كلاهي كه بر سر ما رفت اين بود كه فريب تبليغات رسانه اي را خورديم و گمان داشتيم تعداد كم فرزندان محيط مناسب تري براي رشد اخلاقي و اجتماعي آنان فراهم مي كند در حالي كه با گذشت زمان ديديم كه دقيقا تكامل اخلاقي و تربيت ديني با خانواده هاي شلوغ تر بهتر محقق مي شود.
گروه اجتماعی: حجتالاسلام محمدرضا زائری در یادداشتی که در ادامه ملاحظه می کنید، معتقد است جامعه کنونی ایران در داشتن تعداد بالای فرزند فریب خورده و خام تبليغات رسانه اي که تعداد كم فرزندان محيط مناسب تري براي رشد اخلاقي و اجتماعي آنان فراهم مي كند، شده است.
سرمان كلاه رفت!
به گزارش سادس ، متن این یادداشت که در روزنامه صبح نو نیز منتشر شده، به شرح زیر است:
در همايشي كه چندي پيش براي موضوع افزايش جمعيت برگزار شده بود كسي از من كه سخنران اصلي بودم پرسيد: شما چند فرزند داريد؟ وقتي پاسخ دادم:”دو تا” گفت: چرا؟ و تعجب مي كرد كه چگونه خودم ديگران را به فرزندآوري ترغيب مي كنم و دو فرزند را بسيار كم مي دانم. او گمان مي كرد از پاسخ صريح پرهيز خواهم كرد و با تعارف و توجيه از كنار چراي او خواهم گذشت ولي من بدون ملاحظه و با صداي بلند گفتم: ما خر شديم و سرمان كلاه رفت! شما مراقب باشيد سرتان كلاه نرود!
امروز كه از مرز چهل سالگي گذشته ام و مي بينم تنهايي و سكوت خانه چگونه براي زن و مرد ميانسال عذاب آور است، امروز كه پا به ميانسالي گذاشته ام و حس مي كنم كه تنهايي خود بچه ها چقدر فضاي روابط عاطفي درون خانواده كم جمعيت را دچار مشكل مي كند، امروز كه در تحليل آسيب هاي اجتماعي و مسائلي مانند حجاب دريافته ام كه يكي از عوامل اصلي اين گونه مشكلات، كاهش جمعيت است. و اين خود البته بحث مفصلي مي خواهد تا نشان دهيم كه بر خلاف ذهنيت رايج، پديده اي چون بدحجابي بيش از آن كه معلول شبكه هاي ماهواره اي باشد، ناشي از عوامل پنهاني چون خانواده هاي خلوت و كم جمعيت است.
خانواده هاي خلوت آسيب هاي گوناگون و آفت هاي متنوعي را در پي دارد كه هم در ابعاد فردي و هم در ابعاد اجتماعي زندگي را دچار اختلال خواهد ساخت و هنوز بسياري از اين آثار و نتايج به وضوح در جامعه آشكار نشده است.
كلاهي كه بر سر ما رفت اين بود كه گمان مي كرديم با تعداد كم فرزندان تربيت و آموزش آنان بهتر محقق مي شود در حالي كه در عمل ديديم بر عكس است و اتفاقا در خانواده هاي پر جمعيت تر سازكار پرورش و تربيت سزاوار فراهم تر است.
سرمان كلاه رفت!
كلاهي كه بر سر ما رفت اين بود كه فريب تبليغات رسانه اي را خورديم و گمان داشتيم تعداد كم فرزندان محيط مناسب تري براي رشد اخلاقي و اجتماعي آنان فراهم مي كند در حالي كه با گذشت زمان ديديم كه دقيقا تكامل اخلاقي و تربيت ديني با خانواده هاي شلوغ تر بهتر محقق مي شود.
كلاهي كه بر سر ما رفت اين بود كه تصور كرديم حداقل از نظر ظاهري و مادي با فرزند كمتر، زندگي بهتري خواهيم داشت و خانواده كم جمعيت با شاخص هاي اقتصادي رفاه نسبي را تجربه خواهد كرد، در حالي كه حتى از همين نظر هم كامياب نبوديم.
حالا وقتي به دور و بر خود نگاه مي كنيم مي بينيم كه زن و شوهر با هم جان كنده ايم و بيست سي سال عمر جواني خود را صرف هزينه مدرسه غير انتفاعي و خورد و خوراك و پوشاك يكي دو فرزند پرتوقع و مدعي كرده ايم كه نه قدردان جان كندن والدين خود هستند و نه مهارت زندگي طبيعي و متعادل را كسب كرده اند.
نسلي كه نه شيريني بازي هاي كودكانه با خواهر و برادر را چشيده و و نه لذت داشتن خاله و عمه و دايي و عمو را تجربه خواهد كرد.
خدا ببخشد همه باعث و باني هاي اين مصيبت و فاجعه بزرگ را كه ابعاد دردناكش هنوز به شكل كامل به چشم نمي آيد. خدا ببخشد همه وزرا و معاونان وزرا و رؤساي سازمان ها و مسؤولان مراكزي كه مانند صدا و سيما در طول دهه هاي گذشته در اين ساز دميدند و چنين كلاهي بر سر نسل ما گذاشتند!