گروه اجتماعی- ظاهری شیک و مرتب داشت؛ کت و شلوار اتو کشیده، کفش های واکس زده و براق، در حالی که عینک دودی گران قیمتی برچشمهایش زده و کیف سامسونتی در دست داشت، از در ویلا وارد محوطه شد. مش رحمان (سرایدار ویلا) که مشغول هرس کردن شاخ و برگهای اضافی درختان بود تا چشمش به او افتاد با احترام جلو آمد و سلام کرد و گفت: ببخشید! آقا مهندس آقا (صاحب ویلا) الان تشریف ندارند، اگر پیغامی دارید، بفرمایید به ایشان می گویم.
لینک منبع