درباره اقرار ناخواسته و دستپاچگی جهرمی در صحن علنی مجلس/ آیا نمایندگان ترمز شوآف‌های جهرمی را می‌کشند؟


یکی از سخت ترین روزهای محمد جواد آذری جهرمی، در دوران مسئولیت وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، روز یکشنبه در مجلس رقم خورد. جایی که چندین نماینده مجلس او را به دلیل ضعف عملکردش، به شدت مورد انتقاد قرار دادند. جهرمی نیز که همواره در فضای مجازی از خود چهره قهرمان ساخته، یک بار دیگر در فضای حقیقی نشان داد که حرفی برای گفتن ندارد. دستپاچگی او در این جلسه به اندازه ای بود که رو به مغالطه و مقایسه های نامربوط آورده بود و در همین میان، ناخودآگاه دچار گل به خودی نیز شد. در اینجا به طور خلاصه به چند مورد اشاره می کنیم:

او در بخشی از سخنان خود در یک اقرار تاریخی مدعی شد: «اینستاگرام با سیاست‌های ما به قطب تبدیل شده ، چون پلتفرم‌های دیگر را بسته‌ایم».

اتفاقاً ما هم با او هم نظر هستیم که اینستاگرام با سیاست های غلط موجود، به قطب تبدیل شده است. اما آذری جهرمی در یک فرار رو به جلو می گوید که علتش این است که پلتفرم های دیگر را بسته ایم! در حالی که اولاً، وظیفه وزیر ارتباطات خبرخوانی و گزارش نیست. قطعاً انتظار نداریم که وزارت ارتباطات چشم به راه کمک جاسوس افزارهای آمریکایی – صهیونیستی باشد. از وظایف اصلی وزارت ارتباطات، تأمین زیرساخت های ارتباطی و حفظ استقلال کشور در حوزه نرم افزار است، نه اینکه برای جبران ضعف خود از سبد دیگران خرج کند.

ثانیاً، در یک مثال نقض باید کشور چین را مثال بزنیم. اتفاقاً پلتفرم های خارجی مورد نظر وزیر، در همان کشور هم مسدود شدند، اما آیا آنها به وضعیت ما دچار شدند؟ یا اینکه زحمت کشیدند و نیاز خود را برطرف کردند؟

ثالثاً، این وزارتخانه نتوانسته و یا احیاناً به هر دلیلی نخواسته است که کشورمان در حوزه شبکه های اجتماعی و حوزه های مهم ICT، در دنیا حرفی برای گفتن داشته باشد و خواسته یا ناخواسته به دلیل کسب منافع سیاسی و اقتصادی به شبکه های اجتماعی مخرب، فرصت جولان داده است. بنابراین دلیل اصلی بزرگ شدن امثال اینستاگرام در داخل کشور، نه بسته شدن سایر پلتفرم ها، بلکه ناتوانی و سهل انگاری دولت در رفع نیازهای مردم در حوزه پیامرسان بوده است.

رابعاً، متأسفانه به همان دلیلی که بخشی از آن در بالا ذکر شد، پلتفرم های دیگر خارجی نیز اتفاقاً در کشورمان فعالیت دارند. اما اگر منظور وزیر ارتباطات، بسته شدن تلگرام است، باید بگوییم که خود او بهتر از همه می داند که تلگرام در کشورمان اسماً فیلتر شده اما رسماً فیلتر نشده است. زیرا دولت با انواع و اقسام ترفندها مانند روانه کردن هاتگرام و تلگرام طلایی و همچنین اجازه فعالیت به فیلترشکن‌ها، فی الواقع از تلگرام دل نکنده است.

خامساً، قطعاً در حوزه موتور جستجو و سیستم عامل، فضای به مراتب بازتری را شاهد بودیم و آن به اصطلاح بسته شدن های مد نظر آذری جهرمی اتفاق نیفتاده است. اما چرا هم اکنون در حوزه موتور جستجو و سیستم عامل، در انحصار و چنبره شرکت های خارجی ای هستیم که وضعیت فعالیت آنها برای کارشناسان فضای مجازی کاملاً مشهود است. اینجا چه بهانه ای وجود دارد؟ مگر همین موارد هم دستور رهبرانقلاب نبوده است؟

همچنین او در جای دیگری از سخنان خود گفته است: «اگر اینستاگرام صفحه سردار دل‌های ما را می‌بندد طبیعی است آنها دولت تروریستی هستند و تروریست‌هایی در کت و شلوارند؛ در این موضوع شکی نداریم، اما اگر سردار ما را در بغداد به شهادت رساندند ما بغداد را خالی می‌کنیم؟ آیا عرصه رسانه بین‌المللی و حضور جریان‌ساز مورد تاکید رهبری را نباید ببینیم؟»

اما خیلی جای تعجب نیست که جهرمی برای درآمدن از این چاه عریض و طویل، اینگونه به در و دیوار بزند و مغاطه کند.

حادثه تروریستی بغداد، اولاً که در کشور همسایه رخ داده و نه در داخل کشور. این درحالی است که با سهل انگاری دولت، سربازان مجازی همان تروریست ها تا اتاق خواب های کودکان و نوجوان و موبایل های مردم نفوذ کرده و امروز فضای مجازی ما به تسخیر آنها در آمده است.

بیشتر بخوانید:
تئوری پردازی وزیر ارتباطات به نفع سرویس‌های دشمن!
بازی با تلگرام تمام شد، نوبت «اینستاگرام طلایی» رسید؟!

دوم اینکه، جنایت ترور شهید سلیمانی در کشوری اتفاق افتاد که هم پیمان و پاسخگو در برابر ایران است و هم اکنون نیز درحال زمینه چینی برای اخراج آمریکایی ها از آن کشور است. اما اینستاگرام به کدام نهاد و قانون در داخل ایران پاسخگو است؟

سوم آنکه، در همین جا خود وزیر می گوید که آنها تروریست های کت و شلواری هستند! بر این اساس، قطعاً خطر آنها از داعش هم بیشتر است. اما آیا معقولانه بود که اجازه دهیم سربازان داعش در کوچه و خیابان ها و چشم در چشم زنان و کودکان ما باشند و بعد به مبارزه با آنها بپردازیم؟ و یا اینکه معقول است توپ و تانک و مسلسل آمریکایی را در داخل کشور بیاوریم، بعد به دنبال خنثی کردن آنها باشیم؟! در این زمینه فرقی بین ارتش مجازی و حقیقی تروریست ها وجود ندارد و هر دو مکمل یکدیگرند. اتفاقاً نهایت حضور داعش در داخل ایران شاید با حضور چند هزار سرباز بود، اما امروز ده ها میلیون تروریست مجازی در فضای مجازی کشور و زندگی مردم رخنه کرده اند!

اگر ما در بغداد و یا عراق حضور داشتیم، بسیار هدفمند و هوشمندانه و با عده ای محدود بوده نه با ده ها میلیون نفر کودک و زن و جوان و پیر!

از طرفی قطعاً حضور فعال، جریان ساز، هوشمندانه و مبتکرانه در فضای مجازی از مطالبات مقام معظم رهبری است. اما اتفاقاً همین چند کلمه محل بحث ماست. این چه ابتکار و هوشمندی از سوی دولت است که میلیون ها خانواده و زن و کودک و نوجوان ایرانی را در یک جنگ سایبری داخل کرده و صدمات بعضا جبران ناپذیری به زندگی آنها وارد کرده است؟! مگر حضور هوشمندانه و فعال در زمین دشمن نیاز به نیروهای زبده و آشنا به تمام زوایای فضای مجازی ندارد؟

در فضای حقیقی همه مردم ما توانایی حضور در جبهه های سوریه و یا جنگ های تن به تن ندارند. در فضای مجازی و فعالیت در زمین دشمن هم وضعیت همینگونه است. حضور بین المللی و جریان ساز نیز قطعاً مختصات خاص خود را خواهد داشت. ضمن اینکه بخش اعظم مطالبات رهبری، در شبکه ملی اطلاعات و همچنین فعالیت در نرم افزارهای داخلی تحقق پیدا می کند که بارها مورد تأکید ایشان نیز بوده است.

مردم عادی باید بتوانند نیازهای روزانه و مرسوم خود را در بسترهای داخلی رفع کنند نه آنکه مجبور شوند پا در زمین دشمنی بگذارند که روز و شب علیه آنها نقشه می کشد و از طریق ارتش مجازی خود، آن را پیاده می کند. از همین رو مقام معظم رهبری در وظایف محوله به شورای عالی فضای مجازی به عرصه مدیریتی فضای مجازی توجه ویژه ای نشان داده اند که متأسفانه سال هاست نادیده گرفته شده است.

جهرمی باید بداند که پاسخگو بودن در برابر نخبگان و دستگاه های نظارتی، نیاز به دلایل متقن علمی و تجربی دارد. قطعاً با سخنان عوام فریبانه نمی توان دستگاه عریض و طویل ارتباطات کشور را، آن هم در عصر حاکمیت های سایبری، سر و سامان داد.

دسته‌بندی نشده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *