دکتر احمد نادری نماینده مردم تهران و گزینه ریاست کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس یازدهم در گفتگوی مشروح با پایگاه خبری سادس:
آموزش و پرورش امری کاملاً راهبردی و پایه ای است.آموزش یک فرآیند دیربازده است اما اصلاح آن اصلاح امور دیگر را جامعه نیز در پی خواهد داشت.
رهبر حکیم انقلاب اخیرا از تحول نظام آموزشی گفتند واینبار تاکید ایشان بر محتوای آموزشی بود؛ با تمرکز بر کاربردی، عمیق و مفید بودن محتوای آموزشی از مدرسه تا دانشگاه.
تذکررهبر انقلاب درمنظومه کلان تحوّل، نشان از ضرورت قانونگذاری صحیح دارد و نقش کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در این امرمهم است.
آموزش یک کالا نیست ما باید برگردیم به قانون اساسی که آموزش رایگان را حق مسلمی می داند که باید در رابطه همه شهروندان اجرا شود.
رشد شتابان و هولناک خصوصیسازی آموزشی را در حوزه آموزش و پرورش و آموزش عالی باید ساماندهی کرد و برای جلوگیری از این حرکت شتابان ما باید کیفیت آموزش دولتی را بالا ببریم
یک واقعیت تلخ وجود دارد که بعد از دهه 70 آموزش دولتی ما دچارافت شده است، چون در این مدت همه خدمات در بخش خصوصی آموزش تعریف میشود و کیفیت آموزش دولتی ما به شدت پایین آمده است.
مسئله آموزش در دولتهای مدرن از اهمیت زیادی برخوردار است، چراکه دولت مدرن از طریق آموزش فرایند جامعه پذیری را دنبال می کند. این نگاه در دولت های پیشامدرن و در نظام های اجتماعی پیش از مدرنیته هم وجود داشت و نقطه اوج آن در اسلام است که تعلیم و تعلم در آن عبادت فرض شده و شان معلمی را در انبیای الهی نشان داده است.
معضل نظام آموزشی ایران خصوصا اموزش و پرورش غلبه دیدگاه نئولیبرال است که از دهه 70 بر کشور حاکم شد. در این نگاه، خصوصی سازی امر آموزش، نقطه مرکزی کنشگری است. امروزه متاسفانه این نگاه های سیاسی و نئولیبرال است که برای وزارتخانه آموزش و پرورش تصمیم میگیرد.
ما با سیاستهای نئولیبرالی که وجود دارد به سمت دانشگاه غیر مولد حرکت کردهایم که از اوایل دهه ۷۰ رخ داد و اکنون اوج آن را میبینیم.
به اعتقاد بنده و براساس تجربه زیسته ام در ساختار نظام آموزشی ایران و آنچه در بسیاری از کشورهای اروپایی دیده ام، مسئله تغییر قوانین شیوههای تأمین مالی نهادهای آموزشی است.
عمده درآمدهای دانشگاههای معتبر دنیا نه از شهریه دانشجویان؛ بلکه از پروژههای است که این دانشگاهها از نهادهای مختلف تولیدی، صنعتی، فرهنگی (اعم از بخشهای دولتی، عمومی و خصوصی) دریافت میکنند.
بنابراین اولویت دانشگاهها نه صرفاً آموزش و یا حتی شمارش مقالات علمی، بلکه همکاری با نهادهاست و امکان پیوند علم با فرهنگ، سیاست و صنعت را فراهم کردهاند. در این صورت، دانشگاهها، پیمانکار بخشهای مختلف بوده و اساتید و دانشجویان نیز در خدمت پروژههای مختلفی هستند که از این بخشها به دانشگاهها واگذار شده است.
هماکنون دانشگاهها در ایران صرفاً به امور آموزشی و صدور مدرک تحصیلی بسنده میکنند و عمده درآمدها آنها نیز از دریافت شهریه دانشجویان تأمین میشود.
نقطه بنیادی تحوّل و انقلاب آموزشی موردنیاز کشور ما، توجه به عدالت آموزشی است. محدود کردن فعالیتهای بخش خصوصی در نظام آموزشی ما، راهبرد اصلی این تحوّل است.
ما باید به قانون اساسی برگردیم و مفاد آن معیار و تراز تصمیمات و برنامه های ما باشد. امروز متاسفانه شاهد نظام طبقاتی در آموزش هستیم و حقیقتا این سطح از نابرابریهای گسترده به نفع جامعه و تمدّن انقلاب اسلامی نیست.
هر بار عزمی برای تحقق عدالت آموزشی جزم میشود متاسفانه شاهد آنیم که اتاق عملیات مافیای آموزشی نیز به شدت فعال میگردد؛ و همواره آغاز عملیات شان با برچسب زنی است. به فضل الهی و همّت مجلس انقلابی این بار سناریوهای صاحبان ثروت و قدرت نقش بر آب خواهد شد.
ما در کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس یازدهم ذرهای از حقوق معلم، استاد، دانش آموز، دانشجو و کارکنان حوزه آموزش و پژوهش، کوتاه نخواهیم آمد.
ارائه طرحهای قانونی برای گسترش مهارتآموزی و آموزشهای مهارتمحور از مدرسه تا دانشگاه از دیگر پایه های تحوّل در نظام آموزشی ماست.
متاسفانه عدم توجه به مهارتهای عملی از مدرسه تا دانشگاه موجب شده است که نهادهای آموزشی ما نتوانند نیروهای ماهری را برای ورود به بازار کار تربیت کنند و درواقع، شکاف بزرگی میان آموزش با بازار کار وجود دارد.
بهگونهای که حتی در آموزش عالی، هدف دوره کارشناسی یعنی؛ تربیت نیروی کار تحقق نمییابد و دانشآموختگان دوره کارشناسی مهارت چندانی برای ورود به بازار کار ندارند.
یک پیام دوگانه هم در درون حاکمیت وجود دارد، یعنی از یک سو هنوز گفته میشود رسالت دانشگاه تربیت انسان است و افراد متعالی باید تربیت شوند که منطق اسلام و انقلاب اسلامی را درک کنند و از طرفی هم بیحساب و کتاب پول میگیریم و کسی که پولهای آنچنانی خرج میکند تا این مدارک را بگیرد قاعدتا به دنبال این است که در آینده پولها را از جای دیگری در بیاورد.
اینکه میگوییم در بحث آموزش دقیقا داریم مانند آمریکا میشویم به خاطر همین موضوع است و این پیام دوگانه که در درون حاکمیت شکل گرفته چنین چیزی را موجب میشود.
چیزی که در کف دانشگاه اتفاق میافتد این است که دانشجویان باید برای آموزش پول بدهند و بعدا هم باید بروند این پول را از جایی در بیاورند و ما باید این دوگانه را در سطح کلان حل کنیم و به دانشگاهی بر گردیم که انسان تربیت میکند و مسئولیت اجتماعی میپذیرد، ولی مسئولیت اجتماعی دانشگاه را نادیده میگیریم.
کلیت آموزش ما از پیش دبستانی تا دانشگاه درگیر این قبیل سیاستهای مالی است و به نحوی در این خصوص سیاستگذاری شده که تغییر این سیاستها چون افرادی را دچار تعارض منافع میکند، سخت و دشوار است.
به اعتقاد من امروز نظام آموزشی ما نیازمند یک پوست اندازی اساسی است. در پایان دهه پیشرفت و عدالت قرار داریم و چهار دهه از انواع تجربه ها و برنامه ها در سیستم آموزشی کشور ما میگذرد. متاسفانه در برخی ادوار نیز آزمون و خطاهای متعددی در نظام آموزشی داشتیم.
مطالبه نخبگان ما، اساتید و معلم مان ما، دانشجویان ما و حتی دانش آموزان نخبه ما که در بسیاری از رشته ها صاحب مقامات جهانی هستند و افتخارآفرینند، اینست که نظام آموزشی و استانداردهای ما در شأن علم و توانایی آنها باشد.
یکی از مسائل محوری برای انقلاب آموزشی ایران، درنظرگرفتن سهم جدّی فناوری های جدید در آموزش است. آنچه در این زمینه مهم است الزام قانونی وزارتین علوم و بهداشت و نهادهای علمی مبنی بر بهرهگیری از فناوریهای جدید مثل هوش مصنوعی و یادگیری ماشین است.