مهارت كنترل خشم

همه ما وقتي عصباني مي شويم خود را مستحق اين مي دانيم که عصبانيت خود را بروز دهيم اما کمي بعد احساس مي کنيم که در ابراز خشم و ناراحتي زياده روي کرده ايم.

در مورد برخي ها عصباني شدن يک مشکل جدي است که بايد براي آن چاره اي انديشيد.واقعيت اين است که ديدن چهره عصباني همسر، همکار، دوست و آشنا منظره خوشايندي نيست اما همه ما در طول روز حداقل يکي دو بار چنين چهره هايي را مي بينيم. براي درک منشاء خشم و عصبانيت شايد بهتر باشد نگاهي تازه به آن بيندازيم و به خودمان يا اطرافياني که کمابيش دچار خشم مي شوند، کمک کنيم.

مديريت و کنترل خشم يکي از مباحثي است که مدت هاست در علم روان شناسي مطرح شده است و کارشناسان تلاش مي کنند در اين حوزه به کساني که نيازمند کمک هستند، اطلاعات کافي درباره هيجان خشم، مهار آن، خطراتي که سلامتي روحي و رواني آن ها را تهديد مي کند، ارائه دهند.

آن چه عصباني شدن را ناموجه مي کند خشمي است که به رفتار تبديل مي شود و پرخاشگري را به وجود مي آورد به ويژه اگر به صورت کلامي، مثل ناسزا گفتن و فرياد کشيدن باشد يا غيرکلامي و فيزيکي مثل کتک کاري و خراب کاري باشد که در هر 2 صورت مردود است.

گاهي افراد خشم خود را به صورت غيرمستقيم ابراز مي کنند مثل اخم کردن، قهر کردن، تعلل در انجام کار و غيبت کردن که به دلايل مختلف هيچ کدام از اين موارد موجه نيست.

واقعيت اين است که افراد به شيوه هاي گوناگون و بنا به دلايل گوناگون عصباني مي شوند. چيزي که ممکن است شما را عصباني کند، شايد همکارتان را عصباني نکند درست به همين دليل است که درک منشاء خشم و راه هاي کنارآمدن و حل آن مشکل است. در واقع چيزي که باعث خشم مي شود برانگيزاننده هاي دروني و بيروني هستند که در افراد مختلف، متفاوت است.

کنترل و مديريت خشم نه روي برانگيزاننده ها بلکه روي واکنش به آن ها متمرکز است تا فردي که دائما به علت برانگيزاننده هاي دروني و بيروني تحريک مي شود بتواند عصبانيت خود را مهار و آن را کنترل کند.

عصبانيت وقتي بروز پيدا مي کند که از رسيدن به آن چه خواسته ايم، نااميد شده ايم يا توسط ديگران تهديد يا تحقير شده ايم و يا افکار ، عقايد و باورهايمان مورد هجوم ديگران قرار گرفته اند. وقتي فرصتي براي تحليل وضعيت و ارائه واکنش منطقي به موقعيت نداريم، ترجيح مي دهيم واکنش سريع و غيرمنطقي ابراز کنيم اما در بسياري از موارد، عصبانيت به نتيجه دلخواه و مثبتي که انتظارش را داريم نمي انجامد.

واکنش سريع و غيرمعقول ناشي از عصبانيت ناگهاني نسبت به يک موضوع باعث از دست دادن احترام نزد ديگران و کم شدن اعتماد به نفس در فرد مي شود به ويژه اگر بلافاصله بفهمد که بي دليل عصباني شده و هدف را اشتباه گرفته است.

مديريت خشم در واقع به فرد کمک مي کند تا ياد بگيرد چه طور خون سرد باشد و احساس منفي قبل از شروع خشم را مهار کند و تحت کنترل بگيرد.تلقي و نگاه فرد نسبت به محرک هاي بيروني در بروز خشم نابه جا نقش اساسي دارد.

اين تلقي همان افکار، باورها و قواعدي که از کودکي با فرد همراه بوده است ، به هنگام رويايي با برانگيزاننده هاي بيروني به ايجاد تناقض در فرد منجر مي شود و او را عصباني مي کند. علاوه بر اين بحران هاي خانوادگي، فشارهاي اقتصادي، مسائل اجتماعي، استرس هاي شخصي سطح برانگيختگي فرد را بالاتر مي برد.

برانگيزاننده هاي دروني آن قدر قوي هستند که با يک جرقه کوچک فرد از کوره در مي رود و عصبانيت و خشم خود را نثار ديگري مي کند. اين جاست که مي گوييم آستانه تحمل مردم پايين آمده است و هر چيزي مي تواند آن ها را تحريک کند.

بروز خشم در آقايان به علت وجود هورمون هاي تستسترون بيشتر و بارزتر است و اغلب آقايان متاسفانه خشم خود را به صورت غيرکلامي نشان مي دهند و در خانم ها ابراز خشم اغلب به صورت غيرمستقيم است مثلا غيبت کردن يک روش غيرمستقيم ابراز خشم است.

با وجود تفاوت ابراز خشم و برانگيزاننده هاي دروني و بيروني در افراد مختلف چند نکته در مورد انواع عصبانيت ها که به شيوه هاي گوناگوني بروز پيدا مي کنند، مشترک است. احساس نااميدي از دست يافتن به اهداف، صدمه خوردن، آزار ديدن و مورد تهديد قرار گرفتن در همه افراد عصباني مشترک است.

پيش از خشم ضربان قلب فرد تند مي شود، برافروختگي در چهره کاملا قابل مشاهده است و تنفس سريع و سطحي باعث مي شود اکسيژن کافي به مغز نرسد و فرد کنترل خود را از دست دهد و به پرخاشگري بپردازد.

وقتي از مديريت خشم صحبت مي کنيم در واقع منظورمان کنترل خشم فرد در مرحله پيش از خشم است. بعد از خشم هم افراد اغلب دچار شرمندگي، پشيماني، خجالت و گاه احساس گناه مي شوند.

ترک محيط، تنفس ديافراگمي، تغيير وضعيت، گفت وگو با فرد ديگر، شمارش اعداد به شيوه معکوس از اصلي ترين فنون مهار خشم است.بايد فرد به صورت خودآگاهانه به خشم خود بينديشد و قبل از رسيدن به مرحله پرخاشگري از تصميم خود منصرف شود و خشم را مهار کند..

خشم يک احساس و هيجان طبيعي و مجاز است و اگر به شيوه صحيحي ابراز شود، اشکالي ندارد. بهترين شيوه براي ابراز خشم گفت وگوست. فرد بايد ياد بگيرد و بگويد من عصباني هستم بدون اين که صدايش بلند شود و يا لحن تهديدآميزي داشته باشد، به صورت خنثي بگويد من عصباني هستم.

وقتي عصباني مي شويم بهتر است درباره خودمان بگوييم نه چيزي يا کسي که باعث عصبانيت ما شده است. به جاي اين که بگوييم « تو هميشه مرا عصباني مي کني» بگوييم «من عصباني هستم» ، « من ناراحتم که …» يا « من عصباني هستم وقتي مي بينم که …»

گاهي والدين تصور مي کنند عصباني شدن در مقابل بچه ها کار درستي نيست اما هميشه هم اين طور نيست گاه بچه ها لازم است که عصبانيت والدين را ببينند و گاهي حتي بلند صحبت کردن، آن ها را متوجه اشتباه خود کند اما عصبانيت صحيح با پرخاشگري همراه با توهين، تهديد، تحقير و سرزنش متفاوت است.

خوب است که گاهي والدين عصبانيت خود را به کودک نشان دهند و او را از کار خطايي که کرده يا خطري که متوجه اش بوده، آگاه کنند.

اما همان طور که گفتيم بايد مراقب باشند که آسيبي از نظر روحي و جسمي به او وارد نکنند.. شايد بهتر باشد افرادي که عموما دچار عصبانيت مي شوند سبک زندگي شان را تغيير دهند. شايد بسياري از افراد ندانند که خواب ناکافي شبانه يکي از دلايل بروز عصبانيت در آن هاست.

مهارت مديريت خشم به حدي اهميت دارد که بسياري از کارشناسان معتقدند اين مهارت مي تواند از بسياري از ناهنجاري ها و اتفاقات بد و شوم در اجتماع بکاهد. وقتي با فردي عصباني روبه رو مي شويم بهتر است به او حق بدهيم و بگوييم «مي دانم که عصباني هستي» اين جمله همدلي را مي رساند اما بايد ادامه دهيم «اجازه نداري توهين کني يا تحقير کني».

فرد عصباني با اين جمله احساس مي کند عصبانيت اش به رسميت شناخته شده اما رفتارش نه! به اين ترتيب مي تواند آرام تر شود. مي توان به همسر عصباني گفت « اگر بخواهي به کارت ادامه بدهي من مي روم بيرون». ترک محيط مي تواند در تسکين عصبانيت همسر بسيار مفيد باشد.

احساس همدلي، مطمئن کردن فرد از ريشه يابي خشم و مقابله به مثل نکردن بهترين کاري است که همسران مي توانند در مقابل عصبانيت طرف مقابل انجام دهند.

دسته‌بندی نشده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *