اولین شرط امر به معروف و نهی از منکر / دربیان ایت الله مرتضی تهرانی

بسم الله الرحمن الرحیم

كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۱۱۰﴾ ال عمران

شما بهترین امتی هستید که [برای اصلاح جوامع انسانی] پدیدار شده اید، به کار شایسته و پسندیده فرمان می دهید و از کار ناپسند و زشت بازمی دارید، و [از روی تحقیق، معرفت، صدق و اخلاص] به خدا ایمان می آورید. و اگر اهل کتاب ایمان می آوردند قطعاً برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنان مؤمن [به قرآن و پیامبرند] و بیشترشان فاسقند. (ترجمه انصاریان)
اولين شرط از شروط امر به معروف و نهي از منكر

خداي متعال در اين آيه ي كريمه نكته اي را مطرح فرموده است كه براي مسلمين در برابر سائر امم گذشته يك
افتخار محسوب ميشود. در مورد اين افتخار ميتوان اينگونه تعبير كرد كه هر گاه مسلمانها به وظائف خود عمل
کنند بهترين امت براي اصلاح جامعه و تبديل كردن يك جامعه ي فاسد به يك جامعه ي صالح و صحيح خواهند
بود. در مباحث گذشته محدودهي امر به معروف و نهي از منكر با ذكر چند روايت مشخص شد. در اينجا شروط امر
به معروف و نهي از منكر مورد بحث قرار ميگيرد.
بعضي از علماي اخلاق چهار شرط براي اند امر به معروف و نهي از منكر ذكر كرده . شرط ديگري كه با استفاده از
بعضي از روايات قابل ذكر است اين است كه هر گاه شخصي خواست امر به معروف و نهي از منكر كند، بايد قبلا
خودش عمل كنندهي به معروف و ترك كنندهي منكر باشد. اين بايد، بايد وجوبي نيست، بلكه بايد تكويني است.
اگر امر به معروف كننده خودش عمل كننده ي به معروف نباشد، مخاطب يا با زبان سر يا با زبان دل ميگويد: “لم
تقولون ما لا تفعلون”، چرا خودتان عمل كننده به آن چيزي كه توصيه ميكنيد نيستيد؟
امر به معروف و نهي از منكر حتما براي اين است كه در مخاطب مؤثر واقع شود و او را نسبت به تكليفي شرعي كه
رها كرده و عمل نكرده حساس كند، تا عمل كننده به وظيفه ي خود باشد. اگر در موردي يقين داريم كه امر به
معروف يا نهي از منكر مؤثر واقع نمي شود به فتواي همه ي فقها، امر به معروف و نهي از منكر واجب نيست. فقط به
اميد مؤثر واقع شدن، خداي متعال مسلمين را به اين دو وظيفه تكليف فرموده است. لذا گفته شده است كه اگر
ديديد كه شخصي يك بار واجبي را ترك كرد، ولي اين ترك را تكرار نكرد، يا خلافي مثل غيبت كردن و تهمت زدن
را مرتكب شد، اما آن را تكرار نكرد و تصميم گرفت كه ديگر تخلف نكند، وظيفه امر به معروف و نهي از منكر ساقط
ميشود، زيرا هدف از امر به معروف و نهي از منكر قبلا محقق شده است.
امر به معروف و نهي از منكر در مواردي است كه انسان متخلف بخواهد با تكرار خلافكاري، خود را جهنمي كند و
ديگران را براي ارتكاب خلاف و معصيت يا ترك واجب آماده كند. اگر كسي در خانه ي خود مثلا نماز صبح را نخواند
و مردم از اين خلاف بي اطلاع باشند، شهامت براي ترك واجب پيدا نميكنند. اگر شخصي در منزل با همسر خود
غيبت كند و در جامعه غيبت نكند، مردم شجاعت پيدا نميكنند كه مرتكب اين منكر شوند و غيبت كنند. جامعه
هنگامي خراب ميشود كه انسان خلافكار، خلاف را در جامعه انجام دهد.
در يك روايتي وارد شده است كه خانمي خدمت رسول اكرم صلي االله عليه و آله و سلم رسيد و از آن بزرگوار تقاضا
كرد كه فرزند او را از زياد خرما خوردن نهي كنند، زيرا نهي مادر نسبت به فرزند موثر نبوده است. بر حسب اين نقل
حضرت فرمودند: ام من امروز خرما خورده و اگر فرزند شما را از خرما خوردن نهي اين ،كنم نهي مؤثر واقع نميشود.
فردا او را بياور كه من خرما نخورده باشم و گفتن من در او اثر گذارد. تكوين اين مسئله هم همين گونه است.

اگر انسان فرزند خود را در موردي مثل دروغ گفتن نهي كند كه فرزند ارتكاب آن عمل مورد نهي را از پدر يا مادر
خود ديده است، اين نهي از دروغ مؤثر واقع نميشود و او ادب نميشود. اگر اين فرزند در برابر والدين خود گستاخ
هم باشد، به آنها اعتراض مي كه كند شما خودتان هم دروغ ميگوييد، من هم دلم ميخواهد دروغ بگويم. لذا
متخصصين امور تربيتي والدين را به ادب كردن فرزندان خود به فرهنگ و اخلاق انساني و آداب اسلامي توصيه
ميكنند، اما شرط اين تاديب اين است كه خودشان متخلف از آن آداب نباشند. كسي كه مقيد به خواندن نماز
نيست و فرزندان او نماز خواندنش ،اند را نديده نميتواند به فرزندان خود توصيه ي به نماز كند. اگر فرزند اين فرد
اعتراض به اين توصيه را به زبان هم نياورد، در دل او اين اعتراض وجود دارد كه اگر نماز خواندن كار خوبي است،
شما چرا نماز نميخوانيد؟
امر به معروف و نهي از منكر براي مؤثر واقع شدن در قلب مخاطب است كه تخلف از وظيفه را كنار بگذارد و انسان
صالحي شود. با اصلاح تدريجي افراد، جامعه كه مجموعه اي از افراد است اصلاح می شود . بنابر اين اگر انسان بخواهد
امر به معروف و نهي از منكر او مؤثر واقع شود حتما بايد خودش عمل كننده باشد و اگر عمل كننده نيست، شخص
مخاطب اين ترك وظيفه يا ارتكاب گناه را از اين امر به معروف كننده يا نهي از منكر كننده نديده باشد. بايد توجه
داشت كه اين بياثر بودن، موجب نميشود كه بدون هيچ مشكلي وظيفه ي اين فرد خلافكار ساقط شود و ديگر امر
به معروف و نهي از منكر بر او واجب نباشد.
نكته ي تكويني ديگر اين است كه اگر انسان عمل كننده به وظيفه نباشد و بخواهد به ديگري توصيه و سفارش
كند، قادر نيست مانند يك انسان عمل كننده به وظيفه جدي و با اراده ي محكم صحبت كند. گفتن سست و به دور
از جديت هم موثر واقع نميشود.
***فاصله گرفتن از خاندان رسالت صلوات االله عليهم و دور ماندن از شعور الهي و فهم و ادراك***
كتابهاي مدون در علم اخلاق اولين بار توسط عامه و اهل سنت نوشته شده است. فرد شاخص و برجسته ها بين آن
غزالي بود كه احياء العلوم را نوشت. غزالي كه لقب حجةالاسلام هم به او داده بودند، توسط خواجه رضوان االله تعالي
عليه به بغداد فرستاده شد و ده سال در بغداد درس داد و آن جا را اداره كرد. فيض كاشاني رضوان االله تعالي عليه
در كتاب محجة البيضاء مينويسد: بعد از ده سال با يك صوفي از اهل سنت برخورد كرد و جذب او شد. در نتيجه
اين ارادت، غزالي به تدريج سلامت فكر و شعور خود را از دست داد و كارهاي خلاف هم داد انجام مي داد .
او در احياء العلوم مينويسد: كسي كه داراي آبرو و شخصيت است و به آبرو و شخصيت خود تكيه كرده، نميتواند
بدون ابتلا به شرك خفي، موحد و خداپرست باشد. اين فرد هنگامي موفق به رهايي از شرك خفي ميشود كه نه
پولي و نه آبرويي و نه شهرتي در اختيار داشته باشد. هنگامي كه اين فرد دست خود را ا ي ز همه ارزشهاي دنيايي
خالي ديد، ميتواند يك موحد بدون شرك خفي باشد كه به عنوان مثال هر وقت گرسنه شد از حق تعالي نان
بخواهد.
براي رسيدن به اين هدف، غزالي براي اخلاق و توحيد و دور ماندن از شرك خفي نسخه هايي ميداد كه خلاف عقل
بود. يك نمونه اين است كه انسان براي از بين بردن شخصيت و آبروي خود، به حمام عمومي برود و در محلي كه
مردم لباسهايشان را ميگذارن ،د تظاهر به دزدي كند تا آبرويش از بين برود. اگر انسان از بيت و خاندان رسول اكرم
صلي االله عليه و آله و سلم فاصله بگيرد و با ائمه ي طاهرين صلوات االله عليهم اجمعين اي رابطه نداشته باشد و از
بيوت آن بزرگواران طلب نور و شعور الهي نكند، فهم و ادراك خود را از دست ميدهد. كسي كه بخواهد از عمر و
ابي بكر مايه ي روحي بگيرد چنين سرنوشتي دارد. اما شعور و ظرافت فكري كساني كه مقيد هستند كه ارتباط
روحي خود با خاندان عصمت و طهارت صلوات االله عليهم اجمعين را حفظ كنند، روز به روز بيشتر ميشود.

غزالي مينويسد بعد از اينكه اين فرد را با كتك از حمام بيرون كردند، به خداي متعال توكل ميكند. اين مطالب
جنون است. انسان بايد هم آبرو داشته باشد و هم به غير خداي متعال تكيه نكند و بداند كه اين عزت و آبرو را حق
تعالي به او داده است. “تعز من تشاء و تذل من تشاء، بيدك الخير انك علي كل شيء قدير”. در يك شعر عربي
آمده است: “اذا كان الغراب دليل قوم” اگر كلاغ راهنماي يك گروهي باشد آن ها را به خانه ي ويران هدايت و
راهنمايي ميكند. نتيجه ي راهنمايي آن دو نفر همان جايي است كه خودشان را خداي متعال برده است. بايد توجه
كرد كه حتي مطالعه كتب شيعه هم بايد با راهنمايي يك كارشناس پخته كه خداي متعال به او عنايت كرده است،
انجام شود.
قبل از احياء العلوم هيچ يك از علماي شيعه در آن سطح، كتاب اخلاق ننوشته بودند و مطالب به صورت پراكنده
وجود داشت. اولين بار ملا مهدي نراقي رضوان االله تعالي عليه جامع السعادات را نوشت و سپس فرزندش ملا احمد
نراقي معراج السعاده را نوشت. ملا مهدي نراقي در جامع السعادات در مواردي از حجةالاسلام غزالي مطلبي را نقل
ميكند و از او به عنوان بعض العارفين ياد ميكند. البته اين امر مربوط به دورهاي است كه غزالي راه انحرافي را در
پيش نگرفته بود، ولي در اين كه شافعي و اهل سنت بود اشكالي نيست. به اندازه اي اين انحراف زياد شد كه ملا
محسن فيض پاسخ هاي او به مسايل را مشابه پاسخ يك فرد ديوانه ميداند.
در برنامه هاي راديوي معارف كه اغلب مفيد است موارد اشتباه هم وجود دارد. از جمله در برنامه معرفي كتاب،
كتابي از اهل سنت را معرفي می کردكه احاديث اخلاقي از رسول اكرم صلي االله عليه و آله و سلم را نقل ميكند و
چون به اندازه كافي مطلب در اختيار ندارد، از اولي و دومي هم حديث نقل ميكند. بدين ترتيب راه انحرافي تبليغ
ميشود. از آنجا كه اغلب مردم اهل مطالعه و كتاب نيستند و تشخيص صحيحي در مورد مؤلف و مصنف ندارند،
افكار نادرستي به ذهن آنها وارد ميشود. با ذكر عيبهاي آن كتاب اين مشكل حل نميشود، زيرا اين عيب اثر
خود را در روح ميگذارد.
***منشا انحرافات در جوامع مسلمانان***
نتيجه اين ميشود كه بعضي مدعيان روشنفكري نسبت همه ي انحرافات به آن دو نفر را تندروي و افراطيگري تلقين
ميكنند. در حالي كه انحرافات موجود در جهان هستي و بين فرزندان حضرت آدم علي نبينا و آله عليه السلام را
غير از امام زمان صلوات االله عليه نميتواند راست و درست كند. تمام اشتباهات و كم فهم ها و مشكلات ما در
رابطه با فرزندانمان ناشي از اين است كه فاتح ايران و كسي كه اسلام را به اين كشور آورده است، نزد حق تعالي
شايستگي اين كار را نداشته و غاصب بوده است. اين افراط نيست، بلكه واقعيت است. از سوي ديگر ما هر چه خير
داريم به ، دليل محبت به اهل البيت صلوات االله عليهم اجمعين است. البته در مورد اين واقعيت سكوت ميكنيم و
قول ميدهيم كه اختلاف ايجاد نكنيم.
مرحوم ملا محسن فيض رضوان االله تعالي عليه ميگويد: وقتي كه من ديدم احياء العلوم حجة الاسلام غزالي مردم را
منحرف ميكند تصميم گرفتم كتابي بنويسم كه تقريبا اصلاح و نقد احياء العلوم باشد. لذا روايات ائمه صلوات االله
عليهم اجمعين را كه فراوان است به جاي ذكر احاديث از اولي و دومي قرار دادم. هنگامي كه ابوحنيفه نعمان در
پاسخ به حضرت صادق صلوات االله عليه در مورد نحوه ي پاسخ دادن به سؤالات مردم روش خود را توضيح ميدهد،
حضرت ميفرمايد چنين فتاوايي موجب ميشود كه آسمان رحمت خود را و زمين هم بركات خود را از مردم باز
دارد. مرحوم مطهري هم اين مطلب را نوشته است كه ابوحنيفه اظهار ميكند كه تنها پانزده روايت موثق معتبر در
اختيار دارد و پاسخه اي او با استفاده از اين پانزده روايت است.
مردم باور نميكنند كه اين افراد تا چند سال بعد از رحلت، احاديث نبوي صلوات االله عليه را از بين بردند. مرحوم
مطهري هم نقل ميكند كه اولي به دختر خود گفت كه آن بقچه ام اي كه فلان جا گذاشته را بياور و پانصد روايت از
مقام رسالت صلوات االله عليه و آله موجود در آن را آتش بزن، زيرا نميخواهم بين امت اختلاف شود. اختلاف نشود
يعني همه سني شوند و مقلد اولي و دومي باشند. در آن روايات فضائل اميرالمؤمنين صلوات االله عليه به بيان مقام
رسالت ذكر شده او كه بود نميخواست به دست مردم برسد و در نتيجه همه پيرو اميرالمؤمنين صلوات االله عليه
شوند كه داماد حضرت بود و به امر حق تعالي رهبر و مربي جامعه ي اسلامي قرار داده شده بود.
اگر مخاطب به هر دليلي اطلاع پيدا كند كه امر كننده به معروف و نهي كننده از منكر، خود عمل كننده ي به آن
نيست، گفتن او هيچ اثر نميكند. هنگامي كه اين امر به معروف هيچ اثر نكرد، خداي متعال ميفرمايد كه چنين
فردي لازم نيست كه امر به معروف و نهي از منكر كند، اما اين امر موجب رفع تكليف نميشود، چون خود فرد در
رعايت وظيفه كوتاهي كرده است. رسول خدا صلوات االله عليه و آله به آن خانم فرمود كه فرزند خود را فردا بياور.
فردا من خرما نميخورم و به او ميگويم كه خرما نخورد./

نکاتی از سخنرانی ایت الله شیخ مرتضی تهرانی در تاریخ پنجشنبه، 13اسفند 1394

منبع : ام ابیها سلام الله علیها

دسته‌بندی نشده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *