به گزارش سادس، دنیایی پر از کسلی،رخوت،بیانگیزگی،ناامیدی،درماندگی.دنیایی به دور از لذت و اشتیاق،دنیایی به دور از کار و فعالیت و دنیایی پر از تنهایی، حسرت،خشم،نفرت.اما از کجا بدانیم افسردهایم یا صرفا خسته ایم؟در خستگی فرد با چندساعت یا حتی یکی دو روز استراحت،انرژی از دست رفته را جبران میکند و شروع به فعالیت دوباره میکند اما در افسرگی فرد استراحت میکند اما رخوت و کسلی را همچنان تجربه میکند.بصورتی که فرد از رختخواب به راحتی جدا نمیشود و کارهای خُرد و شخصی خود را ممکن است بر اثر این بیانرژی بودن نتواند انجام دهد.
این را بهتر است بدانیم که دوای درد خستگی ،استراحت و دوای درد افسردگی،فعالیت است.
برخی به اشتباه باور دارند که افراد افسرده میبایستی بیشتر استراحت کنند،تفریح کنند و از زندگی لذت ببرند تا بتوانند فعالیت کنند اما ما درمانگران میگوییم فرد افسرده میبایستی حتما اول فعالیت کند تا بتواند از زندگی لذت ببرد و معنای از دست رفته زندگی را بار دیگر بدست بیاورد.
رهایی از رخوت و کسلی نیازمند انجام فعالیت هایی هرچند کوچک است.مانند حمام کردن،اصلاح موی سر و صورت،انجام کارهای خانه،آشپزی کردن،بیرون رفتن و خرید از یک سوپرمارکت،اتو کشیدن لباس خود،جمع کردن رختخوابهای خود،مرتب کردن کمد لباس ها و…
اگر فرد افسردهای در خانه دارید بدور از تخریب شخصیت او،و گوشه کنایه و با طعنه صحبت کردن،او را به کار وادار کنید حتی اگر شده به زور.
این نکته هائز اهمیت است که بر طبق یکی از مدلهای درمانی:محیط آزاردهنده و نقص در مهارتهای اجتماعی موجب این میشود که خلق فرد کاهش یابد و احساساتی همچون کسلی،رخوت،بیانگیزگی و ناامیدی را داشته باشد که برای رهایی از این احساسات فرد یکسری رفتارهای اجتنابی را انجام میدهد مانند: پرخوابی و کمخوابی/ پرخوری و کمخوری/ دردِدل کردن/ سفر رفتن/ خرید کردن/ عدم پاسخگویی به تلفن/ اعتیاد به اینترنت/ سیگار کشیدن/ مصرف الکل و مواد مخدر/ کار کردن افراطی/ نشخوارفکری و… با انجام چنین رفتارهایی حال فرد بصورت موقت خوب و خلقش بهتر میشود و به موجب آن انجام رفتارهای اجتنابی افزایش پیدا میکند و به دنبال آن ضعف در یادگیری مهارتهای زندگی افزایش و در نتیجه حساسیت فرد به محیط آزاردهنده بیشتر میشود و افسردگی تداوم مییابد.
محیط آزار دهنده محیطی رقابتی،سرزنشگر،مقایسهگر،محیطی که لذت بردن در آن کم است و حریم خصوصی در آن وجود ندارد.
رفتارهای اجتنابی به صورت یک تقویت کننده موقتا حالمان را خوب میکنند اما مشکل همچنان پابرجا میماند.
در شرایطی که نمیتوان محیط را تغییر داد:
۱_کاهش حساسیت فرد به محیط
۲_آموزش مهارتهای زندگی(مهارت حل مساله،ارتباط موثر،کنترل هیجانات منفی،مدیریت زمان،مدیریت مالی،جراتمندی،تصمیمگیری،ریسکپذیری)
۳_کاهش رفتارهای اجتنابی
یکی از رفتارهایی که در فرد افسرده بسیار اهمیت دارد نشخوار فکری است که به ۳ دلیل انجام میشود:
۱_مقصریابی
۲_علتیابی
۳_حل مشکل
اهمیت آن به این خاطر می باشد که فرد افسرده به شدت تمایل دارد در موضع قربانی بماند و از مسئولیت شانه خالی کند در واقع با افسرده کردن خود توجیهی را برای ضعفها و اشتباهاتش دارد.
کمکی که ما میتوانیم بکنیم این است که او را در موضع مسئول قرار دهیم و کمک کنیم برای تغییر شرایطش قدم بردارد .
زهرامحمدنیاایمنی روانشناسبالینی