رئيس مرکز آموزشي درماني روانپزشکي رازي گفت: افسردگي در بين زنان بهدليل مسائل هورموني بيش از مردان شايع است. شيوع افسردگي زنان در حالت عادي(نه هنگام ابتلا به بيماري) دوبرابر مردان است؛ زيرا در جامعه فشارهاي رواني بيشتري روي زنان اعمال ميشود. ميزان بروز افسردگي در مردان ممکن است پنهان باقيبماند و بهصورت نشانههاي جسماني ظاهر شود، اما افسردگي در زنان بهصورت بياني است.
به گزارش سادس به نقل از هفته نامه امين جامعه، دکتر “محمدرضا خدايياردكاني”، گفت: افسردگي، يکي از رايجترين اختلالات رواني است. تقريبا همه افراد حداقل يکبار بهصورت خفيف احساس افسردگي کرده و تجربه بيحوصلگي، غمگيني، نااميدي، دلسردي و ناخشنودي را پشتسر گذاشتهاند. با اين حال هنوز هم برخي افراد اين اختلال را آنگونه که بايد نميشناسند و هر تغيير خلقي را به افسردگي تعبير ميکنند يا برعکس وجود احساس افسردگي در درونشان را انکار ميکنند و چشمشان را بر اين حقيقت که افسردگي ميتواند تفکر، خلق، احساسات، رفتار و سلامت جسمي و زندگي روزمرهشان را تحتتأثير قرار دهد، ميبندند.
انواع افسردگي
بنا به گفته دکتر محمدرضا خدايياردكاني، بهطورکلي دونوع اختلال افسردگي وجود دارد که گاهي بهجاي يکديگر اشتباه گرفته ميشوند. اختلال افسردگي خود به دونوع ماژور و مينور تقسيمبندي ميشود. معمولا اختلال افسردگي ماژور در بين افراد جامعه بيشتر ديده ميشود. اين نوع اختلال در کنار بعد معنوي افراد بهعلتهاي مختلف ژنتيکي، اجتماعي، زيستشناختي و شخصيتي ايجاد ميشود و هرکدام از اين عوامل ميتواند بنا بر وسعتشان در ايجاد اين اختلال نقش داشته باشند.
اين استاد دانشگاه ميافزايد: گاهي اوقات افسردگي بهعلت ايجاد يکسري تغييرها در عصب رسانهاي مغز افراد نيز بهوجود ميآيد. تغيير خلق، بيتفاوتي و حس نداشتن نسبت به لذتهاي خوب زندگي، اختلال در خواب، اشتها، روابط زناشويي و مسائل جنسي، احساس گناه، بيانگيزگي و علاقه نداشتن به چيزي، کاهش در قدرت تصميمگيري، ايجاد کندي در روابط اجتماعي و راه رفتن و انجام کارها و سخن گفتن، گوشهگيري، کاهش عملکرد و ضعف در رسيدگي به مسائل بهداشتي و شخصي، روابط اجتماعي و شغلي ازجمله نشانههاي ظاهري افراد مبتلا به اين نوع افسردگي است.
افسردگي درپي بروز بيماري مزمن
بنا به گفته دکتر خدايياردکاني نشانههاي افسردگي نوع دوم در افراد مبتلا به علائم افسردگي اختلال انطباق با خلق افسرده نيز مشابه است. اين نوع افسردگي معمولا بهدليل ساير مسائل و مشکلات مانند ابتلاي فرد به بيماري مزمني مانند سرطان نيز بهوجود ميآيد. اغلب افراد مبتلا به سرطان باتوجه به نوع بيماري و مسائل بين فردي و اجتماعي دچار علائم افسردگي ميشوند. رئيس مرکز آموزشي درماني روانپزشکي رازي ميافزايد: ايجاد اين اختلال به زمينه شخصيتي فرد بستگي دارد. نوع شخصيت و مکانيسم دفاعي افراد با يکديگر بسيار متفاوت است.
اردکاني گفت: گاهي برخي افراد باوجود ابتلا به بيماري بسيار شديد، از قدرت رواني بالايي برخوردارند و با گذشت زمان بيماري را ميپذيرند و ضمن وفقدادن خود با بيماري بهجاي دچار شدن به يأس، نااميدي، افسردگي و دلمردگي، درصدد رفع، مشاوره، درمان، مقابله و مديريت بيماريشان برميآيند.
وي ميگويد: در مقابل، برخي افراد ممکن است بهدليل شرايط خاص زندگي نه علت شخصيتي، مکانيزمهاي ضعيفتري داشته باشند و بيماري را نپذيرند و احساس ناباوري، شوک، عصبانيت، پرخاشگري نسبت به بيماري پيدا کنند و بهجاي رفع مشکل در مسير چراهاي باطل بيفتند. خود اين افسردگي ميتواند بيماري اصلي را تشديد کند و روند درمان فرد به تعويق بيفتد.
اين روانپزشک ميافزايد: گاهي اوقات برخي از افراد مبتلا به اين نوع افسردگي، بهسمت خودکشي خاموش پيش ميروند و با قطع درمان و نخوردن قرص و نرفتن بهموقع نزد پزشک و انجام ندادن يکسري روشها و مهارتهاي زندگي باعث پيشرفت بيماريشان ميشوند. يکي ديگر از علتهاي افسردگي افراد، خود بيماري سرطان است؛ با ابتلاي فرد به سرطان، يکسري عصبهاي رسانهاي يا آنزيمهايي مانند آدرنالين، نور آدرنالين و سروتونين در خون آزاد ميشود و اين اختلال در کار آنزيمها باعث ايجاد افسردگي در فرد ميشود.
افسردگي در زنان بيشتر است
دکتر محمدرضا خدايي همچنين به تفاوت ميزان افسردگي در بين زنان و مردان اشاره کرده و ميگويد: معمولا افسردگي در بين زنان بهدليل مسائل هورموني بيش از مردان شايع است. شيوع افسردگي زنان در حالت عادي(نه هنگام ابتلا به بيماري) دوبرابر مردان است؛ زيرا در جامعه فشارهاي رواني بيشتري روي زنان اعمال ميشود. وي ميافزايد: خواستههايي که اغلب از زنان ميشود، با مردان متفاوت است. همچنين زنان بهدليل ترشح هورمونهاي زنانگيشان بيشتر درمعرض افسردگي قرار دارند.
اين استاد دانشگاه معتقد است: ميزان بروز افسردگي در مردان ممکن است خفته يا پنهان باقيبماند و بهصورت نشانههاي جسماني ظاهر شود، اما اغلب افسردگي در زنان بهصورت بياني است. اغلب زنان افسردگي، بيحالي و بيحوصلگي خودشان را به زبان ميآورند.
افسردگي و تضعيف سيستم ايمني
مطالعات نشان داده که افسردگي شديد باعث کاهش طول عمر افراد ميشود. متأسفانه در اکثر موارد به اين اختلال رواني توجه کافي نميشود و اکثر مبتلايان تصور ميکنند که افسردگي بهعلت ضعف شخصيتي آنها است تا يک بيماري؛ بههميندليل اين افراد اغلب به پزشک مراجعه نميکنند. همچنين معمولا پزشکان عمومي و خانواده اين افراد تبحر کافي براي شناسايي اين بيماري را ندارند، بنابراين در بسياري از موارد اين بيماري زود تشخيص داده نميشود.
دکتر “محمدجعفر فرهوش” متخصص بيماريهاي داخلي، ميگويد: بينش بدبينانه توأم با يأس و نااميدي بر تضعيف سيستم ايمني بدن بسيار اثرگذار است؛ از اينرو پس از شناخت علائم افسردگي بايد براي درمان وارد عمل شد.
خلقوخوي توأم با يأس و نااميدي
اين عضو هيئتعلمي دانشگاه علوم پزشکي تهران ميافزايد: بهطورکلي فردي دچار افسردگي است که علامتهاي خلقوخوي توأم با يأس و نااميدي، بيتوجهي بهتمامي فعاليتهاي فرحبخش و شاد کننده، کاهش يا افزايش قابلملاحظه وزن، بيخوابي يا افزايش خواب، حالت تهاجمي يا بيحالي مفرط که نزديکان آن را احساس کنند، احساس خستگي، احساس گناه شديد يا بيمصرف بودن، نداشتن توانايي در تصميمگيري و متمرکز کردن فکر، فکر کردن به مرگ يا خودکشي را مکرر بهمدت دو هفته در خود احساس کند.
وي ميافزايد: افسردگي ممکن است با اشکال مختلفي خود را نشان دهد. در حالت مانياک – دپرسيو(بيماري دوقطبي) حالت روحي فرد بين دو حالت خلق بالا يا مانياک(در آن فرد بسيار فعال و تحريکپذير ميشود) است و تمايل زيادي به فعاليت و صحبت کردن دارد.
دکترفرهوش ميگويد: در حالتي موسوم به سيکلوتيمي اختلال خلق طولانيمدت بوده و لااقل دوسال به طول ميانجامد. در جريان آن فرد بهمدت بيش از دو ماه از حالت افسردگي يا مانياک خارج نميشود. ديس تيمي يا نوروز دپرسيو، بيماري ديگري است که در آن فرد در بيشتر روزها افسرده است و بيش از دو سال بهطول ميانجامد. در نوع فصلي فرد فقط در فصول خاصي از سال که معمولا پاييز و زمستان است، دچار دپرسيون ميشود.
اين استاد دانشگاه تأکيد ميکند: بايد دانست که افسردگي يک نوع رفتار نيست، بلکه بيماري است که نياز به توجه و مراقبت و درمان دارد. همچنين افراد بايد به اختلالهاي رواني مانند اختلالهاي جسماني خود توجه و جهت مداوا به پزشک متخصص مراجعه کنند.