پایان سال نزدیک است؛ نوروز هم در راه، برای این همه امنیتی که داریم و می توانیم بی دغدغه ی “مال و جان”، به استقبال بهار برویم، قدر دان نیروی انتظامی هستیم؛ از پلیسمان متشکریم.
متشکریم که در سرمای جانکاه زمستان و گرمای طاقت فرسای تابستان بی هیچ چشمداشت و منتی، در لایه لایه جامعه، امنیت را بر قرار کرده و برایشان فقیر و غنی، شیعه و سنی و کوچک و بزرگ معنایی ندارد.
*دستی به نشانه احترام بلند می کنیم و درود می فرستیم بر همه مرزبانانی که لباس رزم بر تن دارند و نشان مهربانی بر دل.
طاقت آوردن در برخی از نقاط صفر مرزی از توان بسیاری خارج است اما اراده ی مردان پولادین مرزبانی بر همه سختی ها فایق آمده که نتیجه اش مرز و بومی امن و ایمن است؛ پس تشکر زبانی کمترین کاری است که می توانیم انجام دهیم.
*متشکریم از پلیس مبارزه با مواد مخدری که شب و روز، برایش معنایی ندارد، آنهایی که به معنای واقعی جان بر کف هستند و در برابر اشرار و قاچاقچیان همانند سدی محکم و استوار از جوانان این سرزمین حمایت می کنند تا گرد مواد مخدر خاطره های خوبشان را کدر نسازد و در نشئگی مواد، خانواده و دین و دیانت از یادشان نبرد.
*قدر پلیس راهورمان را می دانیم پلیسی که از صبح زود تا پاسی از شب در آلوده ترین نقاط شهری و پر ترافیک ترین مسیر ها به انجام وظیفه مشغول بوده و روزانه سرب و آلاینده های “جدول مندلیف” را به صورت رایگان نوش جان کرده و به ریه ها می فرستند؛ متشکریم از پلیس راهنمایی و رانندگی که ریالی از جریمه ها به جیبش واریز نمی شود و عایدی ندارد، اما بر بی قانونی و هرج و مرج چشم فرو نمی بندد.
*شاید در گذشته روزهایی بود که مردم از رفتن به کلانتری ها هراس داشتند اما اکنون بی هیچ نشانی از شرم و خجالت به واحدهای مشاوره و مددکاری کلانتری ها مراجعه کرده و مشکلاتشان را بی پرده با مشاوران امین، کار بلد و دلسوز نیروی انتظامی در میان گذاشته و به چاره جویی می پردازند و این گونه می شود که از میزان ورودی پرونده ها به شوراهای حل اختلاف کاسته می شود. از پلیسان مشاور، دلسوزان و محرمان اسرار، متشکریم که آرامش را به زندگی های بسیاری باز می گردانند.
*کلاه از سر برداشته و ادای احترام می کنیم به پلیسی که در حین انجام وظایفش در حالی که اشک می ریزد ولی به جمع آوری معتادان پرداخته تا چهره جامعه را از این “بیماری ای” که بلای جان برخی از خانواده ها شده، پاک کند و آن ها را برای بهبودی به پناهگاه های ایجاد شده تحویل داده تا پس از صحت و سلامت به آغوش خانواده ها باز گردند.
*خبردار می ایستیم به پاس زحمات بی دریغ مامورانی که در پلیس های آگاهی پنجه در پنجه بد طینتانی انداخته اند که چشم به جان و مال و نوامیس مردم داشته و در صدد نا امن کردن شهر و دیارمان می باشند.
*باید قدردان ” مغز های رایانه ای ” در پلیس فتا باشیم که راه را بر “دزدان مجازی” می بندند و در کوتاه ترین زمان ممکن دست های پشت پرده “شبکه های مجازی” که قصد خیانت به ساحت مقدس خانواده های ایرانی را دارند، را رو می کنند.
*از سازمانی که ماموریت های فراوان، پیچیده، چند لایه و چند وجهی را در دستور کار هایش دارد اما، ساختاری ایجاد می کند تا اذهان جامعه از همه رخدادها و اتفاقات ریز و درشت این سازمان با خبر شود، قدر دانی می کنیم؛ تقدیر از فرمانده نیروی انتظامی بابت ” حضور سخنگوی ناجا” که بی پرده با خبرنگاران به گفتگو می نشیند و از ماموریت های سخت، موانع بسیار و البته هوشمندی پلیس می گوید.
*ایستاده، تشویق می کنیم، سازمانی را که علاوه بر تامین امنیت، با ایجاد ساختار “فرهنگی و هنری”؛ به دغدغه فرهنگی جامعه نیز اهمیت داده، و این امر از ساخت دهها سریال، فیلم سینمایی، کلیپ، نماهنگ، تله فیلم و تئاتر، انیمیشن و… هویداست، “ناجی هنری” که ناجی و بیان کننده مظلومیت هزاران مامور نیروی انتظامی با زبان هنر در سراسر کشور است.
*دست در دست پلیسی می نهیم که در راستای مبارزه با جرم و جنایت، مرز برایش معنا ندارد، از همه شیوه های دوستانه و قانونی بهره گرفته و سعی در همکاری با همه پلیس های دنیا را داشته، تا جهان، محل امن تری برای زندگی باشد و این گونه است که پلیس اینتر پل ما، جزء سریع ترین ها و موفق ترین ها در معاضدت قضایی، استرداد و… در دنیاست.
*بی شک پلیسی که به دنبال ارتقاء علم و تحصیلات است، ستودنی است، پلیسی که در سازمان مطالعات و تحقیقات ناجا به دنبال راه حل عملی و اجرایی کردن برخی تئوری های موجود برای انجام بهتر ماموریت های پلیس است.
*باید بوسه بر دستان ماموری زد که شاید علی رقم کمبود ها و مشکلاتش، چشم بر مادیات می بندد و با رد رشوه های کلان و حتی میلیاردی، علاوه بر پایبندی به قوانین، به کرامت انسانی خودش احترام گذاشته و سعی در جاری ساختن احکام اسلامی در کشور دارد.
*دست سازمانی را می فشاریم که هر چقدر هم با کمبود نیرو مواجه باشد، باز هم فرزندان این جامعه که برای خدمت مقدس سربازی پا در “وظیفه عمومی” می گذارند، را تا سر حد ممکن تکریم کرده و سعی در تعلیم آن ها برای به عهده گرفتن وظایف خطیر در جامعه و پخته شدن
آن ها در کوره راه حوادث دارد.
*احترام می گذاریم به پلیسی که پا به پای بچه ها ” کودک” می شود، با “فرزند از دست داده ها” اشک می ریزد، با پی پناهان غصه خورده و برای بی کسان غمخوار می شود، ولی هیچگاه تعهد خدمتی خود را از یاد نمی برد و قانون حرف اول و آخر را می زند؛ اقتداری توام با عطوفت.
*کف می زنیم به افتخار پلیسی که برای دوست، ملجا و مامن آرامش و امنیت است و برای دشمنان، خاری در چشم و “تیری که از خزانه غیب” برون می آید.
*به پاس این همه زحمات بی شائبه، باید لوح زرین سپاس مردمی که همراه است با مهربانی و نگاه قدر شناسانه، تقدیم شود به پلیسی که با تعهد به قوانین و وظایفش و با چاشنی رافت و اقتدار، در دورترین نقاط نیز حضور داشته و آرامش و امنیت را به سرزمین پهناور ایران اسلامی، ارزانی داشته ؛ از پلیسمان بسیار متشکریم؛ واقعا متشکریم.
*اما آخر سال است، شاید باید همراه با خانه تکانی، دلهایمان را نیز از دلخوری ها و سوء تفاهم ها بزداییم؛ دلخوری هایی که از جنس طعنه، تهمت و توهین نیست، جنسش، دلسوزی است و برطرف شدن ایرادات، مثل فرزندی که اشتباهات والدینش برایش گران تمام می شود و یا همانند دانش آموزی که معلمش را از هر عیب و نقصانی مبرا می بیند ولی هر آینه نگران است این بت در جلوی چشمانش شکسته شود.
*از پلیسمان دلگیریم؛ آن جایی که گاهی آمدن ماموران ۱۱۰ آن قدر طول می کشد که عطای آمدنشان را به لقایشان بخشیده و خودمان تصمیم می گیریم مشکل را حل کنیم.
*دلخوریم؛ آن جایی که برخورد ماموران خوشایند نیست، “بماند که آن ها نیز از جنس ما هستند و فشار کاری و مسایل روزمره شاید طاقتشان را طاق کند” ، اما به هر دلیل که به مراجعه کننده، کم مهری کنند، قابل اغماض نیست.
_ دلگیریم در آن مسیر هایی که ماموران راهور برای رد زنی و مچ گیری در برخی از نقاط کمین می کنند تا مچ شهروندان “شما بخوانید، متخلف” را بگیرند یعنی حس بی اعتمادی موج می زند؛ ( البته این حس نیز از آن جایی به وجود می آید که خود ما با زیر پا گذاشتن قوانین راهنمایی و رانندگی مسببش هستیم) ؛ هر چند که این موارد نیز در حال تقلیل است.
*و اما از پلیسمان انتظار داریم ” بروکراسی های اداری در این سازمان عریض و طویل، ” کوتاه” شده و مطالبات مردم، به امروز و فردا ها ” پاس” داده نشود؛ مردمی که یا مال باخته اند و یا ضرر دیده و صدمه خورده.
از همه اینها که بگذریم نمی توان امید ها و شادمانی هایی را که این پلیس در دل مردم ایجاد کرده را نادیده بگیریم؛ پس بیایید ما هم دست در دست یکدیگر با پشتیبانی و حمایت های گاه و بی گاهمان، هر چه بیشتر آن ها را به ماموریت ها و وظایفشان دلگرم کرده، گاهی نیز سطح توقعاتمان را پایین بیاوریم، وجدانمان را قاضی کرده و به دنبال خرده گیری و مچ گیری نباشیم.
دوست داریم همه دستگاه ها کما فی السابق با جدیت بیشتر در کنار هم باشند، پلیس را در این میان یکه و تنها رها نکنند و همه به میدان بیایند؛ میدانی که گستره اش، سراسر کشور و جامعه را در بر می گیرد.
می بایست یاریگر نیرویی باشیم که ثمره فعالیت هایش،علاوه بر امنیت مان در جزیره بی ثباتی فعلی، سربلندی و سر افرازی ما در سراسر دنیاست.
پس با قدمی یا قلمی به کمکشان بشتابیم؛ تا آرامش بیش از پیش سایه اش را بر سرمان بگستراند و این امنیت هماره پا بر جا باشد.