مگر در اروپا چه خبر است؟

سرویس فرهنگی سادس: دانشگاههای اروپا چیزی فراتر از دانشگاههای دولتی ایران ندارند. سطح علمی دانشجویان، پروژه های در حال انجام یا تزهای دکترا واقعا چیز شگفت آور و خارق العاده ای که در اذهان ایرانیان می گذرد نیست.  بسیاری از دانشگاههای اروپا چه بسا از دانشگاههای آزاد ایران پایین تر باشند و  سطح و کلاس دروس حتی چندین پله از دروسی که در دانشگاههای ایران تدریس می شوند نازل تر است. ۹۰ درصد تزهای دکترا و مقالات چاپ شده در ژورنالهای علمی در تمام سطح دنیا، خاصه در دانشگاههای اروپایی یک بار مصرف و برای پر کردن پرستیژهای علمی آکادمیک است. چاپ مقالات پرشمار توسط برخی دانشجویان این دانشگاهها تنها بر اساس رابطه اساتید با سردبیران ژورنالها، سطح زبانی بالاتر و تسلط به نگارش سلیس به زبان انگلیسی و دسترسی بهتر به منابع آکادمیک است.

محیط کاری در کشورهای اروپایی به عنوان کسی که بیش از ده سال در اروپا در دو مقطع فوق لیسانس و دکترا درس خوانده و ۴ سال است در دو کشور نروژ و سوئد در شرکت های معظم نفتی و معروف جهانی کار کرده ام و به عنوان یک مهاجر خاورمیانه ای، کسالت بار، فاقد پویایی و به دور از رویاهای خیال پردازانه ارتقای شغلی است. ساعات کاری در انزوا، سکوت  و عدم ارتباط مناسب با همکاران سپری می شود و این داستان غالب کسانی است که در این شرکت ها – حتی شرکت های چند ملیتی – به زبان انگلیسی و نه زبان کشوری که در آن اقامت می کنند تکلم می کنند. ارتباط کارکنان و مهندسان اهل آن کشور با مهاجرین شاغل، از سر تکبر و به عنوان موجودی بالادستی است. اگرچه نه این گونه روشن و هویدا اما روابط به گونه ای است که گویی شما جای کسی از هم وطنانشان را اشغال کرده اید.  مسوولیت شغلی در حد کمینه و اعتماد روسای شرکت به شما برای انجام پروژه ها بسیار اندک است. یک رییس نروژی ترجیح می دهد پروژه رسیده را برای انجام به یک هم وطن نروژی اش بسپارد تا شما. و این همه داستان پس از یافتن شغل مناسب است. یافتن کار و گذشتن از این معضل تنیده با مشکلات فرهنگی عدیده خود مثنوی جداگانه ای است.

وضعیت زندگی اجتماعی در کشورهای اروپایی بسیار مشابه وضعیت در محیط های کاری است. برقراری ارتباط با اهالی اصیل آن کشورها سخت و دایره های اجتماعی بسیار بسته است. این وضعیت در کشورهای اسکاندیناوی پیچیده تر است چه اینکه نژاد پرستی نهان در میان این مردم ریشه دار تر و اصیل تر است. با این وجود بسیاری زندگی اجتماعی و سطح رفاه را در کشورهای اروپایی علی الخصوص اسکاندیناوی بسیار بالا می دانند.  تا رفاه و سطح اجتماعی بالا را زندگی در خانه موشهای ۵۰ متری نم زده  و قدیمی چند صدهزار یورویی که انسان را تا آخر عمر مقروض بانک می کند، یا گریل کردن های آخر هفته در یک ظهر یک شنبه تابستانی خنک نیمه ابری یا بدمستی های شبانه شنبه شب ها در دیسکوهای سرشار از تحقیر تعریف کنیم یا خیر.

با این وجود دانشجویان زیادی مصرانه سوال می کنند: ادامه تحصیل در اروپا آری یا خیر؟ پاسخ من ساده است: نروژ – این دهکده کوچک دور افتاده و توسعه نیافته – هرگز. سوئد نه آنچنان تلخ مانند نروژ، آلمان و انگلیس و هلند شاید.. بقیه اروپا بی ارزش و بی اعتبار حتی برای فکر کردن.

پی نوشت: مسلما اینها نظرات من است. دیگران می توانند تجربیات متفاوتی از زندگی اجتماعی در اروپا داشته باشند.
دکتر هاتف خالدی

دسته‌بندی نشده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *