بازیگر فیلم «شیار ۱۴۳» گفت: من افتخار میکنم که خداوند به من توفیق داد بهواسطه ایفای نقش الفت «شیار ۱۴۳» مادران شهید را بیشتر بشناسم و هرچه آنها را بیشتر شناختم، خودم بیشتر احساس کوچکی کردم.
به گزارش سادس به نقل از تسنیم «پویا»، نشست انتقال تجارب بازیگری در فیلم «شیار 143» عصر امروز (یکشنبه 4 مهر ماه) در سالن شماره 3 پردیس سینمایی ملت برگزار شد.
مریلا زارعی بازیگر فیلم «شیار 143» در ابتدای این جلسه از مخاطبان خواست تا حدس بزنند در داخل جعبهای که همراه خود آورده است، چهچیزی قرار دارد.
وی درباره فیلم سینمایی «شیار 143» گفت: این فیلم توانست به قلب مخاطبان در ایران نفوذ کند و فیلمی فراتر از فیلمهای معمول سینمای ایران است که صرفاً مشکلات اجتماعی را بیان میکنند. اگرچه این فیلمها هم قابل احترام هستند و مخاطبان خاص خود را دارند، اما «شیار 143» بهدلیل اینکه قصه مادری را روایت میکند که طی جنگ تحمیلی از نقطه انتظار به یقین امید و ایمان میرساند، درست در جایی که رادیو را از کمر باز میکند و همان زمان پیکر فرزندش را بهعنوان عزیزترین مرد زندگیاش در آغوش میکشد.
زارعی با بیان اینکه بازی در همه گونههای سینمایی را تجربه کرده است، اضافه کرد: بازیگر در همه گونههای سینمایی باید از جان مایه بگذارد. اما سهم من در «شیار 143» فراتر از کارهای دیگرم بود، زیرا معمولاً در سایر فیلمها بازیگر خود را از منظر یک نقش میبیند و به جامعه اطراف توجه میکند، بالطبع برای شناخت بهتر نقش باید با خصوصیات آن آشنا شود. این آشنایی قطعاً از طریق کتاب و مقاله اتفاق نمیافتد؛ بلکه باید تجربهای ملموس باشد.
این بازیگر همچنین ادامه داد: دارایی الفت در «شیار 143» دم دست نبود که بهراحتی آن را به دست آورم، بنابراین من بیش از آنکه با مادران شهدا صحبت کنم، ذهن و روح و روان خود را بیدار کردم، زیرا حوزه دفاع مقدس را حوزهای شهودی میدانم. ایمان داشتم برای بازی این نقش باید از تجربه 18 سال بازیگریام استفاده کنم، از این رو طبق عادت همیشگیام برای بازی در هر نقشی یک موسیقی در ذهنم نقش گرفت. اما هرآنچه موسیقی در ذهنم داشتم، مرور کردم و دیدم به الفت نمیخورد. من الفت را در سجاده نماز پیدا کردم. بهنظرم حق مطلب درباره فیلم «شیار 143» ادا نشده است و تحلیل فنی و تکنیکی درباره این اثر چندان خیلی درست نیست.
زارعی با اشاره به اینکه نقش الفت را از عمق وجودش بازی کرده است، ابراز کرد: مستندی درباره یک شهید دیدم که بعد از 15 سال پیکر او را در حالی که سالم بود، به خانوادهاش بازمیگردانند. خانوادهاش میگفتند او در مجالس عزاداری امام حسین(ع) اشک میریخت و آن را به صورتش میزد، من این احوال را باور دارم و نقش الفت حاصل این باور من است. متأسفانه از این جنس اتفاقات پیرامون ما زیاد میافتد؛ اما در سینما به تصویر کشیده نمیشود. یکی از سینماگران میگفت “باعث تأسف است که زیباترین وضوی سینما را آنتونی کوئین در عمر مختار گرفته است، در حالی که ما در جامعهای شیعی زندگی میکنیم.
وی همچنین با بیان “سینمای ارزشی فراتر از آن چیزی است که بخواهیم درباره آن تحلیل فنی کنیم”، عنوان کرد: من اتمسفر خلاقی را برای بازی الفت در «شیار 143» پیدا کرده بودم و آن زمانی بود که سر سجاده مینشستم. در یکی از سکانسهای این فیلم به الفت گفته میشود که آزادهای را آوردهاند که از یونس خبر دارد. در سکانس قبل از آن، الفت ضیافتی ترتیب داده است و در فیلمنامه ابتدایی قرار بود شب قبل از دیدار آن آزاده بخوابد و جملاتی را ادا کند. من احساس کردم که الفت این کار را نمیکند و با نرگس آبیار 45 دقیقه درباره این سکانس صحبت کردم.
زارعی افزود: کارگردانها معمولاً به بازیگران محبت دارند و نظر آنها را میپذیرند، اما بهدلیل اینکه ایشان نویسنده فیلمنامه هم بودند باید انرژی بیشتری برای مجاب کردنشان میگذاشتم. نظر من این بود الفتی که میخواهد فردا با التهاب نشانی از فرزندش بیابد، شب قبل به خواب نمیرود و از خانم کارگردان خواستم تا صحنه را عوض کند، بنابراین صحنه به این که الفت با لباس خاکی در حیاط مینشیند و ستارهها را تا صبح در حیاط میشمرد تغییر کرد، درست همینجاست که فیلم رنگ میگیرد و شوقی در مخاطب ایجاد میشود، لحظاتی از این دست در «شیار 143» زیاد است و بازیگر فراتر از فیلمنامه در آن حرکت کرده است.
بازیگر فیلم «چ» با اظهار اینکه بازیگری کار بسیار دشواری است، گفت: بازیگری با جان و روح بازیگر سر و کار دارد. در حالی که همه انسانها در زندگی خود بهدنبال آرامش هستند، بازیگر عکس این مسیر را طی میکند و برای ایفای یک نقش گاهی تا مرز نابهسامانی هم میرود و در نهایت همه چیز به نام کارگردان ثبت میشود.
برای بازی نقش الفت خودم هم انتظار کشیدم
زارعی ادامه داد: بهنظر من روح دمیده شده در «شیار 143» بهحرمت خون شهداست. ما هزاران مادر شهید داریم که با یک زنگ تلفن به شوق میآیند. این نقش برایم شوخیبردار نبود و هرآنچه در چنته داشتم به کار گرفتم. حال من باید مثل حال الفت میبود. برای بازی این نقش من هم انتظار کشیدم و با الفت پیر شدم. من این نقش را با زبان روزه در دمای 50 درجه بازی کردم و اساساً روزه برایم معنای دیگری یافت. آبروی این نقش برایم بسیار مهم بود. بعد از آن هم مورد لطف مردم و منتقدان قرار گرفتم. جنگ تحمیلی تمام آرزوهای الفت را گرفت و با یک دار قالی تنهایش گذاشت، داری که با رجزدن بالا نمیرفت و در نهایت با بازگشت عزیزش کامل شد. برای بازی دوباره در نقشی شبیه الفت به 20 سال زمان برای تمدد روحی و قلبی نیاز دارم، زیرا همه داراییهایم را برای الفت به کار بستم.
وی با اشاره به اهمیت نقش الفت در دیده شدن «شیار 143» خاطرنشان کرد: بهنظرم این حال الفت بود که «شیار 143» را جان بخشید و از شکل تلهفیلم آن را خارج کرد، زیرا قصههایی نظیر این را در تلویزیون قبلاً دیده بودیم. خمیدگی الفت که کارگردان با آن مخالف بود بهدلیل بار سنگین انتظار بر بدن او دیده شد، زیرا نویسنده این ذهنیت را درباره خصوصیات این افراد نداشت و خانم کارگردان مثال میزد از آدمهایی که با وجود انتظار فرزند شهید خود خیلی خوب و سرحال هستند، اما من معتقد بودم که حتی جنس لباس در مقطع سوم فیلم باید تکیدگی او را نشان بدهد، از این رو جزئیات هر سکانس تماماً توسط بازیگر نقاشی شده بود.
زارعی با بیان اینکه متن قابل احترام شیار را با جانش رنگآمیزی کرده است، اضافه کرد: برخی صحنهها اصلاً در فیلمنامه تعریف نشده بود، مثلاً طنازی بین تلفنچی با بازی آقای شادمانی و الفت در سناریو نبود و ما اضافه کردیم، زیرا الفت هم مثل همه آدمها میخندد و اشتباه میکند، برای همین در بعضی صحنهها مجبور به پافشاری بودم که یا کارگردان را مجاب کنم یا از فیلمبردار کمک بگیریم.
وی با اشاره به تجربههای بازیگریاش در سایر سکانسهای «شیار 143» گفت: در سکانس آخر به خانم کارگردان گفتم چه باید کرد و ایشان گفتند “همانی را بازی کن که در متن نوشته شده است”. اما در متن یک شرح صحنه نوشته شده بود، تاج گلهایی در سالن و سکانس آخر قرار داشت که خواهش کردم آن را خارج کنند، زیرا معتقد بودم تابوت باید در غربت وارد سالن شود و این غربت پیکر شهید است که دل را میلرزاند. طبق مستندی که از دیدار یک مادر شهید با پیکر فرزندش دیده بودم، میدانستم الفت گریه نمیکند. از گلاره عباسی خواستم تا بهجای من او گریه کند و به سینه بکوبد.
زارعی با تحلیل بازی خود در سکانس آخر این فیلم افزود: من حرکت و بازیام در سکانس آخر را از تابلوی عصر عاشورای استاد فرشچیان وام گرفتم. کفشهایم را در آوردم چون احساس میکردم استخوانها مقدس است و باید پاهایم زمین را لمس کند.
وی با اشاره به اینکه تلاش همه عوامل در بازی بازیگر نمایان میشود، بیان کرد: یک فیلم زمانی تأثیرگذار است که بازیگر از عمق جانش برای بازی در آن مایه گذاشته باشد. ما در زندگی بهعنوان مخاطب هر اثر هنری صحنههایی را در ذهنمان ثبت میکنیم اما برخی سکانسهای فیلمها ممکن است تفکر یک فرد را تغییر دهد. من هم فیلمهای زیادی دیدم و کتابهای زیادی خواندم و همه را در ناخودآگاهم ثبت کردم. در سکانس پایانی عمر مختار، وقتی عمر بالای چوبه دار میرود، عینکی را که با آن قرآن خوانده و زندگی کرده است برمیدارد، از دستش میافتد و به پسربچهای میرسد. افسر نیز بهاحترام جنازه عمر مختار قیام میکند. من از خداوند برای ورود به «شیار 143» خواستم تا توانی بدهد که چیزی را به نقش اضافه کنم، توفیقی بدهد تا دوست و دشمن به الفت سلام نظامی بدهند. برای من بازیگر تأثیر این فیلم از سینمای بیگانه میآید و سینما یعنی این! به من چه که آنتونی کوئین در زندگی شخصیاش چطور است! برای من این مهم است که او زیباترین وضو را در سینما گرفته است.
زارعی با اشاره به دغدغهاش برای فیلمسازی در گونه دفاع مقدس اظهار کرد: من مدتهاست دوست دارم فیلم بسازم. درباره دغدغههای اجتماعی که دغدغه من هم هست، اما هرچه فکر میکنم احساس میکنم هیچ کدام اینها هموزن دغدغه داشتن درباره روایت زندگی زنی نیست که سه بچهاش را در جنگ از دست داده است.
وی با ابراز اینکه بازیگری حیطه مقدسی است، ادامه داد: اعتراف میکنم اگر همین حالا بخواهم «شیار 143» را به همان شکل بازی کنم، نمیتوانم، زیرا عنصر خلاقه یک بار بر بازیگر وارد میشود و قابل تقلید و تکرار نیست. در دو سه سال اخیر دیدم که درباره شیار 143 از منظر تحلیلی بسیار صحبت میشود، خداوند خانم آبیار را بسیار دوست داشته که چنین قلم و تأثیری به فیلمشان عنایت کرده است. انشاءالله که خداوند باز هم دوستشان داشته باشد و فیلمهای تأثیرگذار دیگری بسازند و به من هم توفیق بدهد الفت را بار دیگر در سینما تکرار کنم.
زارعی در پایان با باز کردن جعبه که در آن تربتی از محل نبرد یک شهید تفحصشده قرار داشت، عنوان کرد: من با این خاک مأنوس هستم و همه ما به این خاک مدیون هستیم، خاکی که استخوان شهدایمان را استتار کرده است، خاکی که مادران چشمانتظار بر آن سجده میکنند. من افتخار میکنم که خداوند به من توفیق داد بهواسطه ایفای نقش الفت «شیار 143» مادران شهید را بیشتر بشناسم و هرچه آنها را بیشتر شناختم، خودم بیشتر احساس کوچکی کردم.