گذري به سبک زندگي ديني درفيلم وسريالهاي ايراني

با توجه به تاکيدات رهبر فرزانه انقلاب بر سبک زندگي اسلامي- ايراني، پيشگام ترين و تاثير گذار ترين ارگان در اين زمينه براي الگو پردازي، صدا و سيماست که بايستي در اين امر مهم گام بردارد.

به گزارش سادس به نقل از پايگاه خبري پليس؛ سبک زندگي مقوله‌اي پيچيده است. اين معنا تا حد بسيار زيادي، متأثر از هويت اجتماعي امروز ما است؛ هويتي که خود ترکيبي غريب از سه منشأ ايراني، اسلامي و غربي است.

چگونه مي‌توان به تشخيص سبک زندگي ديني در فيلم‌ وسريالهاي ايراني واقف شد؟ اين پرسش، سؤال ديگري را هم که حالت پيشيني دارد به ذهن متبادر مي‌سازد: اصولاً مراد از سبک زندگي ديني چيست؟ در يک حالت ساده، مي‌توان تمايزي را که در معيشت روزمره‌ي يک فرد متدين با يک فرد غيرمتدين وجود دارد، به عنوان شاخص اين موضوع در نظر گرفت.

ساعاتي که فرد متدين براي نمازهاي روزانه‌اش در نظر مي‌گيرد و قاعدتاً روي زمان خواب و استراحت و کار و تناول غذايش تأثير دارد، مراوداتي که اين شخص در برخورد با ديگران دارد و متأثر از نکاتي مانند حفظ حريم‌هاي شرعي (مثلاً مقابل جنس مخالف) است، نوع کلامي که به کار مي‌گيرد تا مثلاً درآميخته به هجوگويي و رکيک‌گويي و دروغ و غيبت نباشد، نوع پوششي که برمي‌گزيند و… از جمله‌ي اين تمايزها مي‌تواند باشد. تا اين‌جا کار به نظر خيلي ساده مي‌آيد:

بازتاب همه‌ي اين‌ها يا بعضي‌شان درفيلم وسريال ها به اقتضاي وجوه دراماتيک مي‌تواند مصداقي از نمايش سبک زندگي ديني در فيلم وسريالها باشد.

اما موضوع به اين سادگي نيست. در واقعيت عيني، سبک زندگي مقوله‌اي پيچيده است. اين معنا تا حد بسيار زيادي، متأثر از هويت اجتماعي امروز ما است؛ هويتي که خود ترکيبي غريب از سه منشأ ايراني، اسلامي و غربي است.

اين سه منشأ را البته مي‌توان روي کاغذ و در عالم انتزاع از هم تفکيک کرد، ولي در بطن و متن معيشت، با وجود همه‌ي تضادها و تناقض‌ها، از آن‌جا که به‌شدت در هم تنيده شده‌اند، خير. ما ديگر در زمانه‌اي زندگي نمي‌کنيم که از روي گردش ماه در آسمان و وضع افلاک روند زندگي‌مان رقم بخورد.

پيشرفت حيرت‌انگيز فناوري و تفکيک‌پذيري‌هاي ساختاري نهادها در جوانب مختلف حمل‌ونقل، ارتباطات، خدمات اجتماعي، حکومت و دولت، روابط بين‌الملل، معاشرت‌ها، گذران اوقات فراغت، بهداشت، ثبت وقايع، اطلاع‌رساني، اقتصاد، مديريت و… ماهيت زندگي بسياري از ما را تغيير داده است.

اين نکته بسياري از فعاليت‌هاي ديني متدينان را تحت تأثير قرار داده است؛ از صله‌ي ارحام (که قبلاً با رفت‌وآمد بود و حالا با وجود ابزارهايي هم‌چون تلگرام و… تبديل به موقعيتي ديگر شده است) تا نحوه‌ي معاشرت زن و مرد در منازل (که قبلاً در عمارت‌هاي مشتمل بر «بيروني/ اندروني» جور ديگر بود و حالا در آپارتمان‌هاي کم‌وسعت کندويي‌شکل جور ديگر) تا معاشرت‌شان در خارج از منزل (که قبل از عموميت يافتن مفهوم زن شاغل نوع ديگر بود و اکنون طرزي ديگر و همين البته روي کم‌وکيف نقش‌آفريني زن و مرد در چارچوب خانواده هم تأثير محسوس گذاشته است) و… در خصوص عرف ايراني هم سخن بسيار است.

به عنوان مثال تعدد زوجات سبکي مقبول در فرهنگ اسلامي است و در بسياري از کشورهاي عربي هم پذيرفته شده است و براي بانوان اين مجامع هم اغلب طبيعي مي‌نمايد که شوهران‌شان چند همسر داشته باشند. اما اين سبک براي بسياري از بانوان ايراني غيرقابل‌قبول است و در برابرش موضع مي‌گيرند. اين‌جا عرف ايراني چيزي ديگر مي‌گويد و سبک سنتي ديني چيز ديگر.

مثال‌ها بسيارند و مجال براي تبيين اين موضوع در مناسبات فيلم وسريالها، عاجل. هدف از اين يادآوري‌ها آن است که سبک زندگي ديني، با توجه به درآميزي پيچيده‌اش با دو مقوله‌ي مدرنيسم غربي و فرهنگ ايراني در جامعه‌ي ما، فضاي آنکادره و کاملاً انتزاعي‌اي ندارد که قرار باشد درباره بازتابش در فيلم وسريالها، نتيجه‌ي قطعي و احياناً کاربردي گرفت.

حالا به همين بيفزاييد کژفهمي‌هاي رايج را در خصوص مصداق‌يابي‌هاي سبک زندگي ديني.

چند سال قبل در جشنواره فيلم فجر مرد جواني را ديدم که هنگام تماشاي فيلم‌ها روي کاغذهايي متعلق به سازمان خاص، يادداشت‌برداري‌هاي سريع و متراکمي انجام مي‌دهد. از روي کنجکاوي نگاهي به دست‌نوشته‌هايش انداختم و ديدم که کلمه‌هايي مثل مبل و فرش و سفره را نوشته و جلوي‌شان علامت‌هاي متعدد مي‌زند. کنجکاوي‌ام افزون شد و به‌ناچار فلسفه‌ي کار را ازش پرسيدم.

جواب داد براي سازمان متبوعش در حال تحليل محتواي فيلم‌هاي جشنواره در راستاي سبک زندگي است. مبل و ميز و صندلي سمبل زندگي غربي و روشنفکري است و فرش و روي زمين غذا خوردن سمبل زندگي ديني! هر فيلم وسريالي که در آن بيش‌تر روي مبل و ميز تأکيد شده باشد مروج سبک زندگي غربي است و بالعکس! تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل…

ايران کشور متنوعي به لحاظ زيست قوميت‌ها و فرهنگ‌هاي گوناگون است و به تبع آن، سبک‌هاي زندگي نيز در آن بافت پرتنوعي دارد. يک اهوازي با يک تبريزي و يک رشتي با يک تهراني و يک روستايي خراساني با يک عشاير لرستاني، در نحوه‌ي زندگي بسيار متفاوتند.

حتي در منطقه‌اي واحد هم‌چون شهر تهران، سبک زندگي فردي ساکن در خاني‌آباد مي‌تواند متفاوت باشد با سبک زندگي کسي که در فرمانيه سکونت دارد. حتي نوع دينداري اينان هم با يکديگر متفاوت است. در جنوب تهران سبک عزاداري حسيني بيش‌تر با دسته راه انداختن در معابر و نوحه‌خواني‌هاي پرصدا همراه است اما در نقاط شمالي، عزاداري‌ها عمدتاً در محيط‌هاي دربسته و سربسته شکل مي‌گيرد.

سبک زندگي تنها بر اساس باور به يک دين متمايز نمي‌شود و چه‌بسا بيش از آن، متأثر از شاخص‌هاي طبقاتي، تحصيلاتي، شغلي، قوميتي و… است. در چنين فراگرد لايه‌مندي، چگونه مي‌توان با تکيه بر يک عنصر صرف به تبيين و احياناً تجويز پرداخت؟

خلط مبحث مهمي که توسط برخي ها به ترويج سبک ديني در فيلم وسريالها به عمل مي‌آيد، اين است که شعائري هم‌چون نماز و روزه و… را به مثابه سبک زندگي ديني برمي‌شمارند. اين شعائر از جنس سبک زندگي نيستند؛ بلکه تکليف و هنجار و ارزش ديني هستند.

هنجار و ارزش با سبک متفاوت هستند. سبک موضوعي بر حسب انتخاب فرد است که مي‌تواند به‌سهولت هم عوض شود اما هنجار و ارزش موضوع‌هايي تجويزي هستند که در ادبيات ديني با نام واجب از آن‌ها ياد مي‌شود. بازنمايي شعائر ديني در فيلم وسريال، به موضوع هنجارهاي ديني بيش‌تر مربوط است تا سبک زندگي ديني.

فيلم وسريال عرصه‌ي نمايش واقعيت‌هاي زندگي از معبر ذهن و خلاقيت و انديشه‌ي هنرمند است. واقعيت زندگي آدميان، حتي متدينان، چنين نيست که از بام تا شام به ذکر خدا و عبادت و نيکوکاري سپري شود.

ممکن است در طول روز چند فقره رفتار بر حسب ارزش‌هاي ديني و چند فقره رفتار ناهنجار از افراد سر بزند. تکليف فيلم وسريالهاي ما با بازتاب اين موضوع چيست؟ فقط رفتارهاي مبتني بر دين را منعکس کند؟

اين موضوع به تخت شدن فضاها و تک‌بعدي نشان دادن شخصيتها و تصنعي بودن موقعيتها منجر نمي‌شود؟ اگر کسي خواست فيلم وسريالي بر اساس زندگي مجرمين و خلافکارها بسازد چه؟ سبک زندگي ديني کاملاً غايب خواهد شد؟

مطلوب معتقدان به نمايش سبک زندگي ديني در فيلم و سريالها آن است که با اين روند دين خدا ترويج مي‌شود و مخاطبان به آموزه‌هاي ديني مي‌گرايند. اين گزاره از فيلم و سريالها صرفاً تلقي ابزاري دارد.

فيلم وسريالها بيش از آن‌که جنبه‌ي ترويجي داشته باشند، جنبه‌ي آينه‌گونگي دارند. تا زماني که مخاطب احساس نکند واقعيت‌هاي جامعه‌اش در “مديوم “فيلم وسريالها (به تناسب بضاعت درام) بازتاب نيافته است، جذب آن نخواهد شد. اين مديوم ها نهايتاً قادرند با بازنمايي واقعيت‌هاي موجود به مخاطبانشان تلنگري وارد آورند و آنها را به دغدغه و تأمل فراخوانند، نه اين‌که نمازخوان و روزه‌دار و باحجاب شان سازند.

نمايش رفتارهاي ديني تا جايي باورپذير است که در کنار ساير رفتارهاي رايج منعکس شود، نه آن‌که آگرانديسمان شود و بر حسب معيارهاي گزينشي غيرفيلم وسريالها مورد تأکيد قرار گيرد؛ که در اين صورت مخاطب آن را پس خواهد زد و تأثير معکوس خواهد گرفت.

تا به حال اين همه فيلم وسريال در صحنه‌هاي خود شعائر ديني و ايدئولوژيک گنجانده‌اند و اين همه جشنواره‌ي موضوعي به آن‌ها جايزه‌هاي فراوان داده‌اند، کدام يک در ذهن تاريخي تماشاگر ان ايران باقي مانده‌اند، جز آن معدودي که هنرمندانه و به تناسب بافت درام از اين فضاها بهره برده‌اند؟

از آيه‌الکرسي خواندن سکانس نهايي فيلم بازمانده گرفته تا نماز خواندن رزمنده در بوسني در خاکستر سبز، از نذر شله‌زرد فيلم ليلا گرفته تا ارتباط هنرمندانه‌ي وبلاگ و نماز در سربه‌مهر، از زيارتگاه در قدمگاه گرفته تا استخاره‌هاي به همين سادگي و نمونه هاي متعدد در سريالها… جز اينکه روند مزبور را به کاسبکاري و رياکاري و فرصت‌طلبي سوق دهد کاري ديگر نمي کند.

همان سان که در معناسازي‌هاي پيشين هم‌چون فيلم وسريال ديني و معناگرا و و استراتژيک و غيره هم چنين پتانسيل‌هايي تقويت شدند و نه ترويج خود دين.

در سکانسي از جدايي نادر از سيمين نادر به منزل مادر همسرش مي‌رود. در عمق نماي منزل، پدر سيمين در حال نماز خواندن است و در همان حال، نصاب ماهواره هم دارد کانال‌هاي جديد را روي دستگاه امتحان مي‌کند.

واقعيت زندگي امروز ما اين است: سبک‌هاي مختلف زندگي در کنار هم قرار گرفته‌اند و هويت‌مان را چنين رقم مي‌زنند. فيلم‌ها وسريالها مي‌توانند اين سبک‌ها را به‌خوبي نمايش دهند که وسعت هويت ايراني امروز را درک کرده باشند. هر نوع روند گزينشي غير در اين حوزه، ولو به نام‌هاي محترم و مقدس، محکوم به شکست است. سبک زندگي، در تماميت زندگي معنا دارد.

دسته‌بندی نشده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *