هر انسانی به صورت معمول به دنبال انجام کارهای روزه مره خود می باشد. عقل ابزاری موجود در کشورهای غربی، او را از انجام کارهای دیگران باز می دارد، در حالیکه اسلام عقلانیت را در انجام وظایف به سمت سعادت شخص می داند. اما انسان با هر دید و نگرشی که باشد، نیازهای افراد را رفع می نماید، زیرا در جهت رفع نیاز جامعه می باشد. مثلا حضور پلیس نیروی انتظامی در یک سانحه تصادفی، علاوه بر رفع نیاز افراد حادثه دیده، نظم که نیاز عمومی جامعه است، تأمین می نماید.
از سویی ما به اطفال دائما گوشزد می نماییم هرگز به تنهایی از خیابان عبور ننمایید. اولین روزهای مدرسه را خوب بخاطر دارم، چیزی که در آن روزها تذکر می دادند، هرگز به تنهایی از خیابان عبور نکنید. اگر همراه والدین نبودید از پلیس بخواهید تا شما را از خیابان عبور دهد. هنگامی که پلیس فرزند ما را از خیابان عبور می دهد، امنیت خاصی را در خاطرمان احساس می کنیم.
سرویس انتظامی سادس: امنیت دو گونه است، گاهی امنیت آن چیزی است که به صورت واقعی در جامعه موجود می باشد، اما گاهی امنیت در ذهن جامعه موجود می باشد. مثلا، دیدن گشت زدن پلیس در شب به احساس امنیت ذهنی می افزاید. عبور دادن یک کودک توسط پلیس، بر امنیت ذهنی می افزاید. و این سبب می شود که جامعه سرشار از امنیت و امید به زندگی گردد.
مسافران در شهرهای غریب آدرس را از پلیس می پرسند، علت این امر، احساس امنیتی است که نسبت به او دارند. در این موارد مسافر به پلیس مراجعه می کند، زیرا در این صورت امنیت ذهنی او تأمین می گردد.
اگر بخواهیم نگاهی منصفانه به نیروی ناجا داشته باشیم، عبور اطفال ما از خیابان وظیفه او نیست، یا حل و فصل مشکلات سطحی مانند پیدا کردن آدرس نیز از وظایف او نیست، اما یک پلیس با تمام وجود هنگام مراجعه برای انجام امور یاد شده، تمام تلاش خود را مبذول می دارد.
این به معنای حضور انسانیت توم با ایمان در نیروی پلیس می باشد،زیرا امروز، با وجود موبایل ها و وسایل ارتباط جمعی شخصی فرد گرایی بیش از پیش در اذهان عمومی رواج دارد، اما کارهای انسان دوستانه یک پلیس نشان می دهد، مدرنیته هنوز نتوانسته نیروی ایمان موجود در جوانان ایران و به خصوص نیروی ناجا را بخشکاند.
مدرنیته انسان را به سمت غفلت سوق می دهد، غفلت از خود، از جهان و افراد پیرامون خود و در نهایت غفلت از جهان باقی سوق می دهد. به همین دلیل یک انسان غربی که با تمام قوا در مدرنیته غرق شده است، تمام دست آوردهای مدرنیته را با تمام وجود دریافت می نماید. همین سبب می شود حس انسان دوستانه او نسبت به افراد جامعه کم و کمتر گردد. با خشونت نسبت به حیوانات و گیاهان برخورد نماید. او از سرای آخرت نیز غافل است، هر عملی که به پشتوانه وجود عالم دیگر صورت می گیرد، برای او بی معناست و از انجام آن اعمال استنکاف می نماید.
اما اسلام، و به معنای دقیق تر ائمه(علیهم السلام) و قرآن ، آموزه هایی دارند، آموزه هایی که هرگز کهنه و فرسوده نمی شوند. این آموزه ها انسان را از پیامدهای منفی مدرنیته در امان نگه می دارد، امروز از جان گذشتگی جوانان در نیروی انتظامی شاهد همین امر است. هنگامی که یک جوان پلیس طفلی از خیابان عبور می دهد، یا به کلمات مسافر مستأصل به صورت کامل گوش می دهد و یاری نمودن او در ادامه مسیر، در حالیکه وظیفه او نیست، اثر آموزه های اسلام در این جوان مومن نمایان می شود. و همین طور خنثی بودن تلاش های مدرنیته و مبلغان آن در جهت غفلت مردم از خود، جهان و انسان های پیرامون او وغفلت از دنیای آخرت می باشد.
حامد آزادی