مینو دختری 21 ساله است که به مرکز مشاوره آرامش فرماندهی انتظامی استان گلستان مراجعه کرده و در گفتگو با مددکار اجتماعی این مرکز داستان زندگیاش را اینگونه به تصویر می کشد:
مینو سومین فرزند یک خانواده 5 نفره و دانشجو و خانهدار است. پدرش بیکار و معتاد و مادرش خانهدار است. پدر و مادرش بیسواد و دارای سبک فرزند پروری سهل گیرانه مییاشند. والدین بر رفت و آمد فرزندانشان هیچگونه نظارتی نداشته و روابط بین اعضای خانواده بسیار ضعیف و کم رنگ است. این خانواده همچنین از لحاظ اعتقادی و مذهبی به مسائل دینی پایبند نمیباشند.
مینو می گوید:
از سن 21 سالگی با شخصی به نام یونس در دانشگاه آشنا شدم. پس از ملاقاتهای مکرر و رابطه دوستی، با گذشت زمان شیفته و وابسته وی شدم.
حدود یکسال از دوستی ما گذشت…
یونس به بهانه های مختلف با من قهر و قطع ارتباط میکرد، چند باری نیز از من درخواست رابطه جنسی کرد، اما من نپذیرفتم.
او از نقطه ضعف من کاملا با خبر بود؛ من تحمل این دوری و قطع ارتباط وی را نداشتم…
او از این شیوه استفاده میکرد تا بتواند رضایتم را برای ارتباط جنسی کسب کند. من هم که به هیچ وجه راضی به قطع این ارتباط و از دست دادن یونس نبودم درنهایت تن به خواسته اش دادم.
او بارها از من سوء استفاده کرد و من فقط به ازدواج با او فکر میکردم.
اما یونس رهایم کرد…
مدتی است که از یونس خبری ندارم؛ تلفن همراه خود را خاموش کرده است و هیچ آدرسی هم از وی ندارم.
به دلیل این موضوع ضربه روحی شدیدی به من وارد شده و دیگر هیچ علاقه ای به ادامه تحصیل ندارم.
نظریه کارشناسی
علل فردی
1-فقدان مهارت نه گفتن به جنس مخالف
2- پایین بودن اعتماد به نفس
3-فقدان مهارت خودشناسی و نداشتن آگاهی در این زمینه و عواقب بعدی
علل خانوادگی
1-عدم نظارت والدین بر رفت و آمدهای مراجع
2- سبک تربیتی نادرست
3- وضعیت اقتصادی اجتماعی نادرست
4- ضعف اعتقادی
5- ضعف روابط بین فردی و نداشتن روابط صمیمی بین اعضای خانواده
توصیه های پیشگیرانه
1-آموزش مهارت های ارتباطی بین فردی با خانواده
2-تقویت مذهبی به خانواده ها و فرزندان
3- آموزش مهارت نه گفتن به جنس مخالف
4-برقراری فضای گرم و صمیمی بین اعضای خانواده با مراجع
5-تبلیغات رسانه ای در جهت شناسایی و آگاهی از آسیب های اجتماعی و پیشگیری از آن و همکاری و تعامل با سازمان های مربوطه