قتل! خاتمه وعده های پوشالی دکتر قلابی



گروه اجتماعی- ظاهری شیک و مرتب داشت؛ کت و شلوار اتو کشیده، کفش های واکس زده و براق، در حالی که عینک دودی گران قیمتی برچشمهایش زده و کیف سامسونتی در دست داشت، از در ویلا وارد محوطه شد. مش رحمان (سرایدار ویلا) که مشغول هرس کردن شاخ و برگهای اضافی درختان بود تا چشمش به او افتاد با احترام جلو آمد و سلام کرد و گفت: ببخشید! آقا مهندس آقا (صاحب ویلا) الان تشریف ندارند، اگر پیغامی دارید، بفرمایید به ایشان می گویم.



لینک منبع

دسته‌بندی نشده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *