به نظر می رسد آنچه از انتهای جنجالهای شخصیسازی شدهی اخیر بر سر موجودیت و جانبخشی دوباره به شخصیتی به نام «جنابخان» بر میآید نتیجهای جز گرفتار شدن این پتانسیل فرهنگی به دام نسیان اجتماعی نخواهد داشت.
مدتها بود که با وجود ثروت در اسطورهها، فقر الگوسازی و برندسازی را در کار برای استفاده سطوح اجتماعی حس میکردیم. رستم را دیو سیاهی به نام «بتمن» به زمین کوفته بود و کودکان سیستان دفترهایی با برند «بتمن» به مدرسه میبردند. سهراب هم به جای بازوبند پدری به دنبال دستبند «بنتن» میگشت و دوست داشت مثل اژدهاسواران بر سیمرغ شاهنامه بنشیند و به جای سفر از ایران به توران روی برجهای هالیوود در لسآنجلس مانور بدهد.
فردوسی که دود و دم میدان مرکزی تهران نفسش را بریده بود وقتی این شرایط را دید هر چه داد داشت بر سر مسئولان فرهنگی زد که ما همی رنج برده بودیم در سال سی و شما عجب استفاده کردید از این پارسی. خلاصه بعد از غرغرهای جناب فردوسی، مسئولان فرهنگی همت گماردند و در سرزمین دیگری به نام شکرستان به الگوسازی و برندسازی در صدا و سیما پرداختند و اتفاقا موفق هم بودند. شکرستان و کلاه قرمزی روی جلد کودکان سیستان رفته و حالا هم جنابخان به دسته آنها وارد شد. عزیزان برندسازی شده و بومیسازی شده ملی هم اندک اندک به جمع این دوستان پیوستند تا جناب فردوسی علاوه بر دود و دم، حداقل اینقدر حرص نخورند.
ما انگار ما حافظه تاریخی کوتاهی داریم و مصمم به فراموش کردن دوستان برندسازی شده خود هستیم، کلاهقرمزی که سوگوار است و جنابخان را هم به چاه درگیریهای شخصی انداختیم. تعیین حدود مالکیت یک تفکر همواره در دسته چالشبرانگیزترین مسائل حقوقی کشور قرار میگیرد و اثبات مالکیت تولیدات هنری نیاز به تبیین حقوقی پیچیدهای در قانون یک کشور دارد، بنابراین اگر موضوعیتی مانند چالش اخیر عروسک جنابخان وارد بررسی جنبههای حقوقی مالکیت شود نیازمند بررسی تمام ابعاد ایجاد یک شخصیت تلویزیون است. در واقع برای شخصیتبخشی به یک کاراکتر تلویزیونی عوامل مختلفی مانند ساخت، صدا و بستر عرضه لازم است.
حتی اگر به تعاریف بنیادین از شخصیت که «گوردن آلپورت» ارائه داده است بپردازیم نمیتوانیم به مفهوم یک کلیت فیزیکی بسنده کنیم؛ کما اینکه وقتی به شخصیت عروسکی مانند «جنابخان» میپردازیم لازم است وجوه ملیسازی شده آن را هم مدنظر قرار دهیم. نمیخواستیم ورود به جزئیات پیش آمده برای حضور یا عدم حضور جنابخان در برنامه خندوانه را داشته باشیم، اما وقتی به کلیت ماجرا مینگریم نتیجهای غیر از مرگ یک شخصیت از این کشمکشها بیرون نمیآید. چگونه یک تفکر همگرایی اجتماعی منجر به تلاش برای زنده نگه داشتن یک انسان میشود؟ همان تفکر همگرا باید به نجات جان یک عروسک تلویزیونی هم کمک کند. نگاه به سرمایهای شخصیتی مانند کلاهقرمزی یا جنابخان باید به یک نگاه فرا شخصی تبدیل شود و لازم است همان مسئولانی که به کمک جناب فردوسی شتافتند به موضوع هم ورود پیدا کنند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران تسنیم«پویا» بعد از این مقدمه در مورد حال و اوضاع خراب این عروسکها و اسطوره های چندین ساله فرهنگساز که امیدواریم بجای سوار شدن بر هیولای باکستر ولز با رخش تنومتد رستم به سوی آینده ای درخشان بروند. نگاهی بیندازیم به نظرات مسئولان محترم که اصلا داستان خدشه وارد شدن به عروسک جناب خان از کجا آغاز شد!!!
موضوع با گلایه های سعید سالارزهی شروع شد، چرا که در اواسط سری سوم برنامه خندوانه خبر می آید که سعید سالارزهی صاحب امتیاز عروسک جناب خان نسبت به حضور آن در برنامه خندوانه شکایت کرده و دیگر نمیخواهد این عروسک در برنامه حضور داشته باشد. سپس رامبد جوان کارگردان و مجری خندوانه است که موضوع را با خبری بد که روی صفحه مجازی خود می گذارد ادامه میدهد. رامبد جوان ابراز امیدواری می کند که سعید سالارزهی، صاحب امتیاز عروسک جنابخان به حضور این عروسک در سری چهارم «خندوانه» رضایت بدهد. رامبد جوان در این متن، سعید سالارزهی را رفیق قدیمی خود خوانده که به دلایلی ناراحت است و از تلاش خود برای رفع مشکلها گفته است. البته رامبد جوان در انتهای حرفهایش اعلام کرده اگر این اتفاق نیافتد و جنابخان به هر دلیلی در برنامه نباشد، محمد بحرانی، صداپیشه این عروسک با برنامه میماند. بعد از این حرفهای ناامید کننده وکنایه دار رامبد جوان اکنون نوبت سعید سالارزهی است که وارد این بحث شود. سالارزهی درباره نگرانیهای خود میگوید: «اکنون ما دو نگرانی داریم؛ یکی اینکه جناب خان در یک برنامه روتین مثل «خندوانه» به روزمرگی برسد و دوم اینکه ما در این ۲ سال هیچ منفعت مالی به عنوان مالک و خالق این عروسک نداشتیم درحالیکه حضور جناب خان در شبکه نسیم تلویزیون باعث تبلیغات و منافع زیادی شده است.» مالک عروسک جنابخان از برنامه بلند مدت برای بهرهبرداری از این شخصیت عروسکی گفته و ابراز نگرانی کرده بود که «خندوانه» باعث میشود پتانسیلهای این عروسک که برای مثال میتواند در سینما، مخاطب را جذب کند، لطمه ببیند.»
قبل از آنکه به ادامه ماجرا بپردازیم بهتر است معرفی کوتاهی از سعید سالارزهی داشته باشیم. سعید سالارزهی کارگردان مجموعه نمایشی کوچه مروارید است. همچنین مالک اصلی و صاحب امتیاز عروسک محبوب و دوست داشتنی جناب خان است که در فصل جدید خندوانه به دلیل برخی مسائل راضی به حضور این عروسک در برنامه خندوانه نشده است. سالارزهی پیش از این نیز، با کارگردانی مجموعههایی چون «تاکسی شانس»، «صفر و یک»، تله فیلم «شکار» و تدوین آثاری چون «دنیای شیرین دریا»، «تولدی دیگر»، «پلیس جوان» و … در حوزه تلویزیون فعالیت داشته است. جناب خان نیز برای نخستین بار در مجموعه نمایش خانگی کوچه مروارید حضور پیدا کرد؛ این سریال به کارگردانی سعید سالارزهی ویژه مخاطبان کودک در سال ۱۳۹۳ تولید شده که در آن ۲۵ شخصیت عروسکی به همراه رامبد جوان، آناهیتا همتی، علیرضا خمسه و عارف لرستانی نقش آفرینی میکنند. جناب خان در این سریال نقش لبو فروش جنوبی را برعهده داشت.
رامبد جوان در مورد برنامه «کوچه مروارید» معتقد است: «جناب خان به دلیل نبود تبلیغات در آن سریال گل نکرد و این که آن کار مختص خردسال و کودک بود ولی هر بچه ای آن را دیده دوستش دارد و از آن جا که تهیه کننده بودجه کافی نداشت نتوانست برای تبلیغات سرمایه گذاری کند. چون گاهی تبلیغات بیشتر از خود پروژه پول می خواهد و ما با آوردن جناب خان کمک کردیم این کار دیده شود. شخصیت جناب خان در خندوانه کمک می کند تا کار بهتری انجام شود.»
سعید سالارزهی پاسخ رامبد جوان در شناخته نشدن جناب خان در کوچه مروارید را اینگونه می دهد: «من به تجربه دریافتم که برای موفقیت یک اثر در شبکه خانگی چند بخش مهم و تعیین کننده وجود دارد. اصل اول داشتن یک سریال با محتوای قوی و مناسب است، اصل دوم همکاری با یک پخش قوی و کارآمد در شبکه نمایش خانگی است، سومین اصل بسیار مهم، ایجاد تقاضا در جامعه مخاطب قبل از پخش اولین قسمت مجموعه میباشد. فکر میکنم درباره کوچه مروارید ما در اصل سوم به مشکل برخوردیم بدین معنا که در حوزه کودک ، شناسایی ، تبلیغ و ایجاد تقاضا با حوزه بزرگسال کاملا متفاوت است. در حوزه بزرگسال از طریق مطبوعات، بیلبورد و … شما میتوانید انتظار و استقبال را ایجاد کنید ولی در حوزه کودک، مطبوعات ، تیزر و بیلبورد به کار نمیآید. در این زمینه هیچ راهی جز استفاده از رسانهای مثل تلویزیون و یا در شبکه نمایش خانگی بصورت آهسته و پیوسته رفتن انتخاب دیگری نداریم. ما از همان ابتدای کار متوجه شدیم که تحقیقات مدون ، علمی و منسجم در حوزه کودک نداریم و یا اگر داریم من بیخبرم و ما تصمیم گرفتیم با ساخت کوچه مروارید و برقراری ارتباطی دو طرفه و متقابل با کودکان و والدین آنها خودمان و برنامهمان را هر روزه تصحیح کنیم.»
سعید سالارزهی در مصاحبههایی که داشته بر این موضوع تأکید میکند که: «چیزی که من در این مدت یاد گرفتم این است که یک کاراکتر خوب اگر چه در ابتدا از ذهنهای خلاق و متخصص شکل میگیرد ولی در مسیر تکاملش باید کسی مثل محمد بحرانی همراهش باشد. تعداد صداپیشههایی که مثل محمد بحرانی دارای تمرکز، انگیزه، خلاقیت و مسئولیتپذیری باشند زیاد نیستند. محمد بحرانی از نظر من نابغه است و من در تجربهای که به دست آوردم فهمیدم ایده اولیه یک کاراکتر باید در اختیار کسانی باشد که با آن زندگی کنند. بحرانی ایده اولیه جناب خان را به درستی دریافته و فراتر از آن دارد با آن زندگی میکند و ارتقا میدهد و مواظبش است. نکتهای که باید روی آن تاکید کنم این است که خلق جناب خان اصلا تصادفی نیست. روندی است که خیلیها درش نقش دارند. از خانم هدیه هاشمی که طراحی و ساخت عروسکها را به عهده داشته تا نیما مجلسی طراح دو بعدی جناب خان و سایر عروسکها و یا مرتضی خدایی طراح سه بعدی عروسکها تا همه و همه کمک کردند. جناب خان متعلق به خندوانه، رامبد جوان و کوچه مروارید و همچنین از حالا به بعد متعلق به همه طرفدارانش است.»
بعد از اختلافاتی که پیش آمد به دومین شب سری چهارم خندوانه می رسیم که درآن محمد بحرانی به عنوان صدا پیشه جناب خان مهمان ویژه این برنامه بود. مشکلات عدم حضور جناب خان بدون حضور سعید سالارزهی مالک جناب خان مورد بررسی قرار گرفت. در این برنامه رامبد جوان گفت: «سعید سالارزهی صاحب عروسک جناب خان بارها توضیح داده بود که هیچ پیشنهادی از طرف برنامه خندوانه و همچنین صدا و سیما برای نگه داشتن جناب خان به او نشده است. او همچنین گفته بود که هیچ درآمدی از جناب خان نداشته اما حالا فرصتی پیش آمده تا بگویم من خودم به عنوان رفیقِ سعیدسالارزهی، بارها و بارها پیشنهادهای خیلی خوبی به او دادم. صدا و سیما هم پیشنهاد مالی خوبی داد اما مالک جناب خان هیچکدام از آنها را نپذیرفت. شاهد این حرفها هم خانم مرضیه برومند است که واسطه ما و سعید سالارزهی شد تا جناب خان به خندوانه برگردد اما متاسفانه این اتفاق نیفتاد. حالا ما خندوانه را بدون جناب خان ادامه می دهیم. شاید هم یک روزی با تصمیم من و سعیدسالارزهی جناب خان دوباره به خندوانه برگردد.»
محمد بحرانی هم از جناب خان که حق ملت ایران است و همکاری نکردنش با فیلم سینمایی جناب خان وبرنامه خندوانه گفت.
بعد از این برنامه وبیان علنی اختلافات توسط رامبد جوان بصورت یک طرفه در رسانه ملی که میلیونها نفر مخاطب آن بودند خواهر سعید سالارزهی که اتفاقا جزء تیم اتاق فکر خندوانه است واکنش نشان داد نسبت به عدم حضور سعید سالارزهی در برنامه مرتبط با موضوع خندوانه انتقاد کرد و گفت: «به جرات میتوانم بگویم مشکل فقط مشکل مالی نیست. مشکل این است که سعید سالارزهی همانطور که خودش میگوید بساز بفروش یا دلال نیست که شخصیتی را که خلق کرده و به آن احساس دلبستگی دارد به زور بفروشد. او میتواند در برنامههای جناب خان مشارکت داشته باشد تا زیر نظر خودش شخصیت جناب خان از یک شخصیت شوخ منتقد تیکهانداز به یک شوخ چاپلوس متملقگو تبدیل نشود،چیزی که یواش یواش داشت در خندوانه اتفاق میافتاد.»
خود سالارزهی هم ساکت نماند و نسبت به موضوع واکنش نشان داد. او نسبت به استفاده یکطرفه از رسانه ملی انتقاد داشت و امیدوار بود در چندین سال همکاری با رامبد جوان کمی از زحماتش قدردانی می شد همچنین نسبت به شخصیتی که در جنابخان در حال شکلگیری بود گلایه داشت. سالارزهی در نامهای گلایههای خود را بدین شرح عنوان کرد: «به نام خدا از سال نود که تلاشم را برای خلق جناب خان و کوچه مروارید شروع کردم گهگاه خوشبینانه تخیل میکردم که در مراسمی دعوت شده و بابت نقشم در خلق جناب خان و کوچه مروارید تقدیر و تحسین میشوم و بعد از دو سال بی توجهی مطلق بالاخره این اتفاق در چهارشنبه شب گذشته افتاد و در دادگاهی به اسم برنامه خندوانه که در آن قاضی و شاکی هر دو یک نفر بودند نام من هم برده شد ولی بعنوان متهم. دوست عزیز و رفیق قدیمی من رامبد جوان در برنامه اش از جای خالی جناب خان گفت و از هیولایی که جلوی حضور این کاراکتر ملی را در برنامه اش گرفته است بی آن که حتی اجازه دهد در برابر آن همه سخن و اتهام فرصت پاسخگویی برای من وجود داشته باشد یا لااقل من بتوانم از آنچه که طی این سالها بر من و جناب خان گذشته سخنی بگویم.
مردم عزیز ایران، من مثل دوستانم امکان استفاده از رسانه ملی و تریبون چند میلیونی را ندارم و بلد نیستم با گروگان گرفتن احساسات پاک یک ملت خودم را محق جلوه دهم، تنها کاری که طی دو سال گذشته انجام داده ام این بوده که به خاطر عشق مردم به جناب خان و حفظ حرمت دوستی اجازه حضور او را بدون دریافت یک ریال یا گرفتن امتیازی داده ام چون می دیدم عروسکی که من، محمد نادری ، امیر سلطان احمدی ، رضا کاظمی نژاد ، سارا سالار ، هدیه هاشمی و دیگر همکارانم چند سال برای ساخت ، طراحی شخصیت و ویژهگی هایش زحمت کشیدیم، عروسکی از بین چندین و چند عروسک دیگر که برای خلق هر کدام شان هزینه شد، انتخاب شد و به کوچه مروارید آمد، توانسته در برنامه دیگری صدای مردم خودش باشد و لبخند بر روی لب آنان بیاورد.
اما حالا نتیجه این همکاری، تبدیل شده به برگزاری دادگاه یک طرفه ای که در آن، شاکی راضی به خانه بازگشته است. برخلاف آنچه که گفته میشود، اعتقاد راسخ دارم این برنامه خندوانه نبود که باعث شهرت جناب خان شد بلکه برعکس این جناب خان بود که با حضور پر مهرش و ویژهگیهای شخصیتی که ما برای آن ساخته بودیم باعث موفقیت دو چندان این برنامه شد. اما متاسفانه روندی که طی شد و استحاله جناب خان از یک شخصیت نکته بین و حق دوست، به شخصیتی مجیزگو و متملق باعث شد در روند دو ساله ام تجدیدنظر کنم و بیش از این چشمم را به روی حقوق مادی و معنوی خودم و همکارانم نبندم. در ضمن وقتی که از عدم دریافت پیشنهاد مناسب برای ادامه همکاری حرف میزنم منظورم پیشنهادی عادلانه ، اخلاقی و حرفهایی بوده است که متاسفانه این امر تا کنون صورت نپذیرفته و همه پیشنهادها از جمله پیشنهادی که توسط خانم برومند به من منتقل شده ، فقط و فقط صحبت از واگذاری اجباری و بدون قید و شرط مالکیت جناب خان با شرایط آنها و بدون توجه به رضایت قلبی من و همکارانم بوده است. حالا قضاوت با شما، اگرچه رساندن صدایم به شما کار سختی است آن هم وقتیکه که انگار همواره حق با کسی است که صدایش بلندتر است. من همچنان منتظر باز شدن در همکاری و تعامل هستم، درسر جنگیدن یا حذف یک کاراکتر ملی را ندارم و امیدوارم روزی برسد که بدون تهدید، بدون قلدرمآبی و بدون تطمیع و دروغ بتوانیم کنار هم کار و زندگی کنیم.»
بعد از این بحثهای شخصی به ناگاه همه چیز در خلاء فرو میرود انگار که از اول جناب خان نبوده و بنا نیست تبدیل به یک برند ملی بشود. خانم برومند به عنوان متولی خانه عروسک و مادر عروسکهای ایران به تماس و پیامها پاسخ نمیدهد و مدیر شبکه نسیم حاضر به گفتوگو نیست. پیام علی احمدی تهیهکننده برنامه به خبرنگار تسنیم بدین شرح است: «در مورد عروسک جناب خان ترجیح می دهم دیگر گفتگو نکنم بخاطر اینکه برنامه موضعاش را کاملا اعلام کرده است و آقای سالارزهی دارد از راههای گوناگون گفتگو می کند. بنظرم دیگر خیلی خوب و آن اندازه که مردم باید بدانند در جریان قرار گرفته اند بیش از این هم به شخصیت این عروسک بنظرم لطمه میخورد و نمی تواند ادامه حیات دهد و ما نباید یک شحصیتی را که در این حد مردم به آن علاقه دارند با دست خودمون بکشیم; گرچه آقای سعید سالارزهی با این کارهاشون این شخصیت را به کما بردهاند ولی با دست خودمان در حقیقت شریانهای حیاتی این عروسک را قطع نکنیم.» ایشان در مورد دغدغه خبرگزاری تسنیم در مورد برند شدن عروسک جنابخان بعنوان یک عروسک ملی مانند عروسک مبارک که زاده سرزمین و اسطوره های ما باشد پاسخ میدهد: «با رویه ای که آقای سالارزهی در پیش گرفته است این امر تقریبا غیر ممکن است»
کامبیز نوروزی مشاور حقوقی سابق سازمان سینمایی معتقد است، حق با صاحب امتیاز «جناب خان» است. جمعبندی او این است که «حقوق صاحب اثر یعنی سعید سالارزهی در این مسئله ارجحیت دارد. سخنان مالک عروسک اکنون از لحاظ قانونی موجه است. برای ادامه باید توافقی میان مالک و دست اندرکاران این برنامه صورت گیرد. شخصا به عنوان طرفدار عروسک جناب خان امیدوارم این توافق حاصل شود.»
نوروزی صحبتهایش را با یک انتقاد به پایان میرساند: «البته یک نقد اخلاق حرفهای نیز خطاب به رامبد جوان دارم. ایشان چند روز پیش موضوعاتی را نسبت به سعید سالارزهی مطرح کردند، اختلافاتی که بین آنها بوده را با مخاطبان در میان گذاشتند. از نظر اخلاقی و حرفهای درست عمل نکرد. وقتی در رسانهای چیزی علیه فرد دیگری بیان میشود باید شخص مورد نظر هم حضور داشته باشد. اما اگر شخص مورد نظر حضور نداشت باید فرصتی به همان اندازه برای او فراهم شود. آقای جوان شرح مفصلی از اختلافات موجود بین «خندوانه» و سالارزهی مطرح کرد. اینکه چقدر گزارشی که دادند صحت داشته یا نه را قضاوت نمیکنم. به هر حال حق سالارزهی است که این فرصت را داشته باشد و به موضوعات مطرح شده در قبال خودش پاسخ دهد.»
به طور حتم خالق هر اثر هنری علاوهبر تعصب که نسبت به آنچه بوجود آورده انتظار مشارکت در پدیدههایی که مرتبط با دستاورد او هستند را دارد و از طرف دیگر رامبد جوان به عنوان پدید آورنده برنامهای که جای خود را بین مخاطبان باز کردهاست انتظار دارد شرایطی را مهیا کند که دیگر برنامهاش با چالشهای مشابه همراه نباشد. در این بین تنها شخصیت عروسک است که قرابانی خواهد شد.
آنچه از نظر گذشت شرح ماوقع بود و آنچه باقی خواهد ماند سکوتی نسیان آور است تا دست زمان پتانسیل دیگری را که توان محبوبیت و جایگزینی روی جلد دفتر کودکان سیستان را داشت از عرصه فرهنگی کشور بگیرد و مرگ شخصیتی را رقم بزند که میتوانست با شوخیها و خندههایش دوباره جان پیدا کند. کاش کمی نگاههای شخصی خود را به منافع گروهی ترجیح میدادیم و کاش از ابزار زمان و حافظه کوتاه مدت جمعی برای فراموشی این پتانسیل استفاده نمیکردیم.