زن جلوهاي از جمال، محبت، خلاقيت و ربوبيت الهي و ركن اساسي در تعليم و تربيت است.
به گزارش سادس،اگر زنان به اين منزلت واقف شوند و در پاسداري از آن بكوشند فرايند تربيتي و شخصيتي آنان و همه اجتماع سالم مانده و بخوبي پيش ميرود.
ان الله خبير بما يصنعون و قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن و لايبدين زينتهن الاما ظهر منها و ليضربن بخمرهن علي جيوبهن.
(اي رسول ما) مردان مؤمن را بگو تا چشمها (از نگاه ناروا بپوشند) و عفتشان را محفوظ دارند كه اين براي پاكيزگي شما اصلح است. و البته خدا به هر چه كنيد كاملاً آگاه است. اي رسول، زنان مؤمن را بگو تا چشمها از نگاه ناروا بپوشند و عفت و پاكدامني را حفظ كنند و زينت و آرايش خود جز آنچه قهراً ظاهر ميشود بر بيگانه آشكار نسازند.
زن جلوهاي از جمال، محبت، خلاقيت و ربوبيت الهي و ركن اساسي در تعليم و تربيت است. اگر زنان به اين منزلت واقف شوند و در پاسداري از آن بكوشند فرايند تربيتي و شخصيتي آنان و همه اجتماع سالم مانده و بخوبي پيش ميرود. تجربه ملتهاي گذشته نيز نشاندهنده اين نكته است كه هرگاه زنان، بلنداي مقام و رسالت اصلي خود را درك نموده و در رشد شخصيت خود اهتمام ورزيدهاند. منزلت و محبوبيت آنان حفظ شده، اجتماع در سلامت زيسته و ناهنجاريها كمتر بوده است. بدون شك در عصر ما كه بعضي نام آن را عصر برهنگي و آزادي جنسي گذارده و بيبندوباري زنان را جزئي از آزادي او ميدانند!
سخن از حجاب گفتن براي اين دسته ناخوشايند و گاه افسانهاي است متعلق به زمانهاي گذشته، ولي مفاسد و مشكلات روزافزون كه از اين آزادي بيقيد و شرط بوجود آمده سبب شده است كه تدريجاً گوش شنوايي براي اين سخن پيدا شود. حجاب و عفاف در دين مبين اسلام از جايگاه ويژهاي برخوردار است. اسلام به عنوان آخرين دين الهي براي حفظ فرد و جلوگيري از انحرافاتي كه سرچشمه آنها بيحجابي و بيعفتي و عدم رعايت پوشش صحيح ميباشد. برنامهاي را ارائه داده است كه شامل همه افراد بشر اعم از مرد و زن ميباشد.
گرايش به حجاب و عفاف فطري است
گرايش به پوشش و عفاف يك گرايش فطري در ميان زنان و مردان است. اما ميزان و شكل آن رابطة مستقيمي با اخلاق و فرهنگ جوامع داشته و دارد. در سرزمينهاي مختلف، انسانهايي كه به ارزشهاي اخلاقي اعتقاد بيشتري داشتهاند. از پوشش كاملتر و متينتري استفاده كردهاند و هر قدر سطح ارزشهاي اخلاقي در آن جوامع پآيين آمده، پوشش مردان و زنان نيز در سطح پآيينتري قرار گرفته و شكل نامناسبي پيدا كرده است.
اديان الهي، همواره بر پوشش تأكيد كرده و آن را لازمة دينداري شمردهاند. مطابق با آيين يهود، زنان هنگام حضور در اجتماعات، موي سر خود را ميپوشانند و به حجاب پايبند هستند. در مسيحيت نيز پوشش اهميت زيادي داشته و زنان معتقد به حضرت مسيح(ع) ميكوشيدند مانند حضرت مريم(س) موي خود را بپوشانند و با حجاب وارد جامعه شوند.
هنوز هم نقاشان مسيحي، تصوير حضرت مريم(س) را با پوشش و حجاب كامل ميكشند. زنان و راهبهها و قديسها يكي از كاملترين حجابها را دارند. اين امر نشان ميدهد كه از نظر آنان، داشتن حجاب، به دينداري نزديكتر و در پيشگاه خدا پسنديدهتر است.
توجه داشته باشيم كه در زمان ظهور حضرت مسيح(ع) در فلسطين، اروپا غرق در شرك و بتپرستي بود و مردم گرفتار آداب و رسوم مشركانه بودند و زنان آنها معمولاً موي خود را نميپوشاندند. اما با آمدن مسيحيت به اروپا و گسترش تعاليم دين مسيح(ع) پوشيدن موي سر نيز در ميان زنان گسترش يافت.
در دورانهاي اخير پايبندي به تعاليم ديني در ميان مسيحيان كمتر شده و آن بخش از دستورات و سنتهاي حضرت موسي(ع) و حضرت عيسي(ع) هم كه باقيمانده مورد غفلت قرار گرفته و به آنها عمل نميشود. بنابراين، بيحجابي زنان غرب نه تنها جايگاهي در انديشة مسيحيت حقيقي ندارد، بلكه بازگشتي به سنتهاي مشركانة قبل از حضرت مسيح(ع) محسوب ميشود.
زنان ايراني قبل از اسلام عموماً پيرو آيين زرتشت بودند و با پوشش كامل در محلهاي عمومي رفت و آمد ميكردند.
تقريباً در همه فرهنگها، هميشه پوشش زنان به صورت يك اصل پسنديده مطرح بوده و كمتر قوم و ملتي بوده است كه زنان آنان پوشش مناسبي نداشته باشند. البته چگونگي و حدود آن متفاوت بوده است. اسلام نيز حجاب را بر زنان واجب كرده است زيرا حجاب بهترين وسيلهاي است كه زن را از خطر بيگانه حفظ ميكند و زن بيحجاب همچون ميوه درختي است كه شاخه آن از ديوار باغ به بيرون آويزان است كه هر رهگذري ممكن است در آن طمع كند يا مانند گلي است كه هركس به چيدن آن تمايل دارد. علل كمتوجهي به عفاف و حجاب اسلامي
اهميت ندادن به عفاف و حجاب از سوي برخي از زنان كمتوجهي مسئولان و متوليان امور فرهنگي به اجراي آن در جامعه، آثار زيانبار فردي و اجتماعي به دنبال خواهد داشت و ممكن است به تدريج بنيادهاي ارزشي و اخلاقي را سست و متزلزل كند و زمينههاي انحطاط فرهنگي و معنوي را فراهم سازد، از اين رو شناخت عوامل مؤثر در سير نزولي توجه به عفاف و حجاب بسيار مهم است و ميتواند ما را در تبيين و تقويت هرچه بهتر راهكارهاي اجرايي عفاف و حجاب ياري دهد، آنچه در ادامه از آن سخن به ميان ميايد اشاره به اين عوامل ميباشد:
1- تبيين نشدن شايسته فرهنگ اسلام
پس از انقلاب اسلامي گرايش به دين و معنويت و انجام دستورات ديني به نحو خوبي رشد يافت و متوليان فرهنگ كشور وضعيت اجتماعي را پاك و سالم دانسته و به تصور اينكه اين روند و اين فضا ادامه خواهد داشت، كمتر براي تبيين و استمرار فرهنگ ديني كه حجاب و عفاف نيز جزو آن است، سرمايه گذاردند و به مسائل ديگري كه گمان ميكردند از اولويت و اهميت بيشتري برخوردار است پرداختند.
2- نبودن مجال برنامهريزي
كينهتوزي دشمنان اسلامي و توطئههاي استكبار جهاني به سر كردگي امريكاي جهانخوار و راهاندازي بحرانهاي اقتصادي، سياسي، امنيتي و تنشهاي اجتماعي كه همة ما مصاديق بسياري از آن را از اول انقلاب تا حال، شاهد بودهايم و از همه مهمتر راه انداختن جنگ تحميلي كه بيشترين منابع و سرمايههاي مادي و معنوي كشور را به خود اختصاص داد، باعث شد كه فرصت براي برنامهريزي صحيح از مسؤلان سلب گردد.
3- سياستهاي فرهنگي
عرصههاي فرهنگي به افراد خوشذوق، متعهد، متدين و متخصص نيازمند است كه به صورت دقيق و عميق بتوانند مسائل اسلامي را از منابع غني اسلامي فهميده و به شيوه صحيح و در كتابهاي معارف اسلامي دبيرستانها و دانشگاهها و همه سطوح آموزشي جامعه ارائه دهند به صورتي كه مطالب اين كتابها جوانان را جذب كند و توجه به معنويت، اخلاق و ارزشهاي ديني را در وجود آنان نهادينه سازد البته كارهاي زيادي در اين زمينه شده است ولي كافي نيست و ما هنوز در آغاز راهيم.
4- ترويج تساهل و تسامح
افرادي، كه از طرفي آگاهي و شناخت درستي از اسلام ندارند و از طرف ديگر، در معرض بمباران تبليغات سوء دشمنان قرار دارند، چه بسا حجاب را قيد و بندي براي خود احساس كرده و مراعات آن را با آزادي مادي و جسمي خود سازگار نبينند و به دنبال دست يافتن به راحتي و آسان بودن زندگي، خيلي زود به افكار و عقايد دشمن كه در اين زمينه القاء ميشود، گرايش پيدا كنند و در دامي كه براي آنان نهاده شده گرفتار ايند.
5- نبودن الگوهاي مناسب
متأسفانه ما نتوانستهايم الگوهاي مناسب فرهنگي از نظر پوشش، رفتار و بسياري از مناسبات اجتماعي به دختران و زنان ارائه دهيم كه مورد توجه آنها قرار گيرد و آن را الگوي خود سازند در حالي كه دشمن از اين خلاء فرهنگي سود جسته و با ترويج الگوهاي مصرفي، بيبندوباري در ميان جوانان و نوجوانان را بسط داده و قبح بسياري از مسائل غير اخلاقي را از بين برده است.
6- بالا رفتن سن ازدواج
ترديدي نيست كه ميانگين سن ازدواج در سالهاي اخير بالا رفته است و جوانان به دلايل زيادي از جمله مشكلات معيشتي، نبود مسكن، نداشتن شغل و يا امور ديگري همچون سختگيري خانوادهها، و مطالبات و خواستههاي غير منطقي و مسائل ديگري از اين قبيل نمي توانند در سالهاي آغاز دورة بلوغ ازدواج كنند و اين امر به سهم خود ميتواند مشكلات و عواقب زيادي را در پي داشته باشد كه در جاي خود بايد مورد بررسي قرار گيرد و مسئولان بايد براي حل آن تدبيري بينديشند.
در رابطه با موضوع بحث ما نيز بسياري معتقدند بالا رفتن سن ازدواج در پآيين آمدن سطح حجاب و عفاف و رواج بيبندوباري و بيعفتي در بين جوانان مؤثر است زيرا طبيعت زن خودنمايي و جلوهگري در برابر جنس مخالف است و اگر از راههاي صحيح و شرعي ارضا نشوند چه بسا به سراغ راههاي ديگر بروند و حجاب و عفاف آنان آسيب ببيند، بيحيايي و بيحجابي رونق گيرد.
7- دوري از خانواده
اكنون شرايط تحصيل فرزندان بهگونهاي است كه بسياري از دختران ناچارند كانون گرم خانواده را ترك كنند و براي ادامه تحصيل به شهرهاي ديگر بروند و سالها در محيط مدرسه و دانشگاه و خوابگاههاي دانشجويي كه گاه بعضاً نامناسب هم هستند زندگي كنند و از مهر و محبت والدين و مراقبتهاي رفتاري و عاطفي زياد نتوانند استفاده كنند، برخي از پدر و مادرها نيز سركشي و مراقبت از آنها را جدي نميگيرند و وظايف خود را به درستي انجام نميدهند، روشن است كه در اين صورت آسيبپذيري فرزندان افزايش مييابد و احتمال تأثيرپذيري دختران كم تجربه و جوان از القائات سوء دشمنان و وسوسههاي خناسان كه مطابق ميل و خواهش نفساني آنها نيز هست، بسيار زياد ميشود.
8- دينزدايي بيگانگان
روشن است كه همه كشورهاي اسلامي به ويژه كشور عزيزمان ايران و نظام مقدس جمهوري اسلامي در حال حاضر مورد شديدترين تهاجمات فرهنگي قرار دارد و استكبار جهاني با امكانات بسيار گسترده و بكارگيري دهها و صدها فرستنده راديويي و تلويزيوني و كانالهاي بيشمار ماهوارهاي و شبكههاي گسترده خبري و رسانهاي و صرف ميلياردها دلار، به شدت ميكوشد ارزشهاي معنوي و اخلاقي و اعتقادات ديني را زير سؤال ببرد .
جوانان مسلمان را از پايبندي به آموزههاي ديني دور سازد و آنان را به سمت اباحيگري و بيحيايي سوق دهد، و آزادي بيبندوباري را ترويج كند، آنها با شعارهاي پوج فمنيستي احساسات و عواطف زنان را تحريك ميكنند و با كمك زنان و دختراني كه سخت در ورطة جهل و غفلت غوطهوراند و يا در دام باندهاي فساد و تبهكاري گرفتار شدهاند تلاش مي كنند به كلي جوانان را از معارف الهي دور سازند و ارزشهاي اخلاقي و ديني را وارونه جلوه دهند و به جاي آنها ضد ارزشها را ارزش وانمود كنند و جامعه را به آن سمت و سو ترغيب نمايند.
گرايش به حجاب و عفاف فطري است
