زیاد شنیدهایم که میگویند دختر و پسر باید کفو هم باشند تا ازدواج موفّقی شکل بگیرد؛ اما این کفویت چیست؟ این دو باید در چه چیزهایی مشترک باشند که بگوییم کفو هم هستند؟
در روایتی آمده است که:
رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) روزی بالای منبر رفت و مردم را نسبت به ازدواج دخترانشان ترغیب کرد. کسی از حضرت پرسید دخترانمان را به ازدواج چه کسی دربیاوریم؟
حضرت فرمود: به کفوها.
مردی گفت: کفو چه کسی است؟
حضرت فرمود: مؤمنان کفو همدیگرند، مؤمنان کفو همدیگرند.
این روایت کفویت را در یک بیان کلّی تعریف میکند؛ اما در روایات دیگر تبیین بیشتری از کفویت آمده است؛ مثلاً در روایتی رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) میفرماید:
هر گاه کسی که اخلاق و دینش را میپسندید، به خواستگاری نزد شما آمد، به او زن بدهید که: «اگر چنین نکنید فتنه و فساد بزرگی پدید آید ».
با توجّه به این روایت میتوان گفت کفویت به معنای همسویی در عقاید و اخلاق است. عقاید، نوع نگاه انسان به زندگی است و اخلاق هم روحیات انسان را تشکیل میدهد.
اگر یکی از دو پایه کفویت؛ یعنی همسویی در اخلاق یا عقاید، استحکام لازم را نداشته باشد، ساختمان زندگی دچار تزلزل خواهد شد. وقتی زن و شوهر خُلقیات متفاوتی داشته باشند، بنای سازگاری با هم را نخواهند داشت. موافق بودن در عقاید و اخلاق موجب میشود بسیاری از دغدغههای زاید، از زندگی انسان بیرون رفته و دل انسان، مشغول چیزی بیش از آنچه مربوط به هدف آفرینش او است، میشود.
خُلقیات متفاوت یعنی این که آنچه مرا عصبانی میکند، در همسرم حالت خاصّی ایجاد نکرده و یا حتی حالتی متّضاد تولید کند. اگر من نسبت به مسئلهای حسّاسیت مثبت دارم، همسرم نسبت به آن بیقید بوده و یا حسّاسیت منفی داشته باشد. اگر چیزی به من احساس خوشبختی میدهد، به همسرم احساس خاصّی نداده یا احساس بدبختی بدهد و … .
گاهی خُلقیات ریشه در عقاید دارد. وقتی نوع نگرش زن و مرد به دین، خدا، زندگی، آخرت و… متفاوت باشد، در بسیاری از نقاط زندگی با هم به مشکل بر میخورند.
به این مثال توجّه کنید: زن و شوهری در یک مراسم عروسی شرکت کردهاند که با شئونات اسلامی سازگار نبوده و مجلس گناه است. یکی از آنها میخواهد از مجلس بیرون برود، دیگری اصرار بر نشستن دارد. یکی میگوید درست نیست که فامیلها را ناراحت کنیم و دیگری میگوید اشتباه است که به خاطر مردم گناه کنیم.
نوع قضاوت متفاوت این دو، به نوع نگاه متفاوتشان به مردم و خدا برمیگردد؛ یکی معتقد است میتوان در مواردی مردم را بر خدا ترجیح داد و دیگری اعتقاد دارد که هیچ گاه نباید این کار را کرد.
البته همیشه خلقیات ریشه در عقاید ندارد. بسیاری از انسانها آن طور که فکر میکنند زندگی نمیکنند. بر اساس همین نکته است که باید گفت در انتخاب همسر، نباید تنها به حرفهایی که از طرف مقابل میشنوید بسنده کنید؛ زیرا برخی از افراد مطابق عقیدهشان حرف میزنند؛ اما عملشان با عقیدهشان تفاوت دارد.