محمد مهدی تهرانی – دسته گل به آب دادنهای بی بی سی گاه به سود ما تمام میشود؛ آنقدر بد دروغ میگوید که همه ی ایران در مقابلش یک صدا میشوند و حتی عطاء الله مهاجرانی هم از لندن تکذیبیه میفرستد. آخرین دروغها در قالب مستندی بیان شد که قرار بود از رابطه ی پنهان امام خمینی(ره) با آمریکا پرده بردارد و نشان دهد که آیت الله اگر چه در جلوت سیاستهای ضدآمریکایی و ضداستکباری داشته اما در خلوت اهل تسامح و دوستی های مصلحتی با دو رئیس جمهور دموکرات آمریکا یعنی جان اف کندی و کارتر بوده است. تمام تلاششان این بود که با زبانِ بیزبانی بگویند امامتان هم آنقدر که فکر میکنید انقلابی نبوده پس لطفاً کاسه داغتر از آش نشوید!
ادعاهای بی بی سی به گونه ای بود که چهره هایی چون ابراهیم یزدی و حتی نعیمه اشراقی را نیز به واکنش واداشت! و موسسه امام خمینی هم در واکنش بدان تکذیبیه صادر کرد. رهبر انقلاب در سخنان خود در حرم امام، بر خباثت انگلیسیها تأکیدی دوباره کردند و فرمودند:«به مناسبت سالگرد امام دستگاه تبلیغاتی دولت انگلیس علیه امام سند منتشر میکند؛ سند منتشر علیه امام بزرگوار، امام پاکیزه و مطهر. سند را از کجا آوردهاند؟ از مدارک آمریکایی. آمریکایی که هواپیمایی را با قریب به 300 مسافر سرنگون میکند، از جعل سند ابایی دارد؟!»
قبل از بررسی ادعاهای بی بی سی، در نظر گرفتن سالهای قبل از انقلاب و نیز سالهای آغازین جمهوری اسلامی ضروری است. آن روزها یکی از پرسشهای کلیدی که از همان نخست توسط خبرنگاران خارجی مکرراً متوجه حضرت امام میشد، وضعیت پس از انقلاب بود. خبرنگاران می پرسیدند آیا بعد از انقلاب، ایران از صدور نفت امتناع خواهد کرد و بازار نفت جهانی را به هم خواهد ریخت. آنها می پرسیدند با توجه به سرمایه گذاری هایی که آمریکا در ایران انجام داده پس از انقلاب چه بر سر این سرمایه گذاریها خواهد آمد و چه آیندهای در انتظار قراردادهای خارجیِ بسته شده با ایران است. سوالاتی از این دست از سوی خبرنگاران غیرآمریکایی نیز مکرراً مطرح میشد. یکی از نگرانیهای آمریکا منافعش در ایران بود.
آمریکا در دیگر سو به این باور رسیده بود که تداوم حضور شاه در ایران ممکن نیست. ایالات متحده فهمیده بود دیر یا زود شاه باید برود. مسئله بر سرِ رفتن شاه نبود؛ مسئله این بود که پس از شاه چه خواهد شد؟ ارتش که زیر نفوذ مستقیم آمریکاست چه وضعیتی خواهد داشت و سیاستهای جمهوری اسلامی چگونه رقم خواهد خورد؟ آمریکا فریاد خشم مردم را شنیده بود و از نفوذ آیت الله خمینی در ایران به خوبی اطلاع داشت. یکی دیگر از مهمترین نگرانیهای آمریکا را نفوذ شوروی و توده ای ها در ایران تشکیل می داد. آمریکا نگران بود که در این وضعیتِ گذار، کشوری که تا دیروز گوش به فرمان او و ژاندارمش در منطقه بوده، به دامان سیاستهای چپگرا بغلطد. آمریکایی که دیگر تغییرات در ایران اجتناب ناپذیر تلقی میکرد و از خشم مردم نسبت به سیاست هایی چون کاپیتولاسیون و مانند آن خبر داشت، اکنون مسئله اش این بود که فرایند گذار از حکومت چهلوی چگونه رقم خواهد خورد. آمریکاییها معتقد بودند باید این فرآیند گذار مدیریت شود و درست از همین رو بود که کوشیدند تا با آیتالله خمینی ارتباط بگیرند.
مشابه این ارتباطگیری را در دوران رهبری آیت الله خامنه ای نیز شاهدیم. آنجا که اوباما بارها دست به قلم شد تا در سالهای دولت نهم باب گفتوگو را میان ایران و آمریکا بگشاید. نامه نگاریهای او با رهبرانقلاب پس از آن رقم خورد که از یک سو سیاستهای یکطرفه و جنگطلبانه ی جورج بوش در آمریکا به چالش کشیده شده بود و آمریکا نمیتوانست از منجلاب عراق خارج شود. حمله به عراق بدون پشتوانه ی جهانی رقم خورد و با بسیاری از لشکرکشی های دیگر آمریکا تفاوت داشت. فضای روانی آمریکا از همان ماههای قبل از روی کار آمدن اوباما با اظهارنظرهای کارشناسان آمریکایی مبنی بر لزوم گفتوگو با ایران و پایان دادن به سیاستهای جنگ طلبانه همراه بود. در دیگر سو در ایران غربگرایان منزوی شده بودند و محمود احمدی نژاد با مقبولیتی مثال زدنی مسیری انقلابی را در پیش گرفته بود. در چنین شرایطی اوباما دست به قلم شد تا به رهبرانقلاب نامه بنویسد. فتنه 88 البته ماجرا را تغییر داد و موجب شد آمریکایی هایی که تا پیش از این از گفتوگو سخن میگفتند، به مواجهه ی صریح با انقلاب اسلامی برخیزند. همان ایام بود که رهبر انقلاب از مسئله دستکش مخملی و دست چدنی یاد کردند و بعد از فتنه هم دورویی آمریکایی ها را به رخ کشیدند.
در زمان امام نیز وضع به همین منوال بود. آمریکا که خروش انقلاب اسلامی را میدید، درصدد ارتباطگیری با امام راحل برآمد و ابراهیم یزدی از سوی امام مأمور دریافت پیام آمریکایی ها شد. خبرنگاران و سیاستمداران آمریکایی نیز به کرّات نگرانی خود را از پیامدهای انقلاب اسلامی بر روی جریان فروش نفت و سرمایهگذاریهای خارجی در ایران بیان میکردند.
قبل از اینکه بخواهد ارتباطی با آمریکایی ها یا سایر کشورهای بیگانه باشد، امام به صراحت موضع خود را در خصوص روند فروش نفت، سرمایه گذاریهای خارجی و نیز چگونگی ارتباط با کشورهای بیگانه بعد از پیروزی انقلاب، بیان کردند. برخی از این محورها همان چیزهایی است که بی بی سی به دروغ میکوشد تا ثمره ی مذاکره با کارتر و کوتاه آمدن امام از مواضعش معرفی کند. حال آنکه موضع امام در خصوص این محورها از همان آغاز نهضت و قبل از تاریخ های یاد شده توسط بیبیسی نه محرمانه که به صورت صریح و عمومی بیان شده بود.
یکی از پاسخهای روشن امام که بارها با ادبیات های گوناگون تکرار میشد، در مقابل سؤالهایی مانند اینکه “اگر دولت مورد نظر شما بر سر كار آيد، چه تغييراتى در روابط دولت شما با امريكا به وجود خواهد آمد؟”، این بود:«ما نمىخواهيم كه به امريكا ظلم كنيم و نمىخواهيم كه زير بار ظلم امريكا برويم. آنها كارهايى كه كردند و ظلم به ما بوده است، ما آنها را تحمل نخواهيم كرد. اما روابط دوستانه با همهی ملتها داريم و دولتها هم اگر به طور احترام با ما رفتار كنند، ما هم احترام متقابل را رعايت مىكنيم.»
امام در پاسخ به این سؤال که “قراردادهايى نظامى به مبلغ بيست و دو ميليارد دلار بين ايران و امريكا وجود دارد. اگر چنانچه دولت شما بر سر كار آيد، شما با اين قراردادها چه خواهيد كرد؟”، تصریح کردند:«اين قراردادها برخلاف مصالح مملكت ما بوده است. يكى از جناياتى كه شاه به ما كرده، اين است كه اينطور قراردادهايى كه برخلاف مصلحت ملت ما و مملكت ما بوده، كرده است. و ما براى كليه ی قراردادهايى كه برخلاف مصلحت ملت ما باشد، ارزشى قائل نيستيم. بله، اگر قراردادهايى باشد كه انصاف در آن رعايت شده باشد و براى ما فايده هم داشته باشد، آن قراردادها را تصحيح مىكنيم.»
ایشان میفرمودند:«روابط ما با تمام خارجيها بر اساس اصل احترام متقابل خواهد بود. در اين رابطه، نه به ظلمى تسليم مىشويم و نه به كسى ظلم خواهيم كرد. و در زمينه تمام قراردادها، ما بر اساس مصالح سياسى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى ملت خودمان عمل خواهيم كرد.»
امام در خصوص چگونگی رابطه ایران و آمریکا نیز میفرمودند:«بايد ببينيم امريكا خودش در آينده چه نقشى دارد. اگر امريكا بخواهد همان طور كه حالا با ملت ايران معامله مىكند با ما رفتار كند، نقش ما با او خصمانه است. و اگر چنانچه امريكا به دولت ايران احترام بگذارد، ما هم با همان احترام متقابل عمل مىكنيم و با او به طور عادلانه، كه نه به او ظلم كنيم و نه به ما ظلم كند، رفتار خواهيم كرد و اشكالى پيش نمىآيد.»
ایشان در خصوص فروش نفت میفرمودند:«ما نفت خود را به امريكا و ساير مشتريان مىفروشيم، اما نه به شكلى كه اكنون عمل مىشود و كاملًا به ضرر ملت است، بلكه بر اساس رعايت مصالح ملت خودمان و با حفظ استقلال كشور.»
اینها مواضعی است که مشبهشان را امام راحل بارها و بارها سالها قبل از بیان کردهاند. آنچه بی بی سی به عنوان مذاکره ی محرمانه ی امام بیان کرده، ماجرایی است که به تفصیل و با ذکر کامل پیامهای رد و بدل شده میان امام خمینی(ره) و کارتر، در کتاب “شصت سال صبوری و شکوری” نوشته ابراهیم یزدی مدتها پیش منتشر شده. آن زمان که امام در فرانسه است و شاه به اسبابکشی فکر میکند، کارتر از طریق فرستاده هایی پیامهایی برای امام میفرستد که ابراهیم یزدی این پیامها را دریافت و به امام منتقل میکرده است. او همچنین پاسخ متقابل امام را نیز به طرف آمریکایی اعلام مینموده. در این پیامها کارتر از امام میخواهد که به مخالفت با دولت بختیار پایان دهد که امام این را نمی پذیرند. کارتر همچنین از امام میخواهد تا فعلاً از سفر به ایران امتناع کنند، با ارتش مذاکره کنند و… . چهار سؤال اصلی کارتر در یکی پیامهایی که رد و بدل میشود قابل توجه است:«سرنوشت سرمایهگذاریهای آمریكا در ایران؟ آیندهی فروش نفت به غرب؟ آیندهی روابط سیاسی، نظامی ایران با آمریكا؟ روابط با روسیه؟»
در پاسخ های امام در عین اینکه در جواب نگرانیها در خصوص فروش نفت و سرمایه گذاریهای آمریکاییها همان اظهارات علنیشان تکرار میشود، مواضع صریح ایشان در دعوت کارتر به عدم دخالت در ایران و جبران اقدامات غلط گذشته قابل توجه است. به عنوان نمونه امام دی ماه 57 در پاسخ تصریح میکنند:«با عقب انداختن كارها دست توده ای ها را باز میكنید. شما با حمایت از این دولت یا آن دولت و شلوغی ارتش باعث تعویق و در نتیجه رشد تودهایها و باعث زحمت بیشتر ما هستید. كنار بروید و بگذارید خود ما كارهایمان را بكنیم. ارتش را هم وادار به سكوت و عدم دخالت بنمایید.»
امام همچنین میفرمایند:«آمریكا باید بداند كه تنفر عمیق مردم ما نسبت به آمریكا به دلیل كودتای 1315 و دخالت ممتد آنها از آن به بعد وحمایت از شاه امری نیست كه در مدت كوتاهی از دل مردم ما برود. آمریكا میتواند آن را جبران كند و عمالً نشان دهد كه سیاستش تغییر كرده است.»
در حالی که بختیار فرودگاهها را بسته بود و مانع بازگشت امام به ایران میشد، امام در پاسخ به کارتر تصریح کردند:«كارها و عملیات بختیار و سران كنونی ارتش نه تنها برای ملت ایران، بلكه برای دولت آمریكا هم به خصوص آینده خود آمریكا هم در ایران، سخت ضرر دارد. و من ممكن است مجبور شوم دستور جدیدی دربارهی اوضاع ایران بدهم. بهتر است شما به ارتش توصیه كنید كه از بختیار اطاعت نكند. دست از این حركات بردارند. ادامهی این عملیات توسط بختیار و سران ارتش ممكن است فاجعهای بزرگ به بار آورد.» امام همچنین تأکید کردند:«خواهید دید كه ما با “مردم” آمریكا دشمنی خاصی نداریم و خواهید دید كه جمهوری اسلامی كه بر مبنای فقه و احكام اسلامی استوار است، چیزی نیست جز بشر دوستی و به نفع صلح و آرامش همهی بشریت است. بستن فرودگاهها و جلوگیری از رفتن ما به ایران ثبات را بیش از پیش برهم میزند. نه آن كه اوضاع را تثبیت نماید. از جانب نیروهای طرفدار من خواسته شده است كه اذن بدهم بروند فرودگاه را بازكنند با زور. اما من هنوز چنین اذنی ندادهام. همچنین نیروهای مسلح از نظامی و غیرنظامی، از جمله عشایر درخواست عمل برای پایان دادن به وضع كنونی كردهاند. اما من هنوز اذن ندادهام و ترجیح میدهم كه كار با مسالمت تمام شود و سرنوشت مملكت به دست ملت سپرده شود.»
اینها همان چیزهایی است که مستمسک بی بی سی قرار میگیرد تا با تحریف بیانات امام و ضمیمه کردن برخی ادعاهای خلاف واقع وانمود کند امام در مذاکرات پشت پرده از مواضع انقلابی خویش عدول کرده است. در حالی امام تصریح میکنند:«خواهید دید که ما با “مردم” آمریكا دشمنی خاصی نداریم.»، بی بی سی با تحریف بیانات امام این جمله را بیان میکند:«شما خواهید دید که ما با “آمریکاییها” هیچ دشمنی خاصی نداریم.» بیبیسی اینگونه وانمود میکند که امام درصدد رابطه با آمریکا و نیازمند مذاکره بوده در حالی که این کارتر است که چند بار پیام میفرستد و امام تنها پیامهای او را کاملا متین و عقلانی پاسخ میدهند.
بی بی سی از تلاش امام برای برقراری ارتباط با دولت کندی هم سخن میگوید اما حتی از ترجمه ی صحیح متنی که بدان استناد میکند که در اصلش هم از اساس تردید وجود دارد هم عاجز است. مهاجرانی در نقد خود نسبت به مستند بی بی سی مینویسد:« در متن انگلیسی آمده است، که آیت الله خمینی توضیح داده اند که ایشان مخالف منافع امریکا در ایران نیستند. اما در برداشت آزاد بی بی سی فارسی آمده است:«در نیمه آبان ۱۳۴۲ بی سر و صدا به دولت جان اف کندی پیام میدهد تا حملات لفظیاش سوءتعبیر نشود زیرا او از منافع آمریکا در ایران حمایت میکند.» عبارت متن انگلیسی چنین است:«Khomeini explained that he was not oppose to American interests in Iran» مهاجرانی در نقد خود به تفاوت ادبیات سلبی امام و ترجمه ایجابی بی بی سی نیز اشاره دارد و این را نیز با فرض صحت سند ادعایی بی بی سی، نوعی تحریف قلمداد میکند.
مجموعه ی اینها نشان میدهد بی بی سی بیشتر به داستان سرایی و خیالپردازی علاقه داشته است تا بیان واقعیات تاریخی انقلاب. او درصدد بوده راهی برای نفوذ آمریکا و انگلیس در ایران بگشاید و با زیر سؤال بردن استکبارستیزی در فرهنگ امام، ایران را وادار به تعظیم مقابل استکبار کند. درست از همین روست که در نهایت نتیجه میگیرد:«مردی که با شعار “استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی” به قدرت رسید و شعار “مرگ بر آمریکا” را در ایران نهادینه کرد، خود در راه رسیدن به هدف از هیچ کاری حتی اظهار دوستی به شیطان بزرگ ابایی نداشته.»
مردم ایران اما به خوبی به خاطر دارند که این آمریکا بود که به حمایت از صدام برخواست و این آمریکا بود که دشمنی هایش را ادامه داد تا در جریان سفارت آمریکا در ایران اسناد دست اندازیهایش به منافع ملی افشا شود. مردم همچنین به خاطر دارند که این آمریکا بود که روابطش را با ایران قطع کرد و در طول این سالها نیز این آمریکاست که با فشار و تحریم و تهدید و… مانع پیشرفت کشور و دستیابی ایران به انرژی صلحآمیز هستهای شده است. مردم میدانند بیبیسی دلش به حال ملت نمیسوزد و جز دروغ و تحریف، حرفی برای گفتن ندارد.
منبع: نشریه خبر بوشهر