به گزارش سادس به نقل از جام نیوز، اولین بار که این پیامهای عاشقانه رسید، زن شوهرش را در جریان قرار داد و مرد هم به او توصیه کرد که پس از بیان واقعیت و تذکر و راهنمایی به این پیامها بی توجهی کند.
این در حالی بود که هر بار که پیام میرسید، مرد بهم می ریخت، حرفی نمیزد و حتی گلایهای هم نمیکرد، اما وقتی میدید که مردی همسرش را میپاید یا از رفتار و گفتار، نوع لباس پوشیدن و حتی آرایش همسرش سخن میگوید، ناخودآگاه در درون احساس بدی داشت.
اما مرد باز هم تحمل میکرد و به همسرش هم تأکید میکرد که نسبت به این پیامها بی توجه باشد تا هر کس مزاحم است از رو رفته و خسته شود، اما واقعیت این بود که مرد هر روز و با حرفهایی که جوانک میزد دلش سیاه و سیاهتر میشد، تا جایی که برخی مواقع به زنش در دل شک میکرد و حتی به طلاق هم فکر کرده بود. اما این پایان ماجرا نبود، مرد زمانی دیگر نتوانست این مزاحمت را تحمل کند که از آن سوی خط پیام تهدیدآمیز رسید. از او درخواست پول کرده و گفته بود در صورتی که این پول به دستش نرسد، بسیاری از مسایلی را که از این زن و شوهر و حتی مسایل خصوصی آنها میداند افشا خواهد کرد.
مرد دیگر تاب نیاورد، صبح روز بعد همراه همسرش راهی دادسرا شدند و طرح شکایت کردند. شکایت به پلیس فتا ارجاع شد و ردیابیهای فنی و علمی پلیسی آنها را به زنی میانسال رساند. همین مسأله معمای مزاحمتها را پیچیدهتر کرد، یعنی این زن میانسال کیست که برای همسرش مزاحمت ایجاد میکند، چه هدفی دارد؟ حالا این زن بود که گمانهای نادرستی در ذهنش شکل گرفته و بیش از مرد جویای شناسایی مزاحمش شده بود. چرا این زن میانسال قصد دارد زندگی آنها را بر هم بزند یا کار را به طلاق بکشاند. پس هر دو متفق شدند، این زن هر کس هست احضار شده و به اتهاماتش پاسخ دهد.
زن میانسال احضار و در کلانتری حاضر شد، نه او این زوج را میشناخت و نه این زوج شاکی او را میشناختند، زن حتی نمیدانست که سیم کارتش کجاست و اظهار میکرد مدتهاست آن را گم کرده است. اما کلید ماجرا زمانی پیدا شد که بررسیهای فنی و پلیسی نشان داد که سیم کارت نه تنها گم نشده که فعال و در خانه زن میانسال است. تمام این شواهد آنها را به پسر جوان زن میانسال رساند، همانی که این پیامها را ارسال کرده بود و وقتی در کلانتری مقابل شواهد و مستندات قرار گرفت لب به اعتراف گشود و گفت که مدتی در شرکتی مشغول کار بوده است، او گفت که در همان زمان و در حالی که نمیدانسته این خانم شوهر دارد، دل به او باخته و با به دست آوردن شمارهاش بدون معرفی خود قصد داشته دل او را به دست آورد. او گفت که وقتی متوجه میشود که شاکیه همسر دارد، مدتی به مزاحمتش ادامه میدهد و وقتی میبیند که رسیدن به این زن که همسرش را بشدت دوست دارد ممکن نیست اقدام به تهدید آنها میکند تا شاید این گونه شکست عشقیاش را جبران کند.
او در همین افکار بود که طعم اولین دستبند و بازداشتگاه را چشید و باید روزهای زیاد دیگری را در زندان بگذراند تا بداند که هیچ مزاحمتی بی پاسخ نمیماند.
این روایت مشابه اتفاقی واقعی است که در مشهد رخ داده و طی آن پسر جوانی که با تلفن مادرش برای زن و شوهری مزاحمت ایجاد میکرد و اختلاف جدی برای این خانواده به وجود آورده بود دستگیر و به مراجع قضایی معرفی شد. مرد 44 ساله با تنظیم دادخواستی به کلانتری احمدآباد مشهد مراجعه و اظهار داشت از یک سال قبل فرد ناشناسی از طریق شبکههای مجازی برای همسرم ایجاد مزاحمت میکرد و تداوم این مزاحمتها منجر به بدبینی و اختلاف بین من و همسرم شد.
شاکی پرونده افزود: من به همسرم اعتماد دارم ولی هر بار که پیامهای فرد مزاحم را میدیدم اعصابم به هم میریخت. ما به این مزاحمتها بی توجهی میکردیم تا اینکه چند روز قبل فرد مزاحم در پیامی تقاضای چند میلیون پول کرده است. فرمانده انتظامی مشهد در این باره گفت: تحقیقات اولیه پرونده نشان میداد سیم کارت فرد مزاحم متعلق به یک زن است. وی گفت: این زن به کلانتری احضار شد و در تحقیقات اولیه با اظهار بی اطلاعی از مزاحمتها اظهار داشت سیم کارت در اختیار پسرش است. فرمانده انتظامی مشهد خاطرنشان کرد: متهم که مدتی در شرکت شاکی پرونده به عنوان کارگر مشغول کار بوده دستگیر و اقدامات قانونی لازم با معرفی این فرد جوان به مراجع قضایی به عمل آمد.