اهميت کار از ديدگاه اسلام و تأثير آن بر زندگي انسان

نظام آفرينش و خلقت جهان هستي بر کار و کوشش استوار است و بقاي زندگي انسانها و اجتماع به آن وابسته است.

چکيده

از منظر اسلام کار نه تنها به عنوان تأمين زندگي و استقلال اقتصادي و رهايي از وابستگي به بيگانگان ضروري است بلکه به عنوان بهترين عبادت و مقدس­ترين جهاد مورد تأکيد و سفارش قرار گرفته است.کار، هم بر سلامت جسم انسان اثر گذار است و هم بر سلامت روح او؛ با سلامت فرد قطعاً سلامت جامعه نيز تضمين مي­گردد و اين تأثير غير قابل انکار است.

کار علاوه بر فقرزدايي از جامعه موجب رشد و شکوفايي اقتصادي جامعه نيز مي­شود. در واقع کار جوهره انسان است و همين کار معقول و جهاد علمي آدمي است که او را از ديگر مخلوقات متمايز ساخته است.

مقدمه
يکي از مقدس­ترين واژه­هايي که در متون اسلامي مورد استفاده قرار گرفته، واژه کار مي­باشد. درقرآن و سنت، افرادي که در زمين و دريا با استفاده از مواهب الهي براي کسب روزي حلال تلاش مي­کنند ستوده شده و با کساني که در راه خدا جهاد مي کنند برابر شمرده شده­اند و در مقابل از افراد بيکار و تنبل به عنوان افرادي کم ارزش وغير قابل اعتماد و دور از رحمت حق ياد شده است.

نويسنده بر آن است که اهميت کار را در اسلام بيان كرده و تأثيرات آن را بر زندگي انسان مورد بررسي قرار دهد.کار هم بر زندگي فردي انسان اثرگذار است و هم بر زندگي اجتماعي او تأثيرات مثبتي دارد. علاوه بر اين که خداوند در قرآن با بيان کار و تلاش انبياي الهي، ارزش و اهميت کار و تأثير آن بر زندگي انسان را به خوبي تبيين کرده است منابع ديني ما نيز مملو از رواياتي است که به اين امر تأکيد فراوان کرده و آن را از بهترين و ارزشمندترين عبادت­ها شمرده است.

تعريف کار

کار از نظر لغوي به معناي فعل و عمل و کردار انسان استو در اصطلاح،فعل يا همان انجام دادن هر تلاش و کوششي است که «با قصد» يا «بي قصد» انجام مي گيرد.

از سخنان حضرت علي(ع)نيز مي­توان چنين فهم نمود که کار عبارت است از تلاش و کوشش انسان­ها براي آماده کردن زاد و توشه آخرت در طول دوران زندگي در دنياي مادي امروزه واژه «کار» به فعاليتي نسبتاً دائمي که به توليد کالا يا خدمات مي­انجامد و به آن دستمزدي تعلق مي­گيرد اطلاق مي­شود.کار با اين تعريف داراي سه خصوصيت است نخست اين که بايد مبتني بر فعاليت فکري و بدني باشد دوم اين­که از طريق کار، کالايي توليد شود و يا خدمتي عرضه گردد و سومين خصوصيت لزوم پرداخت دستمزد در قبال انجام کار است.

کاربرد واژه کار در قرآن

در قرآن، عمل و کار به عنوان يک تعهد و تکليف اسلامي به دو صورت مطرح گشته است:
اول:به صورت عام که هرگونه حرکت و تلاش را در بر مي­گيرد اعم از اين­که اقتصادي باشد يا عبادي يا فرهنگي يا سياسي و . . . مانند آيه «وَ أَن لَّيْسَ لِلْانسَانِ إِلَّا مَا سَعَى‏؛ وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى‏؛ ( و اينكه انسان به جز كار و تلاشش سرمايه‏اى ندارد؟ و اين­كه نزد وى سعى خود را خواهد ديد؟) »

دوم: به صورت خاص يعني کار اقتصادي؛ در برخي آيات الهي از کار و کوشش فقط کار اقتصادي اراده شده است مانند: «وَ جَعَلْنَا فِيهَا جَنَّاتٍ مِّن نخَّيلٍ وَ أَعْنَابٍ وَ فَجَّرْنَا فِيهَا مِنَ الْعُيُونِ؛ لِيَأْكُلُواْ مِن ثَمَرِهِ وَ مَا عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَ فَلَا يَشْكُرُونَ؛ و در آن باغها و نخل­ها و انگورها قرار داديم و در آن چشمه‏هايى روانكرديم؛ تا مردم از ثمره آن و كارهاى خود برخوردار شوند آيا باز هم شكرگزارى نمى‏كنند؟»

حکمت کار

در وجوب تکويني و تشريعي کار، حکمت بزرگي وجود دارد که امام صادق uآن را بيان فرموده است:«و لو کُفِيَ الناس کل ما يحتاجون اليه لما تهنّئوا بالعيش و لا وجدوا له لذة؛اگر مردمان هر چه را مي­خواستند حاضر و آماده در اختيار داشتند زندگي براي آنان گوارا نمي­شد و لذتي از آن نمي­بردند»

لذت بردن حقيقي از زندگي براي انسان از راه کار و کوشش حاصل مي­شود و اين امر در ساختن فرد و اجتماع بسيار مهم است به گونه­اي که پيشرفت هر ملت وابسته به آن است.

بنابر اين لازم است که براي آن برنامه­ريزي شود و آموختن را در برنامه­هاي تعليمي و تربيتي نوجوانان بگنجانند تا آنان دوستدار کار تربيت شوند و وجودشان با کار و عشق به کار کردن ممزوج گردد. انسان تنبل و بيکاره ارتباط فيزيکي خود را ـاز لحاظ فکري و بدني ـ با جهان و آنچه در آن است قطع مي­کند و خود را با عالم بيگانه مي­يابد همچنين نسبتبه امکانات و مواهب خويش نيز احساس بيگانگي مي­نمايد از اين رو از زندگي به صورتي واقعي و درهم تنيده با واقعيت انسان و زندگي او و هماهنگ با طبيعت خلاق اجتماع بشري لذتي نمي­برد.

ارزش و اهميت كار

ار در اسلام داراي جايگاه ويژه­اي است و نوعي عبادت به شمار مي­آيد چنان­که روايت کرده­اند روزي رسول خدا(ص)با جمعي از اصحاب در محلي حضور داشتند در آن ميان چشمان آنان به جواني نيرومند و زيبا اندام افتاد که در اول صبح به کار اشتغال داشت ياران پيامبر(ص) گفتند:

اگر اين جوان نيرومند نيرو و انرژي خود را در راه خدا مصرف مي­کرد چقدر شايسته ستايش بود. حضرت فرمودند: اين سخن را مگوييد اگر اين جوان براي تأمين معاش مي­کوشد و انگيزه او بي نيازي از ديگران است در راه خدا قدم برداشته و اگر هدف او پذيرايي از پدر ومادر ناتوان خود باشد باز هم در راه خدا کار مي­کند. اگر هم مقصود او سرو سامان دادن به خانواده و فرزندانش باشد، او به راه خدا رفته و انگيزه مقدسي دارد.

هم چنين رسول خدا(ص)سعي و تلاش انسان براي تأمين معاش زندگي را با جهاد مجاهد مساوي دانسته و فرموده است: «الکاد علي عياله کالمجاهد في سبيل الله»

اهميت کار در مکتب اسلام به حدي است که بعد از وجوب نماز که ستون دين اسلام است به وجوب کار اشاره شده است چنان که امام صادق(ص)از رسول گرامي اسلام(ص)روايت مي­کند :«طلب الکسب فريضة بعد الفريضة»پس از نماز واجب، کار کردن و داشتن کسب و کار واجب است.

البته کار با قيد حلال بودن تحت حکم وجوب قرار مي­گيرد و رسول خدا(ص)در روايتي ديگر به اين مهم اشاره کرده و فرموده اند:«طلب الحلال فريضة علي کل مسلم و مسلمة»و براي کار کردن زمان خاصي معين نفرموده اند امام علي عليه السلام فرمودند: «في کل وقت عمل»در هر وقتي بايد کار کرد. چه بسا که مردمان به علت کمي وقت در روز يا شدت گرما نيازمند آن مي شوند که در شب نيز کار کنند و يا برخي کارها به طور شبانه روزي بايد انجام گردد که محدود کردن آن به زمان خاصي نه در جريان زندگي جايگاهي دارد و نه درسخنان پيشوايان دين.

الف- ارزش کار در زندگي فردي انسان

ارزش طبيعي کار

کار به همکاري آدمي با طبيعت و لمس کردن قوانين آن مي انجامد تا از اين راه مواهب طبيعي را استخراج کند و با رموز طبيعت انس گيرد پس انسان –با کار خود- به همکاري با طبيعت و مظاهر و نمودهاي آن بر مي­خيزد و طبيعت نيز با انسان همکاري مي­کند و در او آثار مثبت بزرگي پديد مي­آورد کهسبب پرورده شدن و گسترش يافتن افق­هاي وجودي انسان و تجارب او مي­شود.

انسان در ضمن کار چيزهايي را کشف مي­کند که پيش از آن براي وي مکشوف نبوده است. پس کار، آموزشگاه شناخت و تجربه است چون که چيزهايي را که نمي­دانسته است به او مي­آموزد و براي او از روي قوانين طبيعت پرده بر مي­دارد و همچون عقل عملي نيرومندي مي­شود که به وسيله آن بر آفاق تسلط پيدا مي­کند زيرا که چشمان وي بر روي طبيعت و آنچه در آن است باز مي­گردد و از تلاش­هاي سنگين و افزار و ادوات دقيقي که براي بهره برداري از طبيعت و مسخر کردن آن ضرورت دارد آگاه مي­شود و از اين راه پيوندهاي ثانوي و اسرار پيچيده موجود در جهان براي انسان مکشوف مي­گردد که چه بسا بدون پرداختن به کار اکتشاف آنها غير ممکن مي كرد.

بنابر اين مي­توان چنين گفت که علم حاصل شده براي بشر از راه کار و تلاش مستقيم از روزگار ديرين تا هم اکنون ارزشي دارد که نبايد در زندگي انسان و تکامل شگفت انگيز آن کم اهميت شمرده شود.

ارزش اخلاقي کار

کار، فرد را از بيکاري و تنبلي جدا کرده و انگيزه سعي و کوشش رادر آدمي زنده مي­سازد و باعث تربيت اخلاقي و پرورش شخصيت فرد مي گردد. کارکيمياست و مس وجود انسان را به طلا تبديل مي نمايد. انسان مجاهد با دوري از بيکاريفاسد کننده، خود را به تعالي اخلاقي و جهاد معنوي نزديک مي­سازد.

ارزش عبادي کار

اسلام كار و طلب روزي حلال را بالاترين عبادت، معرفي نموده است چنان­كه پيامبراكرم(ص) مي‌فرمايد: «العبادة سبعون جزاً افضلها طلب الحلال». عبادت هفتاد جزء دارد برترين آنها كار و كوشش براي بدست آوردن روزيحلال است.

شخصي مي­گويد: ديدم امام باقر(ع)مشغول کار است و در اثر شدتکار، عرق از پيشاني مبارکش مي ريزد، با خود گفتم: اين مرد بعيد است جانشين امامسجاد(ع)باشد، او چقدر حريص به دنيا است که اين اندازه خود را در راه آن به زحمتانداخته است! به منظور موعظه و نصيحت او، به حضورش رفتم، به او گفتم: خدا تو رااصلاح کند، تو از بزرگان قريش هستي، در اين ساعات گرم و آتشين روز، خود را برايدنيا به زحمت انداخته اي؟! اگر اجل فرا رسد، جواب خدا را چه خواهي داد؟!

حضرت بعد از شنيدن سخنان من فرمود: اگر مرگ در اين حال فرا رسد،به خدا قسم من در حال اطاعت خدا هستم و به اين وسيله مي­خواهم خود را از منت تو ومردم حفظ کنم. راوي گفت: من مي­خواستم تو را موعظه کنم ولي تو من را موعظه و هدايتنمودي
در اين روايت نکات درس آموز و فرهنگ سازي مشاهده مي­شود:اول:حضرت کار را اطاعت خداوند مي­داند دوم:کار را مايه افتخار و بندگي معرفي مي­کند سوم:با توجه به اين که معصومين عليهم السلام به شدت از قسم خوردن پرهيز مي­کردند براي تصحيح انديشه افراد در مورد ارزش کار قسم ياد مي­کند.

ارزش کار در زندگي اجتماعي انسان

يکي از رکن­هاي اساسي در زندگي اجتماعي، کار و کوششانسان­ها مي باشد. کار و فعاليت در جامعه داراي نقش و کارکرد اساسي است. کار وتلاش، يک جامعه را به مرزهاي توسعه و ترقي نزديک ساخته و باعث آباداني و رشد آنسرزمين مي­شود.

کار و تلاش يک ضرورت اجتماعي است و کارگر با نتيجه کار و توليد خويش هم به اجتماع سود مي­رساند و هم خود از کارها و توليدات خود و ديگران بهره مي­برد بدين گونه از رکود و سکون و مهمل بودن و از مردمان دور بودن بيرون مي­آيد و به حرکت و فعاليت و تحمل رنج و انس گرفتن با ديگران دست مي­يابد بنابر اين بار خود را بردوش ديگران نمي­گذارد و از مردمان جدا نمي­ماند. چنين انساني احساس اميد مي­کند و به آينده همچون فردي اميدوار و با نشاط مي­نگرد و از چنگال نوميدي و اهمال و بيهودگي و تکرار ملال انگيز و ديگر آثار منفي بيکاري و مفاسد فراغت رهايي پيدا مي­کند. اين همان چيزي است که امام صادق(ص) به آن اشاره مي­فرمايد:«و هکذا الانسان لو خلا من الشغل لخرج من الاشر و العبث و البطر إلي ما يعظم ضرره عليه وعلي من قرب منه و اعتبر ذلک بمن نشأ في الجدة و رفاهية العيش و الترفه و الکفاية و ما يخرجه ذلک إليه»

بدين گونه اگر انسان از پرداختن به کاري آسوده باشد (و بدون کار زندگيش تأمين گردد)، از ناسپاسي و سرمستي به جايي مي­رسد که زيان آن براي او و نزديکانش بس بزرگ خواهد بود؛ مثلاً کسي را در نظر بگيريد که در دارايي و آسايش و رفاه زدگي و دسترس داشتن به همه چيز بزرگ شده است و سرانجام کارش به کجا کشيده است».

اهميت کار در سيره پيامبران و اوصياي دين

يکي از مهم­ترين عوامل رشد و تربيت و تکامل انسان، وجود الگو و نمونه رفتاري است .اولياي الهي به عنوان الگوهاي تربيت شده الهي نقش خود را به بهترين وجه ايفا مي­کنند. روشن است که در ميان عوامل تربيتي موجود براي انسان، رفتار و عمل آدمي بيشترين تأثير را بر انسان مي­گذارد.اولياي الهي علاوه بر سخنانشان که حجت است، منش، رفتار و شيوه زندگي آنان نيز براي انسان­ها حجت است.

انبياء و رهبران ديني همواره به كار و كوشش مشغول بودند و در اين زمينه الگوي عملي مسلمانان بودند به نحوي كه پيامبر اكرم(ص)خود به تجارت و سفرهاي بازرگاني اشتغال داشته است و حتي قبل از نبوت نماينده حضرت خديجه سلام الله عليها در امور تجاري بوده است.

رسول خدا(ص) درکنار مسلمانان درساخت مسجد مدينه شرکت داشتند،و سنگ ها را همانند ديگران حمل مي­کردند، در جنگ احزاب درحفر خندق با مسلمانانمشارکت داشته و کلنگ مي­زدند. درمسافرت­هاي دسته جمعي که کارهاتقسيم مي­شد، او نيز کاري را به عهده مي­گرفت و گاه براي پختن غذا هيزم جمع مي­کرد. حتي در داخل خانه نيز همسرانش را ياري مي­داد.

در بعضي از روايات هم اين واقعيت وجود دارد كه ائمه عليهم السلام تنها براي به دست آوردن سود و نه براي تامين نياز زندگي، افرادي را براي تجارت از طرف خود گمارده‌اند حضرت علي(ع)در كنار پرداختن به امور ديني، اجتماعي و سياسي مسلمانان، به فعاليت‌هاي اقتصادي در نخلستان و باغ‌ها نيز اقدام مي‌نمودند. حضرت امام صادق(ع)نيز با اينکه درزمينه گسترش علم و دانش فعاليت مي نمودند، به کشاورزي و کار در مزرعه نيز ميپرداختند. امام کاظم(ع) نيز در مزرعه خودشان به فعاليت مشغول بودند.

پيشوايان ديني و امامان معصوم، مسلمانان را از بيکاري و تنبليپرهيز مي دادند. ايشان همواره ياران و اصحاب خود را به کار و کوشش دعوت نموده و ازتنبلي و سربار ديگران بودن برحذر ميداشتند. بيکاري و تنبلي باعث مي شود تا انساننتواند نيازها و خواسته هاي خود را تأمين نمايد و سربار ديگران مي گردد رسول اکرم(ص)به يارانش فرمودند: «ملعون من القي کلّه، علي النّاس؛ هر کس بار زندگي خود را بردوش مردم اندازد، از رحمت الهي به دور است.»

تأثير کار بر زندگي انسان

الف- آثار فردي
کار تأثيرات مثبتي بر جسم و روح انسان دارد و موجبات پيشرفت و کمال آدمي را فراهم مي­آورد از جمله اين آثار عبارتند از:

تأثير کار بر سلامت جسم

کار يکي از عوامل مهم درايجاد و حفظ سلامت جسماني و رواني انسان است و در نتيجه به صورت غير مستقيم ضامن پيشگيري از بسياري از بيماري­هاي جسمي، روحي و اخلاقي خواهد بود. بنابر اين براي آنان که خواهان روان و بدني سالم هستند کار و تحرک و فعاليّت نسخه­اي شفا بخش است.

چنان­که حضرت علي(ع)فرموده است:«من يعمل يزدد قوة،من يقصر في العمل يزدد فترة»هر کس کار کند نيرويش افزون­تر مي­شود و هر که در کار کردن کوتاهي نمايد سستي او افزايش مي­يابد. گفتني است با داشتن جسم سالم زمينه براي روح و عقلي سالم نيز آماده مي­شود همان­گونه که در مقابل، جسم بيمار و ناسالم مي­تواند بستري براي بسياري از ناهنجاري­هاي اخلاقي و رواني باشد کار يکي از عوامل مهم سلامتي جسم و روح است.

افزايش احساس عزت و شخصيت

يکي از مهم ترين تأثيرات شگرف کار در مسأله شخصيت سازي آن نهفته است. انسان­ها از نگاه قرآن همانند هيولاي نخستين و ماده ابتدايي هستند که قابليت پذيرش هر گونه تغيير و تحولي را دارند و به فعليت­هاي مختلف مي رسند.

قوه اختيار و استعداد تغيير و تحول در آدمي است که او را از ساير موجودات متمايز مي­سازد. از اين رو استاد علامه حسن زاده آملي انسان را جنس الاجناس مي­داند که قابليت تبديل و تحول به هر ماهيت نوعي را مي­يابد.

بر اساس تعابير روائي، روح انسان وجودي الهي دارد و در ابتدا همانند لوح سفيدي است که هيچ نقطه تاريکي در وجود او نيست ولي رفته رفته با اعمال و کارهايي که با اختيارخود انجام مي­دهد بر درخشاني يا تاريکي آن مي­افزايد. با هر کار خطا، نقطه تاريکي روي آن پديدار مي شود تا جايي که سياه مي شود و قابليت هاي خود را از دست مي­دهد.

از جمله نتايجي که کار به دنبال دارد افزايش عزت و شخصيت آدمي است و بالاترين بي نيازي بنابه فرموده پيامبر(ص) عزت نفس استبديهي است که هر چيزي که باعث محترم شدن شخصيت انسان در نظر خودش و ديگران باشد، شايسته تکريم و تعظيم است و به همين دليل است که در اسلام کار مورد احترام و شايسته تکريم است.

خداوند در آياتي از قرآن به صراحت از شاکله و شخصيت وجودي انسان که با عمل ساخته مي­شود سخن مي گويد و تأکيد مي کند که رفتارهاي آينده آدمي نيز بر اساس همين شخصيت و شاکله وجودي بنا نهاده مي شود. آنجا که مي فرمايد:« تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَ لَكُم مَّا كَسَبْتُمْ وَ لَا تُسَألُونَ عَمَّا كاَنُواْ يَعْمَلُون‏؛بهر حال آنها امتى بودند و رفتند و هر چه كردند براى خود كردند شما هم هر چه بكنيد براى خود مى‏كنيد شما از آنچه آنان مى‏كردند بازخواست نخواهيد شد.»

معلي ‌بن خنيس مي‌گويد: امام صادق(ع) مرا ديد كه دير به بازار براي انجام كار خود مي‌روم فرمود:«اعذ الي عزك، صبح زود بطرف عزت و بزرگي خود بيرون برو». برخلاف كساني كه كار را براي خود ننگ مي‌دانند يا بهكارگر به چشم حقارت نگاه مي‌كنند، رئيس مذهب شيعه، كار را سبب و عزت كارگر مي‌ شمرد.

کسب آرامش و آسايش

شهيد مطهري تمرکز خيال را موجب انضباط فکري و توفيق­هاي ناشي از آن مي­داند که در واقع ناشي از کار و کنده شدن از افکار پراکنده و بيهوده است.انسان همواره در پي بدست آوردن آرامش و آسايش در زندگي خويش است. براي رسيدن به اين منظور از هيچ کاري فرو گذار نمي­کند.

از آنجا که انسان­ها ميل به جاودانگي دارند همواره در پي سعادتي ابدي و پايدارند، سعادتي که سرشار از آرامشي ابدي و تمام ناشدني باشد. از نظر قرآن ريشه هر سعادتي در انديشه و کار آدمي نهفته است. انسان براي رسيدن به آن بايد در مسير درست گام بردارد. از آنجا که جامعه از تک تک افراد تشکيل شده، رابطه فرد با جامعه رابطه اي مستقيم و تنگاتنگ است.

خداوند در آيه 112 سوره نحل با ارائه مثالي اين معنا را گوشزد مي­کند که آرامش و آسايش جوامع در گرو انديشه و کار نيک است، زيرا در شرايطي آرامش و امنيت به جامعه باز مي­گردد که همه انسان­ها در مسير درست بيانديشد ورزند و کار کنند تا در نتيجه برکات از آسمان و زمين به سوي ايشان روانه شود.

«وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ ءَامِنَةً مُّطْمَئنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِّن كلُ‏ِّ مَكاَنٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِمَا كَانُواْ يَصْنَعُون‏؛ خدا مثلى مى‏زند، سرزميني كه امن و آرام بود و روزيش از هر طرف به فراوانى مى‏رسيد آن گاه منكر نعمت­هاى خدا شدند و خدا به سزاى اعمالى كه مى‏كردند پرده گرسنگى و ترس بر آنها كشيد .

تمرکز خيال

کار و فعاليت موجب سرگرمي فکري است يعني فکر انسان متوجه اصلاح کار خويش است و اين به نوبه خود دو نتيجه دارد يکي اينکه ديگر مجالي براي فعاليت قوه خيال و هوسهاي شيطاني باقي نمي­ماند و ديگر اينکه فکر انسان عادت مي­کند که همواره منظم کار کند از بي انتظامي و پريدن از شاخه به شاخه اي ديگر خلاص شود.

بديهي است که از اصول شخصيت آدمي همان استواري و استحکام و انتظام فکر اوست علاوه بر اينها کار و فعاليت و به مصرف رسيدن درست انرژيهاي ذخيره بدن، به روح، صفا و به دل، نرمي و خشوع مي­دهد و بر عکسِ بيکاري، موجب کدورت و تاريکي روح را فراهم آورد و موجب قساوت و سختي دل مي شود چنانکه امام صادق(ع) به آن اشاره فرموده است:«. . .و کان الناس أيضاً يصيرون بالفراغ إلي غايةالاشر و البطر حتي يکثر الفساد و يظهر الفواحش»

«اگر کار نمي بود و ضرورت نمي داشت آدمي با فراغتي (بيکاري)که برايش پيش مي آمد به ناسپاسي و سرمستي گرفتار مي­شد و تباهي و زشتکاري همه جا را مي­گرفت.» امام(ع)در بخش ديگري از همين حديث به اين مطلب اشاره مي­کند که کار و اشتغال، آدمي را از ناسپاسي و سرمستي و بي بند و باري و سقوط در امان نگاه مي دارد.

انديشه انسان است که نوع رفتار آدمي را رقم مي­زند و انسان­ها بر اساس انديشه خود سرنوشت خود را تعيين مي کنند. انسان زماني مي­تواند درست انديشه کند که بتواند قوه خيال خود را از اوهام و خيالات باطل دور نگه دارد.«خيال مرغي است بس پرواز کن که در هر آني به شاخي خود را مي­آويزد و اين موجب بسي بدبختي­ها است.

خيال يکي از دست آويزهاي شيطان است که انسان را به واسطه آن بيچاره کرده و به شقاوت دعوت مي­کند»با کنترل قوه خيال انسان قادر است بهترين مسيرها را بپيمايد. بهترين راه کنترل خيال انجام کار و فعاليت است زيرا زماني که به کار و فعاليت مي­پردازد کمتر فرصت فکر کردن به امور مختلف را بدست مي آورد و بيشتر حواسسش به کاري است که انجام مي­دهد.

زماني که عمل صالح و شايسته اي انجام مي دهد سعي دارد که حواس خود را متوجه خداوند و عملي که براي رضاي او انجام مي­دهد نمايد و از خيال بد به دور باشد ولي زماني که بيکار است ممکن است نتواند بر قوه خيال خود تسلط يابد و اسير اوهام مي شود.

شهيد مطهري در تفسير کلام حضرت علي(ع)که فرمود:«اگر تو نفس را به کار مشغول نکني او تو را به خودش مشغول مي کند»مي نويسد :«وقتي که انسان يک کار و يک شغل دارد آن کار و شغل، او را به سوي خود مي کشد و جذب مي کند و به او مجال براي فکر و خيال باطل نمي دهد.»

كار،سبب ايمان و مردانگي

امام صادق(ع)فرمود: اصلاح المال من الايمان. «كار و تلاش كردن» اصلاح و تربيت و تنظيم مال از ايمان است. و در جاي ديگر فرمود: بر تو باد كه مال خود را اصلاح نمايي، چه اين از بزرگواري است و موجب بي‌نيازي از افراد پست مي‌شود.

در حديثي مي­خوانيم پيامبر اسلام(ص) هرگاه شخص بيکاري را ميديدند، تعجب مي­کردند و مي­پرسيدند: آيا شغل و کاري ندارد؟ اگر در پاسخ مي گفت:شغلي ندارد، حضرت مي­فرمودند: او از چشم من افتاد! مردم مي­پرسيدند چرا از چشم شماافتاد؟ مي­فرمودند: انسان مؤمن هرگاه شغلي نداشته باشد، از دينش مايه مي­گذارد (وآن را تباه مي­کند.)»

مقام معظم رهبري در خصوص کار و کارگر فرموده است:من به کارگران سفارش مي‌کنم در هر بخشي و در هر جايي که مشغول هستند کار را عبادت بدانند. اين کاري که شما براي توسعه و پيشرفت کشور مي‌کنيديک عبادت قطعي است. به مسئولان هم سفارش مي‌کنم که ارزش طبقات کارگر و محروم و مستضعف و اين مردم مؤمن را بدانند. کارگران قدر خود را بشناسند و بفهمند که وجود آنها چقدر در سرنوشت يک ملت مؤثر است.

رستگاري

کار و تلاش علاوه بر اين­که در زندگي دنيوي انسان تأثيرات فراواني دارد بر زندگي اخروي او نيز اثرگذار است و موجبات رستگاري او را فراهم مي­آورد چنان­که در روايتي آورده­اند: هنگامي که پيامبر خدا(ص)از جنگ تبوک بر مي­گشت سعد انصاري يکي از کارگران مدينه به استقبال آن حضرت آمد وقتي رسول خدا rبا او دست داد لمس دست هاي زبر و خشن مرد انصاري حضرت را تحت تأثير قرار داد و براي همين از او پرسيد:چرا دستان تو اين طور کوفته و خشن شده آيا ناراحتي خاصي به تو رسيده؟ عرضه داشت:يا رسول الله!خشونت و زبري دستان من بر اثر کار با بيل و طناب است که به وسيله آنها زحمت مي­کشم و مخارج خود و خانواده ام را تأمين مي­کنم در اين هنگام پيامبر اکرم rدست او را بوسيده و فرمودند:«اين دستي است که آتش جهنم آن را لمس نخواهد کرد»

پاداش فراوان

امام هشتم(ع) فرموده­اند: «کسي که به اندازه آسايش خانواده اشدنبال کار و فضل الهي مي رود، پاداش او از رزمندگان در راه خدا بيشتر است»

نکات مهمي در اين روايت آمده: اولاً: کار و درآمد فضل و عنايتالهي خوانده شده نه درآمد زور و بازوي کارگر؛ چون خدا به انسان توان داده و زمينهکار و توفيق را فراهم کرده است. طبيعي است که اين تفکر هميشه انسان را به ياد خدانگه مي­دارد و لحظه به لحظه از او استمداد مي­جويد. ثانياً: مهم ترين وظيفه يک مردبرآوردن نياز اهل و عيال و نيز خدمت به کشور و جامعه است.

ثالثاً؛ اين که پاداش کارگر بالاتر از مجاهدان در راه خدادانسته شده ممکن است از اين جهت باشد که رزمندگان اسلام در صورتي مي­توانند بادلگرمي در ميدان نبرد بجنگند که کارگران و کارمندان با کار و تلاش در پشت جبهه يازهاي آنان را برطرف سازند.

پاداش کار و تلاش نه تنها به اندازه پاداش جهاد است بلکه در روايات جايگاه کارگر همطراز انبياء شمرده شده چنان­که پيامبر اکرم(ص) فرموده­اند:«هر کس از زحمت و تلاش خويش روزي خود رابه دست آورد، در روز قيامت در صف پيامبران قرار گرفته و به ثواب آنان نائل خواهدشد». آري همچنان که انبياء براي نجات بشر از گمراهي و رهائي از سلطه طاغوت تلاش ميکنند، يک کارگر و کاسب و تاجر نيز تلاش مي کند خانواده و جامعه را از ذلت پذيري درمقابل ديگران و دشمنان نجات داده به عزت و سربلندي برسانند.

ب- آثار اجتماعي کار

از نظر قرآن منشاء تحولات جوامع بشري مبتني بر عملکرد و کار مردم است. در تاريخ هر جا تغيير و تحولي رخ داده چه مثبت و چه منفي ريشه در عملکرد مردم داشته است.اين انسانها هستند که تعيين مي کنند چه سرنوشتي داشته باشند . هر پيروزي و شکستي که رخ مي دهد نتيجه رفتار انسانهاست.

خداوند درقرآن انگشت روي نقطه اصلي «دردها»و «درمان­ها» و عوامل پيروزي و شکست گذارده و مي­فرمايد:براي يافتن عامل اصلي اين عناصر لازم نيست آسمانها و زمين را جستجو کنيد و يا به دنبال عوامل موهوم و پنداري راه بيافتيد بلکه کافي است تنها در وجود، در فکر و روحيه و اخلاق خود و در نظامات اجتماعي خودتان جستجو کنيد هر چه هست در اينجا است.
«كَدَأْبِ ءَالِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَفَرُواْ بَِايَاتِ اللَّهِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ إِنَّ اللَّهَ قَوِىٌّ شَدِيدُ الْعِقَابِ ذَالِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيرًا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلىَ‏ قَوْمٍ حَتىَ‏ يُغَيرِّواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ؛

مانند شيوه خاندان فرعون و آنان كه پيش از ايشان بودند (كه) به آيات خدا كفر ورزيدند، پس خدا به گناهانشان بگرفت كه خدا نيرومندى است شديد العقاب (و) اين بدانست كه خدا تغيير دهنده نعمتى كه به قومى ارزانى داشته نيست تا آنكه خود ايشان تغيير دهند آنچه را كه در خودشان است (با علم به اينكه) خدا شنواى دانا است.»

ملت­هايي که فکر و انديشه خودر را به کار انداختند دست اتحاد و برادري به هم دادند سعي و تلاش و اراده و تصميم نيرومند داشتند و به هنگام لزوم جانبازي و فداکاري کردند و قرباني دادند به طور قطع پيروز شدند اما هنگامي که رکود و سستي و تنبلي، جاي سعي و کوشش را گرفت غفلت و بيخبري به جاي آگاهي و ترديد و دودلي به جاي تصميم قاطع، محافظه کاري به جاي شهامت، نفاق و تفرقه به جاي اتحاد، تن پروري و خودخواهي به جاي فداکاري و تظاهر و رياکاري به جاي اخلاص و ايمان نشست سقوط و نکبت آغاز شد.

خداوند در اين آيات به نقش و اهميت بسيار حياتي کارهاي مردم در تحولات تاريخي جوامع بشري اشاره مي کند و درجايي ديگر با تأکيد مستقيم بر نقش عمل و کار در زندگي فردي و جمعي روشن مي سازد که چرا و چگونه جوامع دچار تحولات و تغييرات شگرف مي شوند.
لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَينْ‏ِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ يحَْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيرُِّ مَا بِقَوْمٍ حَتىَ‏ يُغَيرُِّواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَ مَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍبراى انسان مأمورانى است كه از جلو رو و از پشت سرش، او را از فرمان خدا حفاظت مى‏كنند، و خدا نعمتى را كه نزد گروهى هست تغيير ندهد، تا آنچه را كه ايشان در ضميرشان هست تغيير دهند، و چون خدا براى گروهى بدى بخواهد هيچ چيز نمى‏تواند جلو آن را بگيرد و براى ايشان غير از خدا اداره كننده‏اى نيست.

خداوند در اين آيه اشاره به قانوني سرنوشت ساز و حرکت آفرين و هشدار دهنده دارد. قانوني که يکي از پايه­هاي اساسي جهان بيني و جامعه شناسي در اسلام است و تأکيد مي­کند که مقدرات انسانها بستگي به عملکرد آنان دارد نه شانس و اقبال و . . . و چيزي جز اراده و خواست ملتها و تغييرات دروني، آنان را مستحق لطف يا مستوجب عذاب خدا نمي سازد و هر گونه پيروزي و شکستي که به قومي رسيده از همين جان سرچشمه گرفته است.

رشد و شکوفايي اقتصاد جامعه

از ديگر آثار کار بايد به رشد اقتصادي و شکوفايي ملت­ها اشاره کرد همانطور که در تعريف کار اشاره کرديم از خصوصيات آن اين است که از طريق کار، کالايي توليد مي­شود يا خدمتي عرضه مي­گردد و در قبال انجام آن دستمزدي پرداخت مي­گردد.همين امر سبب مي­شود که سرمايه اقتصادي يک جامعه به گردش در آمده و بر رونق اقتصادي آن افزوده شود.

البته بايد توجه داشت در اسلام کيفيت کار همواره بيشتر از کميت آن اهميت دارد. از آنجا که اقتصاد بايد هماهنگ با اعتقاد باشد کسب و کار بايد هماهنگ با نظام ارزشي اسلام باشد بنابر اين اگر کسي اسلام را درست شناخت و حقايق را باور کرد خود را گرفتار شح نفس و بخل نمي­بيند در اثر تربيت اسلامي خود را از آن نجات مي­دهد زيرا از مکتب قرآن آموخته است که «وَ الَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَ الْايمَانَ مِن قَبْلِهِمْ يحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيهِمْ وَ لَا يجِدُونَ فىِ صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُواْ وَ يُؤْثِرُونَ عَلىَ أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ كاَنَ بهِمْ خَصَاصَةٌ وَ مَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛

و نيز سهمى از آن غنائم از آن كسانى از اهل مدينه است كه در مدينه و در قلعه ايمان جاى دارند و قبلاز مهاجرين ايمان آورده بودند و هر مؤمنى را كه از ديار شرك به سويشان هجرت مى‏كند دوست مى‏دارند و وقتى اسلام به آنان چيزى مى‏دهد در دل خود نيازى به آنچه به مهاجران داده شده احساس نمى‏كنند و مهاجرين را بر خود مقدم مى‏دارند هر چند كه خود نيز محتاج باشند. و كسانى كه بخل درونى خود را به توفيق خداى تعالى جلو مى‏گيرند رستگارند.»

فقر زدايي

اصلي­ترين عامل فقر زدايي در جوامع روي آوردن به کار و تلاش به شيوه صحيح آن است حتي اگر فرد نخواهد براي دنيا و آخرت خود قدم بردارد و از فوايد کار بهره مند گردد حداقل مي­تواند با کار و تلاش خود در راستاي اهداف عالي جامعه که يکي از اهداف فقر زدايي و ارتقاء سطح اقتصادي افراد جامعه است گام بردارد.

با نگاهي گذرا به جوامعي که دچار فقر و بدبختي­هاي مختلف هستند مي­توان دريافت که عامل اصلي اين معضلات اجتماعي عدم توجه به ارزش و اهميت کار در اين جوامع است به اين معنا که تنبلي افراد باعث شده که به اين وضع دچار شوند. از اين رو خداوند عامل اصلي گرفتاري هاي بشر را رفتارهاي آنان بر شمرده چنانکه در سوره نحل تأکيد مي­کند عمل و رفتار درست و صحيح انسان مي تواند درهاي رحمت الهي را به روي انسانها بگشايد و آنان را به کمال سعادت در دنيا و آخرت برساند همچنان که کارهاي ناشايست مي تواند منجر به کفران نعمت و در نتيجه سلب اين سعادت شود.

در حديثي از پيامبر(ص)آمده است:«إذا أعسر أحدکم فليخرج و لا يغم نفسه و أهله»اگر کسي از شما گرفتار عسرت و تنگي شد بايد دنبال کار برود و خود و خانواده اش را گرفتار غم و اندوه (فقر) نسازد.در جاي ديگر مي فرمايد: «لو أن رجلاً أخذ حبلاً فيأتي بحزمه حطب علي ظهره فيبيعها فيکفَبها وجهه خير له من أن يسأل؛اگر مردي ريسماني برگيرد و پشته هيزمي جمع کند و آن را بر پشت خود نهاده بياورد و بفروشد و بدينسان (با هيزم کشي) آبروي خود را نگاه دارد بهتر از آن است که دست سؤال پيش کسي دراز کند.»

فقر و ناداري عامل بسياري از انحرافات اجتماعي و فسادهاي اخلاقي است. علاوه بر آن مي­تواند موجب تشويش خاطر،اضطراب، ضعف روحي، بدبيني و بدگويي به همه چيز و همه کس و حتي خداوند و مقدسات شود و سرانجام به تعبير امام علي(ع) به کفر و رويگرداني از دين بيانجامد.
اميرالمؤمنين علي(ع) به فرزندش محمد حنفيه فرمودند:«يا بني إني أخاف عليک الفقر فاستعذ بالله منه فإن الفقر منقصة للدين، مدهشةللعقل،داعية للمقت»فرزندم !من از تهيدستي بر تو هراسناکم، از فقر به خدا پناه ببر که همانا فقر دين انسان را ناقص، عقل را سرگردان و عامل دشمني است.

طبيعي است که آثار منفي فقر تنها در حيطه زندگي شخصي باقي نمي­ماند بلکه براي جامعه داراي اثر تخريبي است. جامعه دل مرده و افسرده و وامانده از نشاط، نه تنها ارتقاء معنوي نخواهد داشت بلکه در صحنه رقابت از ديگر جوامع عقب مي­ماند در حالي که اسلام، خواهان جامعه­اي معنوي و الهي و در عين حال سالم و از نظر اقتصادي و علمي پيشرفته است. جامعه اسلامي بايد والاترين مراتب معنوي و مادي را دارا باشد و اصولاً دين اسلام به همين منظور براي انسانها فرستاده شده است..

نتيجه

در آموزه­هاي دين اسلام ارزش کار هم­رديف جهاد و جايگاه کارگر هم طراز انبياء بيان شده است .ارزش کار فقط به لحاظ مادي و کسب درآمد و ثروت نيست،کار همگاني باعث رشد و توسعه جامعه گشته و کشور را به سوي شکوفايي اقتصادي و پيشرفت اجتماعي سوق مي­دهد و اعضاي آن جامعه را انسان­هايي فرهيخته و سالم بار مي­آورد.

کار براي همه زمان­ها و همه افراد بيان شده و به انسان توصيه شده که هم براي تأمين نيازهاي دنيوي و هم کسب رستگاري در آخرت بايد تلاش کند.به طور کلي کار دو اثر کلي در زندگي فردي انسان دارد اول اين­که موجب سلامت جسم مي­گردد و دوم سلامت روح را به دنبال دارد و موجب کسب آرامش، تمرکز خيال،افزايش احساس عزت ، کسب مردانگي و رستگاري گشته و پاداش فراواني نيز به دنبال دارد .

دسته‌بندی نشده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *