حمایت مولوی عبدالحمید از گروهک تروریستی «توحید و عدالت» سند شکست سیاست های امنیتی دولت یازدهم/ چرا دولت در اتحاد با دلسوزان تروریست های وهابی تجدید نظر نمی کند؟!

پررنگ شدن روز افزون سهم چهره های نزدیک به فتنه در مدیریت های دولتی و فرآهم شدن فضا برای بازگشت طلبکارانه جریانات افراطی اصلاح طلب در سه سال اخیر و منزوی شدن نیروهای انقلابی به خوبی نشان می دهد که در تعریف تئورسین های تدبیر و امید از ابعاد و چارچوب اعتدال مورد نظرشان باید شک و تردید کرد. وقتی خروجی دزدی از بیت المال می شود، ملقب شدن به ذخیر و امانت دار شدن انقلاب؛ طبیعی است که خروجی حمایت و دلسوزی از یک مشت تروریست وهابی هم می شود، اعتقاد به ذخیره بودن مولوی عبدالحمید برای وحدت و همبستگی در جنوب شرق!

خبر انتقاد و دلسوزی مولوی عبدالحمید-که این روزها ظاهرا نزدک ترین چهره اهل سنت به دولت تدبیر و امید در جنوب شرق کشور محسوب می شود- از اعدام مشتی تروریست وهابی شاید در وهله اول موجبات تعجب بسیاری بشود، ولی برای کسانی که مواضع وی را در این سال ها رصد کرده اند می دانند که نگرانی و غصه خوردن ایشان برای قاتلین علمای اهل سنت و تعدادی از شهروندان شیعه و سنی بی گناه کاملا قابل پیش بینی بود.امری که قبل از این نیز سابقه داشته و شاید برخی فعالین آگاه از مسایل جنوب شرق موارد قابل تامل تر از این را نیز بتوانند با ذکر اسناد بیان کنند.

به گزارش سادس به نقل از رجانیوز با این وجود، اینکه از یک تریبون عمومی با ادعای دلسوزی حتی حرمت خون علمای اهل سنت و یا محیط بانانی که مرگ و مظلومیت آنها همه اقشار جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد، حفظ نمی شود، بسیاری از مردم عزیز و مومن کردستان را بیش از همه غصه دار و خشمگین می کند و معلوم نیست آیا دولت برای دلجویی از آنها در برابر چنین اظهاراتی برنامه مشخصی دارد یا نه.

اما مولوی عبدالحمید به عنوان یکی از پرحاشیه ترین چهره های جنوب شرق کشور به دنبال طرح چه اهدافی از این گونه اظهارات است؟ قظعا گمانه زنی در بیان این اهداف حق مهمی از کسانی است که می دانند چگونه تروریست های از جنس همین گروه “توحید و جهاد” در طی ده سال اخیر ده ها شهید و جانباز را به مردم سیستان و بلوچستان تحمیل کرده اند. همچنانکه این دست اظهارت برای آنانکه فهم امنیتی از انگیزه ها و توجیهه های شرعی تروریست های وهابی دارند،  بیش از همه معنادارتر است و به همین دلیل عمق سخنانی از این دست، این ناظرین را بیشتر از برخی مسئوولین مرکز نشین نگران آینده امنیتی در جنوب شرق می کند.

اما از طرف دیگر مولوی عبدالحمید با هر انگیزه ای این سخنان را بیان کرده باشد، یک مساله نباید فراموش شود که این دست موضع گیری ها گرچه تعدادی تروریست و یا حامیانشان را ممکن است خوشحال کند ولی بر شفاف شدن صحنه ها برای تشخیص واقعیت های جاری ضدامنیتی در سیستان و بلوچستان بسیار مهم می باشد. اما در اینجا نکاتی دیگری نیز وجود دارد که از اصل بیان چنین اظهارات شاذی نیز مهم تر به نظر می رسد.

توجه ویژه به مولوی عبدالحمید و جریان مورد حمایت وی از جمله مواردی بود که دولت روحانی و به خصوص شخص رییس جمهور شخصا برای وی آبرو و به نوعی هزینه امنیتی گذاشتند. به همین دلیل اظهارات مولوی عبدالحمید  این روزها یک از جدی ترین اسنادی است که دولت در سیاست های خود در جنوب شرق در حوزه های اجتماعی و امنیتی شکست خورده است.

این گزاره از آنجا بیشتر اهمیت پیدا می کند که همین دولتی که تعدد چهره های امنیتی در آن بیش از هر دولتی دیگر در جمهوری اسلامی بوده برای برخی معضلات امنیتی نظریه استفاده از توان مولوی عبدالحمید در کمک به حل برخی از مشکلات ضدامنیتی را داده است. از سوی دیگر در تصمیماتی ساده انگارانه اینگونه سیاست گذاری کردند که اگر مطالبات مولوی عبدالحمید – که ظاهرا در پوشش مطالبات مردمی مطرح می شود- در جنوب شرق برآورده شود، بسیاری از معضلات امنیتی کاهش پیدا خواهد کرد. اما حجم و عزم اقدامات تروریستی نه تنها در این سالها کاهش پیدا نکرده بلکه اینک آشکارا برای تروریست ها دلسوزی هم می شود. اما ساده لوحانه تر نیز آنکه مسئولین تدبیر و امید با انتصاب نزدیکان مولوی عبدالحمید در پست های مهم در جنوب شرق و حتی فراتر از آن کسب رضایت از وی در انتخاب مدیران درجه یک استانی، تصور می کردند که اقدامات این چهره پر حاشیه سیاسی به سمت اعتدال گرایش پیدا خواهد کرد.

تلخ تر آنکه در تمام عمر این دولت مسئولین ارشد در سفر به زاهدان با وجود کارنامه درخشان بسیاری از علمای اهل سنت در حوزه وحدت، از مولوی عبدالحمید به عنوان تک ستاره آسمان وحدت در جنوب شرق نام برده و حتی به عنوان الگویی برای دیگر اهل سنت نیز یاد می کردند و صدالبته ذخیره نظام برای وحدت در جنوب شرق! البته ریشه اصلی همه این همخوانی ها و همسویی ها ظاهرا در تعریف اعتدالی دارد که دولت روحانی به نمایش گذاشته است.

پررنگ شدن روز افزون سهم چهره های نزدیک به فتنه در مدیریت های دولتی و فرآهم شدن فضا برای بازگشت طلبکارانه جریانات افراطی اصلاح طلب در سه سال اخیر و منزوی شدن نیروهای انقلابی به خوبی نشان می دهد که در تعریف تئورسین های تدبیر و امید از ابعاد و چارچوب اعتدال مورد نظرشان باید شک و تردید کرد. وقتی خروجی دزدی از بیت المال می شود، ملقب شدن به ذخیر و امانت دار شدن انقلاب؛ طبیعی است که خروجی حمایت و دلسوزی از یک مشت تروریست وهابی هم می شود، اعتقاد به  ذخیره بودن مولوی عبدالحمید برای وحدت و همبستگی در جنوب شرق!

در هر صورت دولت و مولوی عبدالحمید پس از سه سال به دو متحد در جنوب شرق تبدیل شده اند. زیرا هم در اظهارات مولوی عبدالحمید و هم مسئولین دولتی می توان جملاتی را یافت که اینان خود را در یک جبهه تعریف می کنند و از مخالفین و دشمنانی مشترک نام می برند! اما از همان جاییکه دولت دغدغه و عزمی برای مقابله با “صفدرحسینی ها” ندارد از همین دریچه هم نباید انتظاری داشت که دولت در روابط خود با امثال مولوی عبدالحمید تجدید نظر کند. البته هر چه به انتخابات نزدیکتر می شویم باید انتظارات برخورد قاطعانه از دولت را در مواجه با خونین ترین دشمنان این کشور همانند مسئولین آمریکایی را هم باید به کلی فراموش کرد و در این وسط دیگران که جای خود دارند. در هر صورت اقدامات مولوی عبدالحمید و اظهارات او بخشی از کارنامه تدبیر و امید هم خواهد بود زیرا هم مورد تایید و هم مورد حمایت نزدیکان حسن روحانی است و مهم تر از همه اینکه خود او نیز خود را در جرگه اعتدالیون می داند! اما مهم تر از همه آنکه از مقامات دولتی که برای منشاء حقیقی ترویج تروریسم وهابی یعنی خاندان آل سعود برنامه مقابله ای و قاطعانه ای ندارند، انتظار تجدید روابط با برخی دلسوزان داخلی ترویست های منحرف وهابی کم خوش خیالی خواهد بود.

دسته‌بندی نشده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *