسانیم.
هوادار پرسپولیس هستم و دخترم رهرو بابا، اما این دامادمان استقلالی از کار درآمد.
باور کنید به نظر من در حقیقت بعد از بازی ایران و رژیم اشغالگر قدس و پیروزی ایران در آن بازی بود که تماشاگران به سمت فوتبال هجوم آوردند. با علی پروین، امیر قلعه نویی و دکتر بیژن ذوالفقارنسب دوستی دیرینه ای دارم، از بازیکنان هم آندو تیموریان یک دوست خوب است.
هر بار بغض گلویم را می گیرد وقتی می خواهم تعویض علی کریمی یا فرهاد مجیدی را اعلام کنم آخر کدام بازیکن می تواند جایگزین این بازیکنان بشود. من نمی دانم در مغز این مربیان چه می گذرد.
علی پروین یک مرد به تمام معناست. او 30 سال پیش صدهزار تومان داد تا خانه سازی کنم. به خاطر همین لوتی گری ها او هنوز محبوب تر از بازیکنان حال حاضر است. از جیب بازیکنان امروزی فقط موبایل خارج می شود.
با این فامیلی من، همه می پرسند داداش علی پروین هستی؟! اما با هم نسبتی نداریم، اما مثل یک برادر او و قاسم پناهگر را دوست دارم.
اگر استقلال گل بخورد معطل نمی کنم و زننده گل را می گویم اما اگر پرسپولیس گل بخورد شل و ول می شوم تا میکروفن را به دستم بگیرم. اما بازیکنان هر دو تیم را مثل پسر خودم دوست دارم.
در شغل ما از پاداش خبری نیست. با همین دریافتی به خانه می رویم.
طی این چند سال آخری، گل حنیف عمران زاده به شهرداری یاسوج جنس دیگری داشت.
پیشنهاد گویندگی در سازمان ها و اجرای مراسم مختلف را حتی با یک تماشاگر استادیوم عوض نمی کنم.
زمان دیدارهای ملی و نواختن سرود ملی و اعلام اسامی بازیکنان عزیز کشورم من هم غرور خاصی پیدا می کنم. یک نفر هم می آید و خارجی ها را می گوید.
عاشق سینما هستم و فیلمی وجود ندارد که ندیده باشم. جدایی نادر از سیمین را هم می پسندم.