به گزارش سادس به نقل ازجام نیوز”، ماجرا از این قرار بود که سال ۹۰زن جوانی به اداره پلیس یکی از شهرهای شمالی کشور رفت و خبر از ناپدید شدن همسرش داد. او به مأموران گفت: شوهرم با ماشینش مسافرکشی میکرد و معمولا غروب به خانه برمیگشت. دیروز اما هرچه منتظرش بودم برنگشت. موبایلش را گرفتم پاسخ نداد. نگران شدم و به هر جا که فکر میکردم سر زدم اما هیچکس خبری از او نداشت. آن شب به همراه فرزندانم به همه بیمارستانها، کلانتریها و حتی پزشکی قانونی هم رفتیم اما اثری از شوهرم نبود. برای همین احتمال میدهیم که حادثهای برایش رخ داده است.
شروع تحقیقات
ماموران پلیس با دریافت مشخصات مرد گمشده تحقیقات خود را برای یافتن ردی از او شروع کردند. در ابتدا مشخصات خودروی مردناپدید شده در اختیار همه واحدهای گشتی قرار گرفت اما با گذشت چند هفته نه اثری از خودرو پیدا شد و نه مرد گمشده. در چنین شرایطی مأموران حدس زدند که مرد گمشده در دام زورگیران مسافرنما گرفتار شده و احتمالا به قتل رسیده است.
کارآگاهان در ادامه به بررسی بانک اطلاعاتی مربوط به مجرمان سابقهدار پرداختند و فهرستی از آنها که در زمینه زورگیری و سرقت خودرو فعالیت داشتند تهیه کردند. در ادامه نام چند نفر که به تازگی از زندان آزاد شده بودند در لیست مظنونان قرار گرفت تا اینکه مشخص شد یکی از آنها به نام حسن، مدتی است که ناپدید شده و کسی از او خبر ندارد. وقتی معلوم شد که این مرد با خودرویی با مشخصات خودروی مرد گمشده دیده شده، احتمال اینکه وی در این ماجرا دست داشته باشد قوت گرفت و دستور بازداشت او صادر شد.
ردپای سارق در پایتخت
حسن مظنون شماره یک پلیس بود که هیچ ردی از خود به جا نگذاشته بود. با وجود این، مأموران دست از تلاشهای شبانه روزی برنداشتند تا اینکه سرانجام پس از گذشت ۵سال ردی از وی در پایتخت بهدست آوردند. این درحالی بود که هنوز بعد از گذشت این همه سال سرنوشت مرد ناپدید شده در هالهای از ابهام بود و خانوادهاش هیچ اطلاعی از او نداشتند. مأموران با نیابت قضایی راهی تهران شدند و با هماهنگی مأموران اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران مخفیگاه حسن را محاصره کردند.
پایان ۵سال زندگی مخفیانه
صبح دیروز حسن که از سال ۹۰تحت تعقیب بود در عملیاتی غافلگیرانه در خانهای اجارهای دستگیر و برای بازجویی به شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد. او وقتی در برابر قاضی سهرابی قرار گرفت معمای ناپدید شدن مرد مسافرکش را پس از گذشت ۵سال فاش کرد و گفت که وی را به قتل رسانده است. حسن ۳۱ساله چنین گفت: در آن سال مشکلات مالی زیادی داشتم و از طرفی در شهرستان نتوانستم کار مناسبی پیدا کنم.
همین شد که با همدستی یکی از دوستانم تصمیم به سرقت گرفتیم. وی ادامه داد: یکی از روزها خودرویی را بهصورت دربست کرایه کردیم. در بین راه با تهدید چاقو از راننده خواستم تا خودرو را متوقف کرده و پیاده شود. او اما مقاومت کرد و همین باعث شد که چند ضربه چاقو به او بزنم. وقتی خودرو متوقف شد، متوجه شدم که راننده فوت شده است. برای همین جسد او را در بیابانهای حاشیه شهر رها کردیم. پس از آن هرچه پول و مدارک داخل خودرو بود را برداشتیم و با دوستم تقسیم کردیم. خودروی مسروقه را هم اوراق کردیم و قطعاتش را فروختیم.
پس از اقرار این مرد جنایتکار، متهم در پاسخ به سؤال قاضی جنایی پایتخت درخصوص اینکه چرا جسد قربانی مسافرکش در این مدت کشف نشده است، چنین گفت: من نمیدانم. پس از قتل جسد او را در همان بیابان حاشیه شهر رها کردم و پس از آن ترسیدم و به تهران فرار کردم چون سابقهدار بودم و میترسیدم گیربیفتم. وقتی به تهران آمدم، با هویت جعلی زندگی مخفیانهای را شروع کردم و برای تأمین مخارج زندگی هم در یک قهوه خانه مشغول بهکار شدم.
در ادامه جلسه تحقیق، وقتی قاضی جنایی از او پرسید که این تنها سرقت مرگباری بود که مرتکب شدهای؟ متهم راز جنایت دیگری را فاش کرد و گفت: فقط ۲سرقت انجام دادم که هردو به جنایت ختم شد. قتل دیگری را در سال ۸۸در همان شهرستان خودمان انجام دادم که بعد از مدتی شنیدم جسد قربانی در بیابانهای حاشیه شهر کشف شده است.
این جنایت هم مشابه قتلی بود که سال ۹۰انجام دادم. به همراه دوستم سوار خودروی مردی که مسافرکشی میکرد شدم و با کشاندن او به حاشیه شهر با ضربات چاقو دست به جنایت زدم. وی ادامه داد: خودروی او را هم سرقت کرده و با اوراق کردن آن قطعاتش را فروختیم. اما همین ۲مورد سرقتی بود که انجام دادیم و به جنایت ختم شد.پس از اقرار این مرد جوان به ۲جنایت، پرونده با دستور قاضی جنایی برای رسیدگی بیشتر و شناسایی جرایم احتمالی دیگر از سوی این سارق جنایتکار به شهرستان مربوطه فرستاده شد.