پس از این که سید عباس صالحی برای صدارت وزارت فرهنگ از نمایندگان مجلس رای اعتماد گرفت ، صحبتها و حاشیههای فراوانی مبنی بر تغییر رویه وزارت فرهنگ و بازگشت برخی ساختارها و نگرشهای رادیکال مدیریتی در دوران گذشته در بسیاری از محافل مطرح شد. بسیاری سید عباس صالحی را نماینده جریان اصولگرایی در کابینه خواندند و قبل از اینکه او برنامههای خود را اعلام کند و یا اینکه با گرفتن صدارت وزارت فرهنگ کار خود را آغاز کند ، گمانهزنیهایی را صورت دادند که حتی نشان از روی کارآمدن وزارتی شبیه به دوران صفارهرندی میداد.این دامنه با انتصاب محمد سلگی بهعنوان سرپرست معاونت فرهنگی ، با نگاه به پیشینه کاری او در انتشارات جهاد دانشگاهی و بعد از آن گمانهزنیها مبنی بر انتصاب محمد حمزه زاده رییس سازمان سینمایی حوزه هنری، در جایگاه معاونت امور سینمایی گستردهتر شد و البته نگرانیهایی را برای جامعه هنرمندان که مهمترین حامیان روحانی در انتخابات بودند بهوجود آورد.
اما نگاهی به عملکرد سید عباس صالحی درزمان صدارت معاونت فرهنگی دولت یازدهم در حوزه کتاب و نشر میتواند بسیاری از این حواشی را به شکل دیگری برطرف کند.سید عباس صالحی زمانی بر سر کار آمد که بحران ممیزی کتاب در دوران وزارت علی جنتی به یکی از مهمترین مسائل و مشکلات اهالی هنر بدل شده بود تا جایی که شخص رهبر انقلاب نیز نسبتبه این حواشی بهوجود آمده واکنشهایی را نشان داد.حضور سید عباس صالحی در این جایگاه (که از همان زمان نیز به واسطه نزدیکی با برخی افراد اصولگرا تلقی میشد) نه تنها موجب جلوگیری از نشر بسیاری از کتابها نشد ، بلکه با رعایت یک چهارچوب مشخص و با توجه به قدرت چانهزنی سیدعباس صالحی با جریان رقیب که مهمترین اتفاق حضور او در سر وسامان دادن به این مساله بود ، با ایجاد یک آرامش و نظم نسبی ، جریان انتشار کتاب را در قالبی که هم مورد رضایت هنرمندان و اصلاحطلبان و هم مورد رضایت جریان اصولگرایی باشد به حرکت در آورد.در آن زمان بسیاری از افراد که در بدنه جریان اصولگرایی هم بودند ، بهدلیل اعتمادی که به شخص سید عباس صالحی داشتند از مواضع خود عقب نشسته و نگرش و ساختار مورد نظر او را نه بهعنوان یک رقیب و بلکه بهعنوان یک فرد همسو پذیرفتند.
به نظر میرسد که سید عباس صالحی با توجه به این پتانسیل، در جریان انتصابهای جدید خود نیز، روندی شبیه به آنچه که در دوران معاونت خود در وزارت فرهنگ صورت داد را در پیش گرفته باشد. شاید مطرح شدن نام ريیس سازمان سینمایی حوزه هنری برای معاونت امور سینمایی در محافل غیر رسمی (بهدلیل عملکردش در این ارگان و مخالفت با اکران فیلمهای متعدد)در نگاه اول کمی بحث برانگیز باشد ، اما باید به نکاتی توجه داشته باشیم که اگر این اتفاق نيز رخ بدهد، محمد حمزه زاده با هر نوع تفکری با توجه به تغییر جایگاهش باید در مسیری حرکت کند که نگاه کلی وزارتخانه و سیستم حاکمیت بر مدار او حرکت میکنند.در واقع ممکن است که شکل ظاهری رویدادها و نحوه صدور پروانههای ساخت و نمایش تغییر کند؛ اما فرد مسئول نمیتواند خارج از چهارچوبها و بهصورت سلیقهای عمل کند.اگر چه رفع اصل قضیه سانسورها و عدم صدور پروانه نمایش خود یکی از خواستههای بزرگ هنرمندان بوده، اما حضور این افراد میتواند از هدر رفتن برخی انرژیها پیش از ساخت یک اثر جلوگیری و یا در زمان اکران، خود یک برگ برنده برای فیلم سازان باشد تا فیلم خود را بسازند و بعد در برزخ اینکه آیا فیلمشان پروانه اکران میگیرد یا خیر،گیر کنند؟
این قضیه میتواند در معاونتهای مختلف وزارت فرهنگ از جمله مطبوعاتی ، فرهنگی ، هنر و سینمایی صادق باشد هر چند که در این زمینه ما با مشکلات عمیقتری مواجه هستیم که خود به تفصیل فضایی را برای مطرح شدن آن میطلبد.اگر این را بهعنوان یک نمونه بررسی کنیم در حقیقت حضور این افراد با توجه به نزدیک بودنشان به جریان اصولگرایی میتواند بهعنوان یک امتیاز و نه یک شکست تلقی شود ، زيرا حضور این افراد امکان چانه زنی برای برطرف کردن برخی نگاههای سلیقهای و فشارهای جریان رقیب برای جلوگیری از برخی رخدادها را افزایش میدهد؛ می توان به این واسطه حواشی این عرصه را کاهش و با تعامل و گفتوگو به اصل موضوعات هنری و رویدادها پرداخت که شخصیت سید عباس صالحی با توجه به آنچه پیش از این از خود به نمایش درآورده است ، چنین پتانسیلی را در خود نهفته دارد.
از همه این گمانهزنیها که بگذریم، به نظر باید به تیم جدید وزارت فرهنگ اجازه داد تا برنامههای خود را اجرا کنند و بعد از اجرای آنها مورد واکاوی، نقد و تحلیل قرار داد. هر چند که این خود بزرگترین ایرادی است که وزارتخانههای ما از آن رنج میبرند و اگر عمیقتر بنگریم ضعف اصلی در نبود روشها و یک ساختار سیستماتیک ثابت است که اینگونه آمدن و رفتنها موجب ایجاد این همه نگرانی و گمانهزنی نشود.
علیرضا بخشی استوار/تئاتر